2024/04/26
۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
حرف‌های تکاندهنده 2 قاتل درباره روزهای قبل از عفو شدن

حرف‌های تکاندهنده 2 قاتل درباره روزهای قبل از عفو شدن

هنوز 17 سال را تمام نکرده بودم که داستان عشق و دوستی من و یک دختر بر سر زبان‌ها افتاد. خبر که به گوش برادر بزرگتر آن دختر رسید، بی‌درنگ خود را به منزل ما رساند و از همان لحظه نخست با من درگیر شد.

دوات آنلاین- نوشتن درباره میزان سخت و دردناک بودن از دست دادن یک عزیز آن هم در اتفاقی مانند قتل عمد، کاری عبث است و از عهده هیچ نگارنده‌ای برنمی‌آید. شعارهایی همچون «قصاص حق است اما بخشش شیرین» خیلی زیبا و نغزست اما وقتی پای جلوگیری از هدر رفتن خون پاره‌ تن‌تان در میان باشد، شیرینی از روی این عبارت رخت برخواهد بست. همه ما می‌دانیم که قتل عمد موجب قصاص است ولی اگر ولی‌دم رضایت دهد، قاتل قصاص نخواهد شد.

 

به سراغ دو قاتل رفتیم که با بخشیده شدن توسط اولیای دم، چند سالی می‌شود که زندگی دوباره‌ای به آن‌ها بخشیده شده است.

 

بخشش اولیای دم، آدمم کرد

«ه-کاف»، ۲8 ساله، سال ۸۸ به جرم قتل‌عمد بازداشت شد. به مدت 7 سال تحمل کیفر کرد و اکنون سه سال است که با رضایت اولیای دم مقتول آزاد است

 

هنوز 17 سال را تمام نکرده بودم که داستان عشق و دوستی من و یک دختر بر سر زبان‌ها افتاد. خبر که به گوش برادر بزرگتر آن دختر رسید، بی‌درنگ خود را به منزل ما رساند و از همان لحظه نخست با من درگیر شد. اول فقط قصد دفاع از خود را داشتم اما دعوا بالا گرفت و کمتر از چند ثانیه اتفاقی که نباید، افتاد. تمام رویاهایم به یکباره جلوی چشمانم سقوط کردند و به عنوان مجرم مرتکب قتل عمد راهی زندان شدم. پرونده من ظرف مدت یازده ماه به مرحله صدور حکم رسید اما چند بار، قصاص به دلایل مختلف و برای بررسی اعتراض‌های من به عقب افتاد. در حالی که ششمین سال حبس خود را سپری می‌کردم و هیچ امیدی به زنده ماندن و آینده‌ام نداشتم، خبرهایی مبنی بر گذشت بزرگوارانه شاکیانم به گوشم رسید. من تا ابد زندگی دوباره‌ام را مدیون آن دلاورانی‌ام که با دنیایی از گذشت و مهربانی، بذر محبت و آشتی را در دل من و خانواده‌ام کاشتند.

 

سختی‌های یک قصاصی از زمان آزادی شروع می‌شود!

متاسفانه زمانی که یک فرد ‌قصاصی آزاد می‌شود و به جامعه و خانواده باز می‌گردد، با برخورد بسیار بد مردم و پذیرفته نشدن از جانب جامعه و اطرافیان روبه‌رو می‌شود و تازه سختی‌های زندگی آغاز می‌شود. نگرش و برخورد مردم جامعه نسبت به من بعد از آزادی از زندان بسیار آزار دهنده بود و همین مسئله باعث شد تا به مدت حدود یک سال و نیم مهاجرت کنم و بعد دوباره به شهر خود بازگردم اما دیدگاه مردم همچنان تغییری نکرده بود. من بعد از آزادی از زندان، نه تنها دوستان دوران کودکی‌ام بلکه اعتبار خود را نیز در خانواده و جامعه از دست دادم. ضربه عاطفی‌ که بعد از آزادی یک قصاصی از طرف خانواده و جامعه به او وارد می‌شود، قابل انکار نیست.

 

تا 18 سالگی انسان پرخطری بودم

اکنون که سه سال از آزادی من می‌گذرد به عنوان فردی که خداوند به لطف اولیای دم مقتول، زندگی دوباره به او بخشیده است از جرم، جنایت، لغزش و اشتباه متنفرم و تمام تلاش خود را می‌کنم تا دوباره دچار اشتباه نشوم. تمام هم و غم من این است که مشکلات گذشته دوباره برایم پیش نیاید. می‌توان گفت من تا ۱۸ سالگی و حتی بعد از آن در زندان و در زمان تحمل محکومیت‌ام، انسانی پر خطر بودم. زندان و تحمل هفت سال حبس و حتی دادن حکم قصاص تغییری در من ایجاد نکرد اما اکنون «ه»، انسانی است که از هرگونه جرم، جنایت و پایمال کردن حق دیگران دوری می‌کند. این تغییرات در وجود من فقط یک دلیل دارد و آن، گذشت و رحم خانواده شاکی بنده بود. به راستی همین موضوع باعث شد تا طی دو سال بعد از آزادی، من به زندگی واقعی و تفکر درست از زندگی بازگردم.

 

گذشت نباید در جامعه از بین برود

زمانی که خانواده شاکی رضایت دادند، آخرین شبی که در زندان سپری کردم به این موضوع فکر می‌کردم که خانواده‌ای که فرزند خود را به دلیل اشتباه من از دست داده‌اند تا چه حد رحم و عطوفت دارند که از خطای بنده گذشت کردند؟ شاید فقط به این دلیل که ماهیت رحم و گذشت در جامعه از بین نرود. این موضوع بسیار بر من تاثیرگذار بود و واقعا تنها دلیلی بود که من را به زندگی دوباره بازگرداند و مرا بر آن داشت تا به گونه‌ای با مشکلات و مسائل زندگی برخورد کنم که کمترین اشتباه و خطا را مرتکب شوم  و بتوانم مانند مردم معمولی، سالم و ساده زندگی کنم. امیدوارم هیچ‌گاه دچار خطا و لغزش نشوم تا شرمنده آنان نباشم.

 

یادآوری آن روزها 100 سال پیرم می‌کند

«الف، نون»، 26 ساله، در 17 سالگی به جرم قتل در نزاع خیابانی زندانی شد. بعد از گذشت هفت سال با کسب رضایت اولیای دم مقتول از زندان آزاد شده و اکنون دو سال است که زندگی دوباره خود را آغاز کرده است.

 

دو ماه بعد از درگیری خیابانی به بازپرسی منتقل شدم و بعد از شش ماه اولین دادگاه من انجام شد. در دومین دادگاهی که حدود سه ماه بعد انجام شد، حکم قصاص برای بنده صادر شد. بعد از حدود سه سال، حکم نهایی اجرای قصاص در مهرماه 93 صادر شد که زمان اجرای آن به آبان ماه همان سال موکول شد اما با استناد به ماده 91 قانون اساسی، حکم لغو شد. دوباره دادگاه تشکیل و بنده را برای اخذ شرایط رشد عقلی به پزشکی قانونی ارجاع دادند. جوابیه پزشکی قانونی بعد از ارسال به تهران، تایید و دوباره حکم قصاص برای بنده صادر شد. حدود سه ماه اجرای حکم قصاص بنده به دلایل متعدد به تاخیر می‌افتاد تا این که در دی ماه سال 95، خانواده‌ام برای آخرین ملاقات با بنده در زندان حاضر شدند اما روز بعد و در زمان اجرای حکم قصاص زمانی که طناب‌دار به گردن من انداخته شد، اولیای دم مقتول با بزرگواری تمام و بدون هیچ چشم‌داشتی، از گناه من گذشتند و حدود 25 روز بعد در اولین روز بهمن ماه 95، دادگاه مجدد تشکیل و حکم مبنی بر آزادی بنده صادر شد.

 

کاش حال آن روزهایم را بفهمید

تمام مدت در زندان، هر روز برای اجرای حکم قصاص، ثانیه‌شماری می‌کردم و هیچ دلخوشی و امیدی به زندگی مجدد نداشتم و تمام روزها و لحظات به سختی سپری می‌شد. آن اندازه از استرس و نگرانی، هیچ‌گاه از فکر من خارج نمی‌شود بنابراین تمام تلاش من در زندگی دوباره‌ام دوری از هرگونه خطاست. کاش همه، فقط و فقط برای چند ثانیه حال آن روزهای من را درک می‌کردند. هدف من از همین گپ و گفت کوتاه با شما هرچند که یادآوری آن روزها 100 سال پیرم می کند، این است که کمی شرایط آن روزهایم را بخوانید و شاید درک کنید و همین مانع خطا و اشتباهات شما شود. من را همین بس است.

 

منبع: خراسان

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.