متهم: وقتی متوجه شدم این زن مقدار زیادی طلا دارد او را به پشت‌ بام کشاندم و همان جا خفه‌ اش کردم، سپس طلاهایش را سرقت کرده و پا به فرار گذاشتم.

متهمان در بازجویی های پلیسی نحوه گلوله باران شرور معروف را شرح دادند.

متهمان بعد از قتل تلفن همراه و پول‌ های مقتول را سرقت جسد را دفن کردند و برای از بین بردن آثار جرم، محل دفن جنازه را آتش زدند.

متهم: جسد مادرم را درون یک چمدان به کوه بردیم و با تینر آتش زدیم. روز بعد هم دوباره به محل رفتیم و جسد سوخته را چند کیلومتری بالاتر بردیم و دوباره آتش زدیم تا اثری باقی نماند.

این مرد می گوید یا من را قصاص کنید یا آزادم کنید تا به زندگی برگردم.

وقتی همه خوابیدند اول دختر کوچکم را کشتم بعد رفتم به اتاقی که دختر و نوه‌ام خوابیده بودند اول یک ضربه به پهلوی نوه‌ام زدم بعد دختر دیگرم فرزانه را با چاقو زدم و می خواستم همه را بکشم.

مرد جوان متهم بود با همدستی همسر موقت خود مادرش را کشته است.

با همسرم به خانه یکی از آشنایان رفته بودیم. چون آنها وسایل خانگی جدید خریده بودند پس از بازگشت به خانه با یکدیگر جر و بحث کردیم و ...

این مرد که همچنان فراری است به صورت غیابی محاکمه و به قصاص محکوم شد.

پلیس در تلاش است تا راز قتل این زن را که از شوهرش جدا شده بود، فاش کند.

2 برادر مردی مغازه دار را در نزاعی که به خاطر گرفتن تخفیف رخ داد، به قتل رساندند.

3 مرد و زن برای سرقت از مرد قناد نقشه کشیدند و در نهایت او را از پا درآوردند.

مقتول تهدید کرد اگر از او جدا شوم، فیلم و عکس های خصوصی را که از من دارد، منتشر می کند.

در فضای مجازی با مردی آشنا شدم و کم کم به هم علاقه‌مند شدیم چندباری همدیگر را دیدیم اما شوهرم به من مشکوک شد و شروع به بدرفتاری کرد و...

دست و پای مقتول را بستیم و خواستیم کلید طلافروشی را ب دهد، اما او مقاومت کرد. در آن شرایط یک آرام‌بخش را که از قبل تهیه کرده بودیم به او تزریق کردم و...

متهم: در حال تمیز کردن تفنگم بودم که ناگهان به صورت ناخواسته گلوله‌ای شلیک شد و به بنیامین اصابت کرد، او غرق در خون روی زمین افتاد، بلافاصله بر بالینش حاضر شدم که دیدم فوت کرده است.

وقتی نوجوان بودم شوهر مقتول و یکی از دوستانش من را مورد اذیت و آزار قرار دادند. وقتی بزرگتر شدیم آن دو نفر با حرف‌هایشان آزارم می‌دادند. این حرف‌ها باعث شده بود تحقیر و سرخورده شوم.

متوجه شدم همسرم با مدیرش رابطه پنهانی دارد، حتی با هم یک سفر هم به شمال رفته بودند. وقتی پیامک‌ها و عکس‌های شمال را نشانش دادم عذرخواهی کرد و قول داد در زندگی مشترک دروغ نگوید.

جسد همسرم را در گورستان دفن کردم و برای آن که همسایگان به موضوع مشکوک نشوند، چند ظرف غذا هم گرفتم و تقسیم کردم.

وقتی خواهر مقتول از من خواست تا خواهرش را به قتل برسانم، در ازای پرداخت ۵۳‌میلیون تومان درخواستش را قبول کردم.