طلاق عجیب به خاطر مزه چای مادر شوهر
تعریف کردن مرد جوان از مزه چای مادرش باعث اختلاف این زوج شد و آنها را راهی دادگاه خانواده کرد.
دوات آنلاین -هرمز و پریسا بعد از یک مهمانی در خانه پدر و مادر هرمز، کارشان به دادگاه خانواده تهران کشید. وقتی هرمز از مزه چایهای مادرش تعریف کرد، هرگز فکرش را هم نمیکرد که همسرش از این موضوع ناراحت شده و این سرآغاز یک درگیری و جنجال بزرگ خواهد بود.
زوج جوان در دادگاه خانواده
به نوشته تپش جام جم، مرد جوان وقتی در برابر قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره علت درخواست جدایی به قاضی گفت: زندگی من و پریسا بعد از یک شب مهمانی در خانه مادرم، از این رو به آن رو شد. ما دو سال است که با هم ازدواج کردهایم. در این دو سال اختلاف زیادی نداشتیم، جز حسادتهای پریسا به خواهر و مادر من. هر بار به آنها محبت و توجه میکردم، قیافه همسرم درهم میرفت و با من قهر میکرد. به هر بهانهای درگیری و دعوا راهمیانداخت. اوایل متوجه نمیشدم، ولی بعدها خودش با زبان خودش میگفت چرا به آنها محبت و توجه میکنی؟ میگفت باید همه توجهت به من باشد. در این مدت سعی کردم رفتارهایش را تحمل کنم و حتی به خاطر او از خیلی کارها برای خانوادهام گذشتم. تا اینکه چند وقت پیش، یک شب به خانه مادرم رفتیم.
شام مهمان آنها بودیم. بعد از شام وقتی مادرم چای آورد، من از طعم چای او تعریف کردم. همین مساله تبدیل شد به یک جنجال بزرگ. پریسا همانجا با لحن بسیار بدی به من گفت از این به بعد در خانه مادرت چای بخور. من هیچ حرفی به او نزدم. وقتی به خانه برگشتیم، او باز هم بیخیال موضوع نشد و دعوای بزرگی راهانداخت. من هم دیگر تحمل نکردم و از کوره دررفتم. عصبانی شدم و درگیری شدیدی بین ما شکل گرفت. جوری که پریسا از خانه قهر کرد و رفت. من هم دیگر تحمل این رفتارهایش را ندارم و میخواهم از او برای همیشه جدا شوم. در این دو سال فقط تحمل کردم، ولی دیگر طاقت این قهرها و رفتارهای بچگانهاش را ندارم. من نمیتوانم به خاطر افکار بچگانه همسرم، به خانوادهام بیاحترامی کنم.
شوهرم رفتار خوبی ندارد
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی، شوهرم رفتار خوبی با من ندارد. همیشه مادر و خواهرش را بر سر من میکوبد و همه چیز مرا با آنها مقایسه میکند. این اولینبار نیست که وقتی دستپخت مادرش را میخورد، به من تیکه میاندازد و کنایه میزند. آن شب هم در میان جمع مرا تحقیر کرد. او گفت مدتهاست چای با طعم به این خوبی نخورده است. این یعنی من بلد نیستم چای خوشطعم دم کنم. بارها سر این مساله با هم دعوا کردهایم اما باز به من کنایه میزند و مرا در میان خانوادهاش کوچک میکند. از دستپخت مادرش جوری تعریف میکند که انگار من هیچکاری بلد نیستم. حتی وقتی به خانه مادرش میرود، از مرتببودن آنجا هم تعریف میکند. من هم دیگر تحمل این رفتارهای او را ندارم و میخواهم برای همیشه از او جدا شوم.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
12jav.net