قتل به خاطر چشم در چشم شدن
مقتول لحظهای به چشم من نگاه کرد و ما چشم در چشم شدیم. فکر کردم قصد تمسخر مرا دارد و آن لحظه لعنتی چشم در چشم شدن باعث شد ما از هم کینه به دل بگیریم.
دوات آنلاین -پسری که پس از ارتکاب قتل در بوستان زیتون از محل متواری شده بود، وقتی بازداشت شد ادعا کرد به خاطر چشم در چشم شدن دست به چاقو برده و حادثه را رقم زده است.
به نوشته روزنامه جوان شامگاه سهشنبه هفدهم فروردین قاضی ساسان غلامی بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری۱۴۰ باغفیض از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستانهای غرب تهران با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد.
تیم جنایی روی تخت بیمارستان با جسد پسر ۱۷سالهای به نام پیمان روبهرو شدند که حکایت از آن داشت در درگیری با پسر ۱۷ساله دیگری به نام پرویز با اصابت ضربه چاقو به قتل رسیده است.
بررسیهای تیم جنایی حکایت از آن داشت پیمان و پرویز که بچه یک محل هستند از مدتی قبل به خاطر موضوعی با هم اختلاف پیدا میکنند تا اینکه پس از چند بار مشاجره لفظی و کریخوانی روز حادثه در بوستان زیتون حوالی غرب تهران با هم قرار درگیری میگذارند. لحظه حادثه پیمان با دوستانش داخل بوستان هستند که پرویز با موتورسیکلتش وارد بوستان میشود و با ضربهای چاقو او را به قتل میرساند و از محل فرار میکند.
مأموران پلیس وقتی متوجه شدند قاتل پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است، مادر وی را برای تحقیق و بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل کردند.
وی در تحقیقات پلیسی گفت: دخترم خردسال بود و پرویز هم یک و نیم سال داشت که شوهرم مرا طلاق داد. فرزندانم را بزرگ کردم، اما پرویز مشکل روحی و روانی پیدا کرد و به همین دلیل چندباری در بیمارستان بستریاش کردم. او حتی یک بار آنقدرمرا کتک زد که در پرتگاه مرگ قرار گرفتم و از او شکایت کردم، اما بعد به خاطر حس مادری رضایت دادم. مدتی قبل هم از من خواست برای او ماشین بخرم و مرا تهدید به اسیدپاشی کرد که از خانه گریختم و برای ادامه زندگی به خانه خواهرم رفتم که الان متوجه شدم او مرتکب قتل شده است.
دستگیری قاتل
تحقیقات مأموران پلیس نشان داد قاتل پس از حادثه به یکی از شهرهای اطراف تهران گریخته و در آنجا مخفی شده است. در حالی که مأموران پلیس در یک قدمی دستگیری قاتل فراری بودند، پرویز بامداد روز پنج شنبه ۱۹فروردین به کلانتری۱۴۰ باغ فیض رفت و خودش را تسلیم پلیس کرد.
متهم پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران با اظهار پشیمانی به قتل پیمان اعترف کرد و گفت: من و پیمان بچه یک محل بودیم و از قبل مشکلی با هم نداشتیم تا اینکه چند ماه قبل در بوستان زنبق اولین جرقه اختلاف ما زده شد.
بوستان زنبق پاتوق من و دوستانم بود و از طرفی پیمان هم همیشه همراه دوستانش به بوستان زنبق میآمد. آن روز من همراه دوستانم در پارک نشسته بودیم و با هم حرف میزدیم و میخندیدیم که پیمان و دوستانش از کنار ما رد شدند. او لحظهای به چشم من نگاه کرد و ما چشم در چشم شدیم. فکر کردم قصد تمسخر مرا دارد و آن لحظه لعنتی چشم در چشم شدن باعث شد ما از هم کینه به دل بگیریم.
مشاجره لفظی ما هر چند با میانجیگری دوستان به پایان رسید، اما کینه بچگانه ما هر روز از هم بیشتر میشد به طوریکه در فضای مجازی هم برای یکدیگر کریخوانی میکردیم.
وی ادامه داد: پس از این هر وقت یکدیگر را میدیدیم مشاجره لفظی و کری خوانی میکردیم تا اینکه چندی قبل با هم درگیری فیزیکی پیدا کردیم. آن روز او مرا با زنجیر کتک زد و همین موضوع باعث شد که کینهام از او بیشتر شود و به فکر انتقام باشم. روز حادثه متوجه شدم او همراه دوستانش به بوستان زیتون رفته است که با موتور سیکلتم به آنجا رفتم و با هم درگیر شدیم. من عصبانی بودم با چاقو ضربهای به او زدم. میخواستم او را بترسانم و نمیدانستم که ضربه من او را به قتل میرساند. وقتی خونین روی زمین افتاد از ترس فرار کردم و در یکی از شهرهای اطراف مخفی شدم تا اینکه متوجه شدم پیمان فوت کرده و مأموران پلیس هم در تعقیب من هستند. خیلی پشیمان شدم، اما میدانستم که پشیمانی فایدهای ندارد که تصمیم گرفتم و خودم را به پلیس معرفی کردم.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار دادسرای ویژه اطفال و نوجوانان قرار گرفت.
12jav.net