فرار پسر نوجوان پس از قتل در پارک
قاتل و مقتول از مدتی قبل با هم اختلاف داشتند و هر وقت یکدیگر را میدیدند برای هم شاخ و شانه میکشیدند و کری خوانی میکردند. آنها حتی در فضای مجازی هم مشاجره و کل کل میکردند تا این که ...
دوات آنلاین -پسر شرور که متهم است پس از کری خوانی با یکی از دوستانش او را در پارک زیتون به قتل رسانده است، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.
روزنامه جوان نوشت: ساعت۲۱ شامگاه سهشنبه ۱۷فروردین مأموران کلانتری۱۴۰ باغ فیض با تماس تلفنی شهروندی در جریان درگیری خونینی در بوستان زیتون حوالی بزرگراه ستاری پشت ساختمان کوروش قرار گرفتند. با اعلام این خبر سرهنگ رسول بهرامی، رئیس کلانتری۱۴۰ باغ فیض همراه تیمی از مأموران کلانتری به سرعت در محل حاضر شدند. مأموران کلانتری در محل حادثه دریافتند لحظاتی قبل دو پسر جوان با هم درگیر شده که یکی از آنها با چاقو دیگری را به شدت زخمی و پس از آن با موتورسیکلت از محل گریخته است و پیکر خونین پسر ۱۷ساله را نیز دوستان وی با آمبولانس به بیمارستان پیامبران منتقل کردهاند.
بدین ترتیب مأموران پلیس برای تحقیقات و بررسی حادثه راهی بیمارستان شدند که تیم پزشکی اعلام کرد پسر زخمی بر اثر شدت جراحات به کام مرگ رفته است.
با اعلام خبر قتل پسر ۱۷ساله پرونده وارد مرحله تازهای شد و قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی و مأموران تشخیص هویت در بیمارستان تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیهای تیم جنایی حکایت از آن داشت مقتول که پیمان نام دارد از مدتی قبل با یکی از دوستانش به نام پرویز که بچه یک محل هستند بر سر موضوعی اختلاف پیدا کرده و به همین خاطر هر از گاهی با هم درگیری و مشاجره لفظی میکردهاند تا اینکه در نهایت داخل بوستانی درگیری مرگباری را رقم میزنند.
شاهد قتل
یکی از دوستان مقتول به مأموران پلیس گفت: پیمان و پرویز از مدتی قبل با هم اختلاف داشتند به طوری که آنها هر وقت یکدیگر را میدیدند برای هم شاخ و شانه میکشیدند و کری خوانی میکردند. آنها حتی در فضای مجازی هم مشاجره و کل کل میکردند و چند روز قبل هم با هم درگیری داشتند و یکدیگر را کتک زده بودند. ساعتی قبل پیمان پیش ما آمد و گفت با پرویز در فضای مجازی کل کل کرده است و پرویز هم برای کریخوانی و درگیری در بوستان زیتون قرار گذاشته است و از ما خواسته است به آنجا برویم.
دوست مقتول ادامه داد: پیمان گفت احتمالاً پرویز با دوستانش به بوستان میآید و به همین دلیل میترسد که تنها سر قرار برود و از ما هم خواست او را همراهی کنیم که اگر او با دوستانش به بوستان آمد، تنها نباشد و ما از او پشتیبانی کنیم.
پس از این ما به بوستان رفتیم که دقایقی بعد پرویز با موتور سیکلت وارد بوستان شد و موتورسیکلتش را در نزدیکی ما پارک کرد و پیاده شد و به طرف پیمان آمد. فکر میکردیم او قصد صحبت کردن و مشاجره لفظی دارد که ناگهان چاقویی از جیبش بیرون آورد و ضربه به قفسه سینه پیمان زد.
دوست ما که غافلگیر شده بود خونین نقش بر زمین شد و ما هم با دیدن این صحنه شوکه شده بودیم که ضارب سوار موتورسیکلتش شد و به سرعت از محل گریخت. پس از این بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم و پیکر خونین دوستمان را به بیمارستان منتقل کردیم، اما متأسفانه او فوت کرد.
همزمان با انتقال جسد مقتول به پزشکی قانونی مأموران کلانتری۱۴۰ باغ فیض به دستور سرهنگ رسول بهرامی برای دستگیری قاتل به محل زندگی او رفتند که مشخص شد وی پس از حادثه به محل نامعلومی گریخته است.
صحبتهای مادر قاتل
صبح دیروز در حالی که تحقیقات برای دستگیری قاتل ادامه داشت، مادر قاتل به دستور قاضی ساسان غلامی از سوی مأموران کلانتری برای تحقیق به دادسرای امور جنایی منتقل شد.
زن میانسال که تا آن لحظه خبر از حادثه نداشت وقتی فهمید پسرش مرتکب قتل شده است لحظاتی از حال رفت.
وی وقت به هوش آمد گفت: سالها قبل با مردی به نام حمید ازدواج کردم و صاحب یک دختر و یک پسر شدم. دخترم خردسال بود و پسرم پرویز یک سال و نیم داشت که شوهرم ما را تنها گذاشت. پس از این دختر و پسرم را بزرگ کردم، اما از چند سال قبل متوجه شدم پسرم مشکل روحی و روانی دارد. چند باری او را در بیمارستان بستری کردم و تحت درمان قرار دادم و دارو به همین دلیل مصرف میکرد. هر چقدر پسرم بزرگتر میشد مشکل روحی و روانی او هم بیشتر میشد به طوریکه همیشه در خانه با من درگیر میشد و گاهی هم مرا به بهانههای مختلف کتک میزد. چندی قبل سر موضوعی با من درگیر شد و تا حد مرگ مرا کتک زد و اگر همسایهها به دادم نمیرسیدند کشته میشدم. آن روز به خاطر کتک کاریهای پرویز در بیمارستان بستری شدم و پس از بهبودی از او در دادسرا شکایت کردم و دادگاه اطفال هم او را بازداشت کرد و مدتی هم در کانون اصلاح تربیت زندانی بود تا اینکه رضایت دادم، چون مادرم و دلم نمیآمد که پسرم در زندان باشد. من او را در بیمارستان بستری کردم، اما خانواده پدریاش او را مرخص کردند و نگذاشتند دوره درمانش کامل شود.
وی ادامه داد: پس از این آزار و اذیت او دوباره شروع شد و مرا تهدید میکرد که برای او ماشین بخرم، میگفت اگر برای او ماشین نخرم با اسید مرا میسوزاند، اما من پولی نداشتم و به همین خاطر از ترس تهدید هایش خانه را ترک کردم و به خانه خواهرم رفتم. آنقدر از پسرم میترسیدم که حتی آدرس خانه خواهرم را به او ندادم، اما از دور جویای حالش بودم و میدانستم که در این مدت به خانه بستگان پدریاش رفت و آمد دارد. امروز خانه خواهرم بودم که مأموران کلانتری به سراغم آمدند و مرا به دادسرا آوردند و تازه متوجه شدم که پسرم دست به قتل زده است و الان هم خبر ندارم او در کجا مخفی شده است و امیدوارم مأموران پلیس خیلی زود او را پیدا کنند.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه مأموران پلیس به دستور قاضی ساسان غلامی در تلاشند تا قاتل فراری را بازداشت و زوایای پنهان این حادثه را بر ملا کنند.
12jav.net