دوات آنلاین- فیلم خوب بد جلف 2: ارتش سری دومین ساخته پیمان قاسمخانی بهعنوان کارگردان است. او سه سال قبل از این فیلم خوب، بد، زشت 1 را ساخته بود که فیلم موفق و پرمخاطبی بود.
خلاصه داستان فیلم خوب بد جلف 2: ارتش سری
رکنا نوشت: قصه «خوب بد جلف 2: ارتش سری» با جمع شدن یک گروه سینمایی در کنار هم برای ساخت یک فیلم آغاز میشود. قرار معارفه گروه در رستوران گذاشته شده و سام و پژمان پس از مدتها یکدیگر را میبینند و همان مجادلات کلامی همیشگی را در لحظات اول آغاز میکنند. قرار است کارگردانی که از آمریکا آمده، فیلمی درباره حضور نازیها در ایران در دوران جنگ جهانی دوم بسازد. اما مخاطب خیلی زود متوجه میشود که ماجرا چیز دیگری است و آنها در واقع مامورین سیآیای هستند که برای انجام یک عملیات خرابکارانه در پوشش یک گروه فیلمسازی وارد ایران شدهاند.
در واقع گروهی ضد انقلابی به ریاست دکتر مدنی(فرهاد آییش) و زیر نظر دونالد ترامپ ماموریتی به فربد (حامد کمیلی) دادهاند تا در ایران به عنوان گروه فیلمبرداری فعالیت کند. پژمان جمشیدی و سام درخشانی به عنوان بازیگر های فیلم ارتش سری انتخاب می شوند. فربد سعی در انجام عملیات دارد اما پژمان و سام تقریبا همه چی را به هم می ریزند و......
پیمان قاسمخانی درباره ارتش سری چه گفت
پیمان قاسمخانی با اشاره به اینکه این فیلم سیاسی نیست، گفت: اصلاً این ماجراها به من نمیخورد و تنها برای بسط دادن داستان از سوژههای سیاسی استفاده شده و اصلاً قصد جهت گیری نداشتیم. در زمان «نان، عشق، موتور ۱۰۰۰» هم این حرفها را میزدند اما تنها برای پیشبرد داستان و شرایط جامعه بخشهای سیاسی وارد کار شده بود. من فیلمم را تنها برای گیشه نمیسارم و در فیلمنامه باجی برای خنداندن به مخاطب نمیدهم و حتی بسیاری از شوخیها را که در روند قصه جایی نداشت از فیلم درآوردیم. ابتدا میخواستیم فیلم را به شکل سریال بسازیم اما چون میسر نشد آن را تبدیل به ۲ فیلم کردیم که البته قسمت سومش هم هنوز نوشته نشده است.
او درباره شوخیهای جنسی که در فیلم وجود دارد و اینکه آیا این شوخیها مناسب خانوادهها است یا خیر، گفت: دیدن فیلم با خانواده کاملاً بستگی به جنس خانواده دارد. ما صد درجه بالاتر از شوخیهای جنسی فیلم را در جامعه میبینیم اما من سرم را زیر برف نمیکنم و در حد عرف جامعه در این فیلم شوخی کردم. اساساً چیزی به نام شوخی جنسی وجود ندارد. برخی شوخیها واقعاً زشت است که قطعاً ما هم انجام نمیدهیم و در برخی فیلمها هست و من را هم ناراحت میکند ولی این شوخیها شوخیهای تمیزی است و میتوان حداقل با خانواده من آنها را دید.
بازیگران فیلم خوب بد جلف 2: ارتش سری
پژمان جمشیدی، سام درخشانی، حامد کمیلی، ریحانه پارسا، گوهر خیراندیش، فرهاد آئیش، مارال فرجاد، شکیب شجره، ستاره پسیانی و علی اوجی در فیلم خوب بد جلف 2: ارتش سری بازی کردهاند.
ریحانه پارسا درباره زود به شهرت رسیدنش بیان کرد: وقتی زود به شهرت میرسید این خطر وجود دارد که تصور کنید همه راهها را رفتهاید اما برای من این اتفاق نیفتاد. وقتی تیتراژ پایانی سریال «پدر» تمام شد این تصمیم را گرفتم که هر کاری که تمام میشود رویش حساب نکنم و برایم پله نباشد بلکه تلاش کنم هربار از اول شروع کنم. این فیلم هم در واقع میتواند یک معرفی جدید از ریحانه پارسا باشد.
حامد کمیلی نیز درباره نقشهای کمدی اش در سینما گفت: من قبلاً تجربه بازی در فیلم کمدی داشتم و این فیلم هم تجربه جذابی برایم بود و خوشحالم که در این کار حضور داشتم.
2نقد بر فیلم خوب، بد، زشت 2: ارتش سری
در ادامه 2 نقد متفاوت را بر ساخته جدید پیمان قاسمخانی میخوانید:
شوخیهای خانوادگی در خوب، بد، زشت: ارتش سری
صراط نیوز نوشت: یکی از مهمترین و مثبتترین نکات ارتش سری این است که جنس شوخیها صرفا جنسی نیستند و قاسمخانی ترجیح داده بهجای اینکه در یکسری شوخی دمده کلامی/ جنسی که مثلا جوکهایش ده سال پیش دست به دست میشد، غرق شود، شوخیهای خلاقانه و جدیدتری طراحی کند. او پیشتر در مصاحبهای خودش هم بر این نکته تاکید کرده بود که فیلمش را طوری ساخته که خانوادهها به همراه فرزندانشان میتوانند با خیال راحت به تماشای فیلم بنشینند و نگران بدآموزیهای احتمالی آن نباشند.
قاسمخانی با حرکات و اتفاقات موجود در فیلمنامه، حماقت و دست و پا چلفتی بودن کاراکترها، اوضاع موجود جامعه و خصوصا با سینمای ایران شوخی میکند و این جالب بهنظر میرسد. تماشاگران قطعا از جنس جدید شوخیهای فیلم (در مقایسه با کمدیهای سخیف ایرانی البته) کیف خواهند کرد.
ارتش سری، فیلمی پر ستاره
«ارتش سری» فیلم پرستارهای است. ستاره/ سلبریتیهایی که بیشترین سروکار را با مردم طبقه متوسط و فرهنگ عامه دارند و در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام صفحاتشان پر از فالوئر است. پس خود این بازیگران بهترین و کارامدترین ابزار تبلیغاتی فیلم هستند. ریحانه پارسا خصوصا انتخاب هوشمندانهای برای فروش فیلم است. مخصوصا که این اولین فیلم سینمایی اوست.
زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی
زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی هم که جوابشان را پس دادهاند. آنها در کمدیهای پرفروشی مانند سری اول «خوب بد جلف» و دو فیلم «تگزاس» در کنار هم نقشآفرینی کردند و تماشاگران زیادی را بهسالن کشاندند. انصافا هم زوج خوب و بامزهای هستند و در «ارتش سری» هماهنگیشان قابل توجه است. این دو عامل اصلی فروش خواهند بود.
موضوع متفاوت ارتش سری
علاوه بر جنس شوخیهای متفاوت، موضوع و داستان هم شبیه به جریان روز سینمای کمدی نیست و این هم یک تفاوت جالب توجه بهنظر میرسد. در کمدیهای سخیف سینمای ایران با یک داستان عاشقانه، رقابت عشقی، کلاهبرداری و... سروکار داریم، اما «ارتش سری» سعی میکند داستانی تعریف کند که با شرایط روز اجتماعی همخوانی داشته باشد و بهروز باشد و علاوه بر این یک داستان هیجان انگیز اکشن را تعریف میکند که مخاطب را تا انتها پای فیلم نگه میدارد.
این یکی تیغ دولبه است. همانقدر که ممکن است فروش را بیشتر کند، یا تضمینکننده فروش «خوب بد جلف۳» باشد، ممکن است تاثیر منفی هم در آن بگذارد. ماجرا از این قرار است که «ارتش سری» درست در دل حادثه و جایی که قهرمانها گیر افتادهاند و تماشاگر نگران حال آنهاست تمام میشود، بدون اینکه روایت را ببندد یا حداقل داستانش را به یک سرانجام نسبی برساند. این هم میتواند شدیدا در ذوق تماشاگر بزند، هم از سوی دیگر شدیدا کنجکاو کند تا به انتظار فیلم بعدی بماند.
خوب بد جلف 2: ارتش سری؛ فیلمی ضعیفتر از ساخته قبلی پیمان قاسمخانی
ساناز رمضانی در بلاگ نماوا نوشت: باورش سخت است که کمدیهای نابی چون «مارمولک» و برخی از بهترین آثار نود شبی تلویزیون، چون «پاورچین» و «شبهای برره»، حاصل قلم پیمان قاسمخانی بوده است. قاسمخانی که همیشه در سینمای ایران بهعنوان یک نویسنده دسته اول و چیرهدست، بهویژه در سبک کمدی شناخته میشد، برای «مارمولک» سیمرغ بلورین گرفت و برای «دختری با کفشهای کتانی» جایزه بهترین فیلمنامه را از جشن خانه سینما دریافت کرد.
قاسمخانی باآنکه هیچوقت عطش بازیگری نداشت، بهمثابه بسیاری از سینماگران ایرانی در مسیر کاریاش به وادی فیلمسازی وارد شد. ورودی که بیشتر شبیه یک اتفاق بود تا یک تصمیم از پیش تعیینشده. در زمانی که قاسمخانی نگارش «خوب بد جلف» را آغاز کرده بود، رامبد جوان قرار بود روی صندلی کارگردانی بنشیند. بعد از او حسن فتحی و سروش صحت، کاندیداهای دیگر بودند، اما با طولانی شدن مراحل نگارش فیلمنامه، قاسمخانی خودش فیلم را کارگردانی کرد.
از خوب، بد، جلف تا ارتش سری
«خوب بد جلف» با همه نواقصی که در متن و ساختار داشت، در میان کمدیهای مبتذلی که بههیچوجه خندهدار نبودند، با بهکارگیری زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی، نهتنها در گیشه موفق بود که توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران سی و پنجمین جشنواره فجر را همکسب کند.
به نظر میرسد مجموعه این موفقیتها، آنقدر به مذاق قاسمخانی خوش آمده است که دوباره هوس کرده روی صندلی کارگردانی بنشیند.
به علاوه در کنار موفقیتهای «خوب بد جلف»، جریان دنبالهسازی که در سینمای ایران اپیدمی شده است هم، نشان میداد که بهزودی باید منتظر قسمت دوم این فیلم باشیم. در ابتدا عنوان شد که «خوب بد جلف» با کارگردانی بهروز افخمی وارد شبکه نمایش خانگی میشود. اما این بار هم شرایط جور نشد و قاسمخانی، فیلمنامهاش را برای یک اثر سینمایی نوشت و آماده حضور دوباره روی پرده نقرهای شد.
درنتیجه خوب بد جلف: ارتش سری دومین تجربه کارگردانی قاسمخانی را رقم زد. تجربهای که بهکرات پایینتر و ضعیفتر از اثر قبلی است.
«خوب، بد، جلف» ایرادات زیادی در فیلمنامهاش داشت، قصه آن ساده بود و تمام اتکای فیلم برای خنده گرفتن از مخاطب روی دوش زوج جمشیدی-درخشانی بود. بااینهمه، «خوب، بد، جلف» توانسته بود، چند تک لحظه کمدی جذاب رقم بزند و با همان قصه ساده و بی افت و خیزش، بیننده را تا انتها همراه کند. اتفاقی که در ارتش سری نمیافتد و بیننده از همان پلانهای اول، یقین میکند با یک اثر دسته دوم و شکستخورده طرف است.
ناتوانی در طرح قصه
خوب بد جلف: ارتش سری از طرح قصه ناتوان است. بیش از دو ساعت از زمان فیلم میگذرد و روایت همچنان در مرحله مقدمهچینی است. قاسمخانی در نیمه اول فیلم، کاملاً دستش را رو میکند و تا پایان دیگر هیچچیز برای عرضه ندارد، بهجز مزهپرانیها و لوده بازیهای بازیگران اصلیاش.
بله، مزهپرانی، بهترین نامی است که میشود روی لحظات مثلاً کمدی و خندهدار فیلم گذاشت. مزهپرانیهایی که عمده آنها هم از قسمت اول میآیند و اگر بخواهیم صادق باشیم، از قبلتر از آن، از سریال «پژمان». در حقیقت، خوب بد جلف: ارتش سری در همان دقایق اولیه در دام تکرار میافتد و حوصله بیننده را سر میبرد.
قاسمخانی آنچنان آماتور گونه خودش را تکرار میکند که باورش برای کسی که مسیر او در سینمای ایران را دنبال کرده است، سخت است. او حتی تم اصلی روایتش را هم از فیلم قبلی عاریه میگیرد. همنشینی دو کاراکتر کودن با یک مأمور حرفهای و کارشکنی آنها. انگار که قاسمخانی فراموش کرده است که نهتنها همین ایده را خودش قبلاً ساخته است که زوج درخشانی و جمشیدی و بامزگی آنها برای بیننده چیز جدیدی نیست و این دو، تاکنون، بارها، با همین شوخیها و در همین موقعیتها از بیننده خنده گرفتهاند.
بهعلاوه، درجایی که شرافت «خوب بد جلف» در دست نینداختن به هر حربهای برای خنداندن مخاطب ستودنی بود، خوب بد جلف: ارتش سری با مجموعهای از شوخیهای جنسی که انگار تمامی هم ندارند، به سخیفترین و زنندهترین شکل ممکن، ادای فیلم کمدی را درمیاورد.
در این میان نه ظرافتی در طرح این شوخیها هست و نه دقتی. وقتی لحن طنز و کمدی در اثر جاری نیست، خرواری هم شوخی جنسی در فیلم بگنجانید، بازهم خندهدار نمیشود، که مشمئزکننده و لوس میشود.
فیلمی بدون عنصر غافلگیری
از سوی دیگر، خوب بد جلف: ارتش سری با کندی و رخوت شروع میشود و این کندی بهکل روایت فیلم هم سرایت میکند. بیننده بیش از دو ساعت در سالن سینما است، اما هیچ رویداد مهم یا واقعهای که روایت پیرامون آن شکلگرفته باشد نمیبیند. خوب بد جلف: ارتش سری نه عنصر غافلگیری دارد، آنگونه که نصفه و نیمه در «خوب، بد، جلف» دیدیم و نه حتی نقطه اوج. انگار که یک قسمت از یک سریال تلویزیونی را بر پرده بزرگ به نمایش گذاشتهاند و فیلمساز هم خیالش راحت است که چندقسمتی فرصت دارد تا مقدمهچینی کند و بعد به سراغ روایت اصلیاش برود.
یکی از ایرادات اصلی خوب بد جلف: ارتش سری و «خوب، بد، جلف» هم همین است. پیمان قاسمخانی شاید در عرصه سینما ثابت کرده باشد که نویسنده قهاری است، اما آشکارا در مقام کارگردانی که قرار میگیرد، مدیوم سینما را نمیشناسد. همانطور که فیلم اولش، با قاببندیها و تدوین تلویزیونی به بیننده عرضهشده بود، خوب بد جلف: ارتش سری هم در بهترین حالت میتواند یک اثر تلویزیونی متوسط باشد.
شاید هم آنچه ما روی پرده میبینیم، درواقع همان متنی است که برای شبکه نمایش خانگی نوشتهشده بود، وگرنه با چه دلیلی میتوان خوب بد جلف: ارتش سری را توجیه کرد؟ فیلمی که سراسر، اهانت است به مخاطب. اهانت به سلیقهاش، به حافظه سینماییاش و اهانت بهوقت و پولی که برای تماشای فیلم صرف میکند.
قاسمخانی میگوید، در خوب بد جلف: ارتش سری از تارانتینو و سینمایش ایده گرفته است. اما کاش کسی پیدا میشد از آقای قاسمخانی میپرسید تاکنون چند فیلم از تارانتینو، یا هر فیلمساز دیگری دیده است که در میانه راه، فیلم تمام شود و با عبارت “این داستان ادامه دارد” بیننده را روانه خانه کند؟ کدام قسمت از فیلمهای چندقسمتی هالیوود، که اتفاقاً زیاد هم هستند، با چنین پایانبندی، مخاطبشان را مورد اهانت قرار دادهاند؟
اصلاً مگر میشود که فیلم پایانبندی نداشته باشد؟ مگر میشود، قصه و طرحی، هرچقدر ناقص، ارائه کرد اما آن را جمع نکرد؟ اگر اسم این کار، رندی و سوءاستفاده از گیشه نیست، پس چیست؟
اوضاع بد سینمای کمدی
اوضاع سینمای کمدی ایران، این روزها فاجعه است. خوب بد جلف: ارتش سری فقط مشک است نمونه خروار. قصهای ناتمام، به اسم کمدی اما کاملاً غیر کمدی و بیمزه به خورد مخاطب میدهند و بعد حتی به خود زحمت نمیدهند که روایتشان را به پایان برسانند، چراکه مطمئن هستند از همین طرحوارههای پر ایرادشان هم میتوانند در گیشه حسابی سود کنند. تفاوت خوب بد جلف: ارتش سری نسبت به سایر آثار کمدی سینمای ایران نخوت فیلمسازش است. از نخوت است که اینقدر راحت، فیلم را نیمهکاره رها میکنند و وعده قسمت دوم میدهند.
باری، درجایی که پیمان قاسمخانی میتوانست کورسوی امیدی برای سینما کمدی ایران باشد و در عوض به اسم فیلم دنبالهدار، از بیننده و انرژیاش سو استفاده میکند، دیگر از بقیه چه انتظاری میتوان داشت؟ بههرحال، خوان گستردهای پهن است، هر کس سهمی برای خود برمیدارد و آخرش سینما میماند و حوضش.
12jav.net