دوات آنلاین-پسرجوانی که مدعی است دوستش را به دلیل این که به او تجاوز کرده بود، کشته است وقتی پای میز محاکمه مدعی شد سکوتش به خاطر جریحهدار شدن غرورش بوده است.
به گزارش دوات آنلاین متهم دیروز که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشد بعد از دستگیری در دادسرا اعتراف کرده بود مقتول او را مورد آزار قرار داده اما در دادگاه برای اولین بار گفت مورد تجاوز قرار گرفته است.
براساس محتویات پرونده یک سال قبل خانواده جوانی به نام حامد به پلیس گزارش دادند پسرشان گم شده است. آنها گفتند حامد با دوست صمیمیاش فرشاد رفته و دیگر برنگشته است.
با دستگیری فرشاد او اتهام قتل را رد کرد و گفت از حامد جدا شده و دیگر او را ندیده است اما ردیابی تلفن همراه متهم نشان داد آنها ساعات طولانی در یک مکان بودند. در نهایت متهم به قتل اعتراف کرد و گفت: بارها از سوی حامد مورد آزار قرار گرفتم و او بازهم میخواست من را آزار بدهد و من مجبور شدم او را بکشم.
با تکمیل تحقیقات متهم برای محاکمه به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در این جلسه مادر مقتول ضمن تقاضای قصاص بیان داشت: قاتل دوست صمیمی پسرم بود و آن ها اصلا با هم اختلافی نداشتند و پسرم فقط 20 سالش بود و اصلا نمی دانم قاتل با چه انگیزه ای پسر مرا کشته است.
در ادامه دادگاه متهم در جایگاه قرار گرفت و پس از تفهیم اتهامات مبنی بر مباشرت در قتل عمد و جنایت بر میت از طریق سوزاندن جسد و سرقت اموال مقتول، اظهار داشت: همگی اتهامات را قبول دارم ولی هدف من از برداشتن کیف، موبایل و انگشتر مقتول سرقت نبود، بلکه برای شناسایی نشدن جنازه آن ها را برداشتم.
متهم در پاسخ به این سوال که "انگیزه ات از قتل چه بود" گفت: من دیگر صبرم تمام شده بود، مدتی بود که مورد آزار و اذیت جنسی از سوی مقتول قرار می گرفتم. آن شب تصمیم داشتم با او صحبت کنم و رفاقتم را برای همیشه پایان دهم، با هم بیرون رفتیم و هرچقدر من با او صحبت کردم، او نمی پذیرفت و همچنان مرا تهدید می کرد. در نهایت یک ضریه چاقو به او زدم و پس از آن که دیدم او فوت کرده، زمین را کندم و او را داخل گودال انداختم. از ماشین بنزین کشیدم و رویش ریختم و او را آتش زدم تا اثری از جسد باقی نماند. من واقعا آن شب، خودم نبودم و اصلا نمی دانم چطور توانستم آن کارها را بکنم، واقعا جوش آورده بودم.
متهم درباره اینکه آزارهای مورد ادعایش از سوی مقتول چطور شروع شد گفت:من یکبار در منزل آن ها به حمام رفتم که به یکباره مقتول از بدن من عکس گرفت و پس از آن ماجرا مرا تهدید می کرد که این عکس را پخش می کنم و تهمت های ناروایی به تو می زنم، من نیز به ناچار تن به خواسته های او دادم، اما دیگر از این وضعیت خسته شده بودم و زمانی که به او گفتم هرکاری دلت می خواهد بکن، او شروع به تهدید جدیدی نسبت به خواهر من کرد و حتی خیلی وقت ها آمار رفت و آمد خواهرم را به من می داد که نهایتا من دیگر طاقت نداشتم و آن شب رفتم که با او اتمام حجت کنم و آن اتفاق پیش آمد.
متهم درباره نحوه آشناییاش با مقتول گفت: ما در یک مدرسه درس میخوانیدیم و دانش آموز بودیم متهم مورد اعتماد مسئولان مدرسه بود و کلید یکی از اتاقهای مهم را به او داده بودند. سوالات امتحانی در آنجا بود و متهم سوالات را لو داد و من هم کمکش کردم اینطور بود که با او دوستی عمیقی پیدا کردم و رفت و آمد ما زیاد بود من در یک بوتیک کار میکردم و با اینکه فردی بودم که میتوانستم با دختران رابطه برقرار کنم اما به خاطر اعتقاداتم این کار را نمیکردم. اما حامد خیلی اذیتم میکرد. او فقط با من این کار را نکرده بود. یکی دیگر از دوستان مشترکمان را هم آزار داده بود که در دادسرا شهادت داده است. من هم قصدم قتل نبود میخواستم با او صحبت کنم و از راه گفت و گو وادارش کنم دست از سرم بردارد بعد از زندانی شدنم متوجه شدم این افراد مهدورالدم هستند. واقعا به خاطر این اتفاق متاسف هستم اما چارهای نداشتم. او رهایم نمیکرد.
متهم در پاسخ به این سوال که چرا قبلا درباره تجاوز صحبت نکرده و حالا مطرح میکند گفت: چون مغرورم. غرور لعنتیام اجازه نمیداد بگویم چه اتفاقی افتاده است. خجالت میکشیدم و فکر میکردم خرد می شوم.
در پایان به دلیل نیاز به تحقیقات بیشتر و اخذ نظر یک مطلع، رسیدگی به پرونده به جلسه بعد موکول شد.
12jav.net