2 پسر خشن زنان را به تله می انداختند
زنی جوان گفت: یکی از متهمان دستش را روی گردنم قرار داد و سرم را زیر صندلی برد. فریاد کشیدم اما او چندبار به سرم کوبید و با چاقو تهدیدم کرد.
دوات آنلاین -در اداره آگاهی تهران چند زن به چشم میخورند که آمدهاند تا سارقی را که بهعنوان مسافرکش از آنها سرقت کرده بود شناسایی کنند. متهم، جوانی کم سن و سال و لاغراندام است که کلاه به سر دارد و زمان زیادی از دستگیریاش نمیگذرد. به محض اینکه وارد سالن اداره آگاهی میشود، شاکیان او را شناسایی میکنند؛ به سمتش میروند و با فریاد میگویند که این مرد آنها را تهدید به مرگ کرده بود.
روایت یکی از طعمه ها
به نوشته همشهری؛ یکی از شاکیان دکتر داروساز است. میگوید: متهمان 2نفر بودند و ظاهرا یکیشان هنوز فراری است. او درباره روزی که در دام متهم و همدستش افتاد میگوید: یکی از روزهای مهرماه بود که از شرکت داروسازی بیرون آمدم تا به خانه بروم. هوا تاریک شده بود و چون اینترنتم دچار اختلال شده بود نتوانستم تاکسی اینترنتی بگیرم و آن شب سوار بر یک خودروی پراید نقرهای رنگ شدم که گمان میکردم مسافربر شخصی است. به جز راننده، پسری جوان در صندلی عقب نشسته بود که تصور کردم مسافر است. روی صندلی شاگرد هم وسیلهای قرار داشت و راننده از من خواست در صندلی عقب بنشینم. هنوز مسافتی طی نشده بود که ناگهان مردی که کنارم نشسته بود و من فکر میکردم مسافر است دستش را روی گردنم قرار داد و سرم را زیر صندلی برد. فریاد کشیدم اما او چندبار به سرم کوبید و با چاقو تهدیدم کرد و گوشی موبایل، کارتهای عابربانکم و رمزشان را از من گرفت. آنها دستگیره در ماشین را باز کرده بودند و من راهی برای فرار نداشتم. در طول مسیر آنقدر التماسشان کردم که در نهایت مرا در اتوبان یاسینی به بیرون از ماشین پرتاب کردند. آنها حدود 150میلیون تومان پول از حسابم سرقت کردند و بعد از این اتفاق مدتی تحت درمان بودم.
متهم چه گفت
اظهارات بقیه شاکیان نیز مشابه اظهارات خانم دکتر است. حالا دزد پرایدسوار که 27ساله است از جزئیات سرقتهایش میگوید.
*چرا سرقت میکردی؟
بنویسید بهخاطر حماقت. چون واقعا حماقت کردم. من مشکل مالی نداشتم و نمیدانم چه شد که وارد این بازی شدم. انگار دلم میخواست هیجان را تجربه کنم اما هیجان اشتباه!
*شغلت چیست؟
آشپز یک هلدینگ هستم و درآمدم خوب بود. چند وقت قبل پسری جوان همکارم شد و او وسوسه سرقت را به جانم انداخت. میگفت بیا در زندگی ریسک کنیم و به پول برسیم. آنقدر گفت که قبول کردم.
*چرا فقط از زنان سرقت میکردید؟
همدستم نظرش این بود که فقط از زنان سرقت کنیم. شاید بهخاطر اینکه ضعیف بودند. اما انگیزه من تجربه هیجان بود.
*تو به زنان آسیب زدی، آنها را تهدید به قتل کردی، کتکشان زدی و حالا میگویی میخواستی هیجان را تجربه کنی؟
متهم سکوت میکند و بعد میگوید: حماقت کردم!
*طعمههایتان را چطور انتخاب میکردید؟
بیشتر آنها را همدستم شناسایی میکرد. اما معمولا افرادی بودند که لباس گرانقیمت یا گوشی مدل بالا داشتند.
*با اموال سرقتی چه میکردید؟
با کارتهای عابربانک طلا و دلار میخریدیم، گوشیها را هم همدستم میفروخت. پولش هم خرج تفریح و خوشگذرانی میشد.
*چه زمانهایی راهی سرقت میشدید؟
وقتی هوا رو به تاریکی میرفت. ببینید گاهی میشد تا 10شب سمت سرقت نمیرفتیم، گاهی هم هر شب میرفتیم به جز آخر هفتهها. چون زنان شاغل آخر هفتهها تعطیل بودند.
12jav.net