بوکسور قاتل: حالم خوب نبود
این مرد والدین همسرش و دو دختر خودش را به قتل رسانده است.
دوات آنلاین -بوکسور قاتل که به اتهام قتل چهار عضو خانوادهاش در بازداشت به سر میبرد مدعی است هنگام حادثه حال روحی خوبی نداشته است.
به نوشته روزنامه جوان، 2مهر سال۹۷، مأموران کلانتری132 نبرد از قتل چهار عضو یک خانواده در منزل مسکونی در خیابان پیروزی باخبر و راهی محل شدند. اولین بررسیها نشان میداد دو خواهر 19و 17ساله همراه پدربزرگ و مادربزرگشان با ضربات چاقو به قتل رسیدهاند. عامل قتل هم که داماد خانواده به نام حسن بود، به خاطر خوردن قرص و زدن رگ دستش راهی بیمارستان شده بود.
با انتقال اجساد به پزشکی قانونی، برادر حسن که در محل حضور داشت و مأموران را باخبر کرده بود مورد تحقیق قرار گرفت. او در توضیح گفت: «برادرم سالهاست با همسرش اختلاف دارد. روز گذشته با او کار داشتم به همین خاطر چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما پاسخی نشنیدم تا اینکه در آخرین تماس جوابم را داد، اما لحن صحبتش حالت خاصی داشت. آخر شب بار دیگر تماس گرفتم که دوباره جوابی نشنیدم. از نگرانی مقابل خانهشان رفتم، اما با صحنه وحشتناکی روبهرو شدم. اجساد دو دختر برادرم، پدر و مادرزنش روی زمین افتاده بود. برادرم نیز با زدن رگ دستش قصد خودکشی داشت که او را به بیمارستان رساندم، سپس او را راضی کردم خودش را تسلیم پلیس کند.»
شرح حادثه
با ثبت این اظهارات حسن بعد از بهبودی تحت بازجویی قرار گرفت. او در اظهاراتش گفت: «24سال قبل، من و همسرم در مطب یک پزشک با هم آشنا شدیم و این آشنایی به ازدواج ختم شد. شغلم آزاد بود تا اینکه صاحب دو فرزند دختر شدیم. دختر بزرگم دانشجوی رشته حقوق بود و دختر کوچکم دبیرستانی بود. در رشته بوکس حرفهای کار میکردم و زندگی خوبی داشتیم، اما چهار سال قبل من و همسرم به اختلاف خوردیم تا اینکه تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم. مدتی از طلاق گذشت اما به خاطر فرزندانمان همسرم را صیغه کردم تا دوباره با هم زندگی کنیم ولی همسرم ناسازگار بود و دست از رفتارش برنمیداشت.»
متهم ادامه داد: «اختلاف ما زمانی بیشتر شد که همسرم مدام سرگرم گوشیاش بود. وقتی سؤال میکردم میگفت در حال بازی کردن است. به خاطر فرزندانم اهمیتی ندادم تا اینکه چند روز قبل حادثه برای او گل خریدم و به خانه آمدم. همسرم وقتی گلها را دید مرا مسخره کرد و با بیاعتنایی جواب سلامم را داد. خیلی ناراحت شدم و به او گلایه کردم، اما او از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. چندبار به او پیامک دادم و چند بار تماس گرفتم تا با او صحبت کنم اما پاسخی نشنیدم. مجبور شدم سراغ پدر و مادرش بروم تا خبری از همسرم بگیرم اما آنها هم جواب درستی ندادند.»
متهم در خصوص قتل گفت: «دخترانم در خانه من بودند به همین خاطر با پدر و مادر همسرم تماس گرفتم و به بهانه اینکه قصد دارم به شمال کشور بروم و ویلایم را بفروشم خواستم به خانهام بیایند تا دخترانم تنها نباشند. آن روز حال خوبی نداشتم به همین خاطر بار دیگر به پدر و مادر همسرم التماس کردم تا بگویند همسرم کجاست، اما اهمیتی ندادند. احساس کردم دروغ میگویند و از او خبر دارند. این رفتار باعث شد فکر کنم آنها عامل اختلاف من و همسرم هستند. به همین خاطر برای انتقام تصمیم قتل آنها را گرفتم.»
اجرای نقشه
او ادامه داد: «برای انجام نقشه، از خانه بیرون رفتم و مقداری شیر و موز خریدم و برگشتم. آنها را در ظرفی ریختم و مخلوط کردم. سپس تعدادی قرص خواب آور داخل آنها ریختم و داخل یخچال گذاشتم. ساعتی بعد آن را به دخترانم و پدر و مادر همسرم تعارف کردم که همگی بعد از خوردن شیرموز خوابشان برد. ابتدا سراغ دختر بزرگم رفتم. میخواستم او را خفه کنم، اما نشد به همین خاطر با چاقوی آشپزخانه گلویش را بریدم. سپس سراغ ساناز رفتم با مشت به گیجگاه او زدم. در حالی که نیمه بیهوش بود گلویش را بریدم. در آخر پدر زن و مادر زنم راکه در پذیرایی خوابیده بودند، کشتم. چند ساعتی بالای سر جنازه دو دخترم نشستم و اشک ریختم. در آن شرایط برادرم تماس گرفت که به دروغ گفتم شمال هستم. اواخر شب بود که تصمیم گرفتم خودکشی کنم به همین خاطر تعداد زیادی قرص خوردم و رگ دستم را زدم اما برادرم رسید و مأموران را خبر کرد.»
او درخصوص انگیزه قتل دخترانش گفت: «ناسازگاریهای همسرم باعث شد مرتکب چنین جنایتی بشوم. نمیخواستم دخترانم سرنوشتی مثل مادرشان داشته باشند به همین خاطر آنها را کشتم!»
محاکمه متهم
با ثبت این اظهارات، متهم به پزشکی قانونی معرفی شد تا اینکه کارشناسان بعد از بررسیهای لازم اعلام کردند وی مبتلا به اختلالات عصبی نیست و سابقه اختلال روانی هم ندارد. با تأیید سلامت روانی متهم پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا اینکه بعد از تعیین شعبه روی میز هیئت قضایی شعبهدهم دادگاه قرار گرفت. ابتدای جلسه همسر سابق متهم در جایگاه قرار گرفت و برای قتل دخترانش درخواست دیه کرد، اما برای قتل پدر و مادرش درخواست قصاص کرد.
در ادامه او در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه چرا بعد از طلاق باردیگر رجوع کردی و به عقد موقت متهم در آمدی؟ گفت: «بعد از طلاق، او مدام تماس میگرفت، اما من جواب تماسهایش را نمیدادم. او دروغ گفته است من هیچ وقت صیغه او نشده بودم.»
در ادامه دیگر اولیایدم نیز برای قتل پدر و مادرشان درخواست دیه کردند.
سپس متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفت و خلاف اظهاراتش جرمش را انکار کرد و گفت: «همسر سابقم کلید خانهام را داشت و به آنجا رفت و آمد میکرد. آن شب وقتی از خواب بیدار شدم، متوجه شدم دو دخترم و پدر و مادر همسرم کشته شدهاند. از دیدن اجساد شوکه شده بودم و نمیدانستم چکار کنم به همین خاطر چند قرص خوردم و رگ دستم را زدم تا خودم نیز بمیرم. وقتی پلیس مرا دستگیر کرد به قتل اعتراف کردم تا قصاص شوم و زودتر پیش فرزندانم بروم.»
جنبه عمومی جرم
در پایان هیئت قضایی با توجه به مدارک در پرونده متهم را به قصاص و پرداخت دیه محکوم کرد. این حکم با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و در نوبت رسیدگی قرار داشت تا اینکه مشخص شد پرونده قتل دختران متهم با توجه به ماده220 ق.م.ا از جنبه عمومی جرم رسیدگی نشده است. در این ماده آمده است پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد.
به این ترتیب پرونده بار دیگر در شعبه دهم به ریاست قاضی متین راسخ تحت رسیدگی قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود، خلاف دفاعیات جلسه قبل به جرمش اقرار کرد و گفت: در اولین جلسه محاکمه از ترس اعدام جرمم را انکارکردم اما حالا حقیقت را میگویم. آن روز در حال عادی نبودم و اوضاع روحی خوبی نداشتم. نمیفهمیدم دست به چه کار اشتباهی میزنم. حالا از کاری که کردهام پشیمانم و بعد از تأیید حکم قصاص برای مرگ آمادهام فقط از همسرم تقاضا دارم قبل از مرگم مرا ببخشد و حلال کند. حالا هم برای قتل دخترانم تسلیم رأی دادگاهم.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.
12jav.net