خلاصه داستان و بازیگران فیلم روزهای نارنجی+ نقد
فیلم روزهای نارنجی را ببینیم یا نه؟ منتقدان درباره آن چه گفته اند و موضوع اصلی فیلم درباره چیست؟
دوات آنلاین -فیلم روزهای نارنجی اولین ساخته بلند سینمایی آرش لاهوتی است که فیلمنامه آن را خودش به همراه جمیله دارالشفاهی نوشته است. خلاصه داستان و چند نقد درباره این فیلم را در ادامه بخوانید:
روزهای نارنجی برای نخستین بار در شهریورماه ۱۳۹۷ در بخش کشف جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو به نمایش درآمد. پس از کانادا در کشورهای سوئیس، برزیل، لهستان، ایتالیاف ترکیه، آلمان، هند، آمریکا، بلغارستان، هنگ کنگ، اسپانیا، کره شمالی، سوئد، اسکاتلند و در جشنوارههای مختلف به نمایش در آمد.
خلاصه داستان فیلم روزهای نارنجی
شهرآرانیوز نوشت: فیلم روایتگر قصه زنی به نام آبان (با بازی هدیه تهرانی) است که در شمال کشور و فصل برداشت محصول، سعی دارد گروهی از کارگران غیربومی را مدیریت کند و در رقابتی دشوار و پر از کارشکنی و مشکلات ریز و درشت، محصول باغ خود را در زمانی کوتاه جمعآوری کرده و به فروش برساند. بدین ترتیب، آبان در مرکز فیلم قرار میگیرد و قرار است که در کوران وقایع گوناگون و پیشامدهای ناگوار، برای مخاطب ملموس شود. همکاران، کارگران و همسر این زن، سه رکن فرعی «روزهای نارنجی» هستند که قرار است در نسبتشان با او، شخصیت آبان را پرداخت کنند. ارتباط آبان با همسرش مجید نقطه عطف کلیدی داستان است.
بازیگران فیلم روزهای نارنجی
هدیه تهرانی، علی مصفا، مهران احمدی، علیرضا استادی، ژیلا شاهی، رویا حسینی، صدف عسگری، لیلی فرهادپور، اکرم علمدار، امین گلستانه و سیامک ادیب بازیگران این فیلم هستند.
3 نقد بر فیلم روزهای نارنجی
در ادامه خلاصه ای از 3 نقد بر این فیلم را بخوانید:
کارگردانی خوب
شهرآرا نیوز نوشت: ... از منظر کارگردانی روزهای نارنجی شرایط خوبی دارد و اثر خوشساختی به شمار میرود. استفاده فیلم ساز از قابهای مدیوم و لانگ کاملا رنگ و بوی یک اثر سینمایی درست که دستپخت فیلمسازی مسلط به قواعد سینماست را به فیلم تزریق کرده و دید وسیع کارگردان را به ژانرهای سینمایی نشان میدهد. استفاده از محیط غیر شهری، سر و کار داشتن با مقوله تولید و بهرهگیری از طبیعت، جذابیت بصری تصاویری که پرتقال عنصر محوری آنهاست و البته دستیابی به یک لحن شاعرانه در برخی قابهای مربوط به باغ مرکبات، عناصر قدرتمند اجرایی روزهای نارنجی را تشکیل میدهند.
ضمن اینکه هدایت بازیگران در مسیر ارائه بازیهای بدون اغراق و طبیعی، حاصل درک متقابل فیلمساز و بازیگران از یکدیگر است. حرکتهای دوربین اما، تنها نقطهضعف پررنگ اجرا در این فیلم است که شخص کارگردان مسئول آن قلمداد میشود. لرزشهای دوربین، بالأخص در قابهای مدیوم، نه تنها بیفایده است و نقشی در فرم گرفتن محتوای اثر ایفا نمیکند، بلکه تناسبی با موقعیتها هم ندارد و بیجهت آشوب را چاشنی کار میکند.
پایانبندی روزهای نارنجی از دو نظر محتوا و فرم سینمایی قابل بررسی است. این اختتامیه خاص و اثرگذار را اگر در نسبتش با مابقی اثر و مقدمات مطرح شده لحاظ کنیم، کاملا بیراه و توجیهناپذیر است؛ زیرا نه پاتکهای آبان در واکنش به کارشکنیها، آنطور که سکانس آخر القا میکند، کارساز به نظر میرسند و نه اینکه مخاطب به خوبی میتواند بفهمد که چرا ناگهان همه چیز روبهراه شده و شخصیتهای متحول شده به ریل زندگی بازمیگردند. با این حال، به لحاظ مضمونی، «روزهای نارنجی» در اوج شرافت و تعهد به پایان میرسد. این پایانبندی، ضمن تکریم بنیاد خانواده، به مخاطب نشان میدهد که تا زن و مرد در کنار یکدیگر قرار نگیرند و شانه به شانه هم پای کار نیایند، مقصود اصلی و موفقیت حاصل نمیشود.
داستان روان و بی سکته
بلاگ نما نیز در بخشی از نقد خود نوشت:... آرش لاهوتی هرچند در انتخاب عوامل خود و خصوصا بازیگران کاملا محافظه کارانه عمل کرده تا ضعفهای احتمالیاش پشت اسامی و نامهای بزرگ و قدر مخفی بماند، اما حداقل توانسته فیلمی بسازد که ادعای بیخودی از هر پلانش نبارد و تماشاگر مدام در طول تماشای فیلم از اینکه حس میکند، فیلمساز زیادی خودش و فیلمش را جدی گرفته، آزرده خاطر نشود.
او سعی کرده داستان خود را روان و بدون دخالتهای بیجایی که قدرتنمایی میکنند و میخواهند دانش، تبحر یا تجربه فیلمساز را به رخ تماشاگر بکشند، تعریف کند و این باعث شده فیلم روزهای نارنجی حداقل روایتی سرراست و بی سکته داشته باشد، روایتی که داستان قهرمان فیلم با بازی هدیه تهرانی را با ریتم و ضرباهنگی یکدست پیش میبرد و در این میان از اضافهکاریهای تکنیکی و بصری که معمولا فیلمسازان فیلم اولی مورد استفاده قرار میدهند تا انرژی ذوق زدگی و شیفتگیشان نسبت به فیلم اول خود را تخلیه کنند، خبری نیست...
ضعف فیلمنامه
ایرنا نیز نوشت:... منتقدان بر این باورند که فیلمنامه روزهای نارنجی که آن را جمیله دارالشفایی نوشته است دارای ضعفهایی است. فیلمنامه کار مشترک آرش لاهوتی و دارالشفایی است که عناصری در آن مطر میشود که بلاتکلیف باقی میمانند و حواس بیننده را از مسیر اصلی داستان پرت میکنند. گرههایی در طول داستان وارد میشود که شخصیت اصلی آنها را پیگیری نمیکند و درنهایت نمیفهمیم چرا برای پیدا کردن دزد انبار، کاری انجام نمیشود یا چرا آبان از کاراکتر معتاد قصه حمایت میکند.
نقدهایی دیگر به بازیها به این فیلم وارد شده است. شخصیتپردازیها به درستی انجام نشده اس و لهجه بازیگران درست نیست حتی لهجه لیلی فرهادپور به شدت در ذوق میزند و مشخص است که زور میزند تا دیالوگهایش را با لهجه مردم بومی منطقه ادا کند اما از طرفی به دلیل این که لوکیشن فیلم در یکی از شهرهای شمالی، گرگان است و باغهای پرتقال و طبیعتی بینظیر را به تصویر میکشد، جذبیتهای بصری خوبی دارد.
روزهای نارنجی با دوربین روی دست فیلمبرداری شده است و فرشاد محمدی فیلمبردار این کار در این مورد پیشتر گفته بود: «در این فیلم، دوربین روی دست طبیعتا عمدی بوده. اجازه بدهید درباره دلیل این اتفاق من توضیح ندهم. دنبال یک روش دوربین روی دست نوین نیستم. این روش در تاریخ دنیا بیسابقه نیست. شاید در ایران کمتر دیده شده است. احساس کردیم دوربین هم میتواند اضطراب و غلیان درونی کاراکتر را راحتتر توضیح دهد. دوربین، یک کاراکتر یا شخصیتی کنجکاو بود و فقط راوی نبود و یک جاهایی به قضاوت هم میپرداخت.»
12jav.net