طلاق به خاطر ازدواجهای خواهرزن
پای آبروی خانوادگی من در میان بود. خانوادهام مرتب به من سركوفت میزدند و هر لحظه به خاطر خواهرزنم مرا تحقیر میكردند. دیگر تحمل این وضعیت برایم سخت شد.
دوات آنلاین-نوید به خاطر ازدواجهای نافرجام خواهرزنش راهی دادگاه خانواده تهران شد و درخواست طلاق داد. این مرد وقتی دید خواهرزنش مرتب با مردهای پولدار ازدواج كرده و خیلی زود هم طلاق میگیرد، به خاطر ترس از بی آبرویی تصمیم گرفت به زندگی مشتركش برای همیشه پایان دهد.
این مرد زمانی كه در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش چنین گفت: سه سالی میشود كه با یاسمین زندگی میكنم. اما از وقتی با این خانواده وصلت كردم یك روز خوش هم نداشتم. یاسمین دختر خوبی است، اما خانواده خوبی ندارد. ما از همان روز اول هم از لحاظ سطح طبقاتی فاصله زیادی با هم داشتیم.
من از خانواده پولداری بودم و یاسمین با مادرش زندگی متوسطی داشتند. خواهرش هم ازدواج كرده بود. با این حال چون عاشق یاسمین شده بودم، با اصرار زیاد، خانوادهام را هم راضی كردم و ازدواج كردیم. اما در این مدت سه سال فهمیدم كه اشتباه میكردم. من باید از همان روز اول به فاصله طبقاتی و سطح فرهنگیمان توجه میكردم. مشكل من خواهر یاسمین است.
با اینكه رفتارهای مادر یاسمین را هم دوست ندارم اما به خاطر همسرم قبول كردم. اما خواهر یاسمین دیگر آبرویی برای من نگذاشته است. در این مدت سه بار ازدواج كرده و هر بار هم خیلی زود از شوهرانش جدا شده است. آن هم با مردانی پولدار و ثروتمند؛ حتی مدتی به صورت موقت با مردی كه زن و بچه داشت ازدواج كرده بود. اوایل سعی كردم با این موضوع كنار بیایم و مساله را به زندگی شخصی خودم ربط ندهم، اما وقتی خانوادهام هم متوجه كارهای خواهرزنم شدند، دیگر نتوانستم مساله را جدی نگیرم. بارها به یاسمین هشدار دادم كه جلوی خواهرش را بگیرد یا حداقل با او رفت و آمد نكند، اما گوش نداد.
از طرفی پای آبروی خانوادگی من در میان بود. خانوادهام مرتب به من سركوفت میزدند و هر لحظه به خاطر خواهرزنم مرا تحقیر میكردند. دیگر تحمل این وضعیت برایم سخت شد. سه سال طاقت آوردم ولی دیگر نمیتوانم. این وصلت از اول هم نباید صورت میگرفت.
یاسمین اگر زندگیمان را دوست داشت، حداقل به خاطر من هم كه شده این همه از خانوادهاش حمایت نمیكرد و رفت و آمدش را با آنها كمتر میكرد. ولی حالا كه او تا این اندازه خانوادهاش برایش اهمیت دارد، من هم نمیتوانم بیشتر از این باعث آبروریزی خانوادهام شوم. در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی ازدواجهای خواهرم هیچ ربطی به من و زندگیام ندارد. او هر بار در ازدواجش شكست میخورد. خواهرم اخلاقهای خاصی دارد و هر مردی را نمیتواند تحمل كند.
هر بار هم از بخت بد، اتفاقهایی در زندگیاش میافتاد كه مجبور به جدایی میشد. من نمیتوانستم در این شرایط و به خاطر این مسائل خواهرم را رها كنم یا به خاطر بعضی از رفتارهای مادرم از او دست بكشم. شوهرم توقع زیادی از من دارد. او این مسائل را بهانه كرده تا فقط به خواستههای خانوادهاش تن دهد. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در كنار این مرد زندگی كنم.
در پایان نیز قاضی سعی كرد این زوج را از جدایی منصرف كند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موكول كرد.
منبع: جام جم
12jav.net