2024/04/27
۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
طلاق به‌خاطر باجناق ها

طلاق به‌خاطر باجناق ها

از روزی که من ازدواج کردم، هادی نمی تواند بدون دلخوری با همسر های خواهرهایم در ارتباط باشد و هر روز سر حرف یا رفتاری از یکی از آنها کدورت و دلخوری درست می کند.

دوات آنلاین-سال گذشته وقتی مهسا از دلخوری و کدورت بین شوهرش و شوهرهای خواهرش به ستوه آمد و راهی دادگاه خانواده شد، خانواده او وساطت کردند و او گمان کرد که می تواند روی قول شوهرش برای حل این مشکل حساب کند. اما دقیقا یک سال بعد زمانی که زن جوان به این نتیجه رسید اوضاع این کدورت‌ها به شدت وخیم تر شده و روی زندگی زناشویی او اثر گذاشته، بار دیگر تصمیم به طلاق گرفت و حالا عقیده دارد این بار امکان ندارد از تصمیم خود صرفنظر کند. مهسای ۳۳ ساله پشت در شعبه ۲۷۲ دادگاه خانواده نشسته و منتظر است قاضی احمدی رسیدگی به پرونده او را آغاز کند.

 

قبل از شروع رسیدگی به پرونده می گوید: «حدود دو ماه است که از خانه همسرم بیرون آمده ام و از همان موقع بارها هادی با من تماس گرفت و از من خواست به سر خانه و زندگی مان برگردم من هم هر بار به او گفتم که دیگر امکان ندارد به ادامه زندگی با او فکر کنم، برای همین هادی به دادگاه آمده و دادخواست تمکین کرده.»

 

آشنایی با واسطه

هادی ۳۴ ساله در مورد شروع آشنایی اش با مهسا می گوید: « در جمع دوستانم همه متاهل بودند و همیشه به من می گفتند که چرا آستین بالا نمی زنم و به ازدواج فکر نمی کنم. راستش من هم خیلی دلم می خواست مثل دوستانم خانواده و فرزند داشته باشم اما فرد د مناسب زندگی را پیدا نمی کردم. بالاخره یک روز این موضوع را به دوستانم گفتم و آنها هم ما که علاقه مرا برای تشکیل خانواده متوجه شدند هر روز یک دختر به من معرفی می کردند.»

 

تا این که یک روز همسر یکی از دوستان هادی، مهسا را به او معرفی کرد: «خانم هایی که در به من معرفی می شدند به دلم نمی‌نشستند. در همان برخورد اول یا دوم ارتباطمان تمام می شد و من در سیل پیشنهادهایی که از سوی دوستانم مطرح می شد، گیج شده بودم و دلم می خواست خیلی زود فرد مورد علاقه ام را پیدا کنم تا این که مهسا را به من پیشنهاد کردند و وقتی ارتباطم با او شروع شد، گوشم پر بود از حرف های اطرافیان که می گفتند کمتر سخت بگیر و من انگار قدرت با طمانینه فکر کردن را از دست داده بودم و برای همین خیلی زود مهسا را برای ازدواج انتخاب کردم.»

 

همچنین مهسا هم در مورد انتخاب هادی می گوید: «بدون تعارف باید بگویم که من و هادی در انتخاب همدیگر شتابزده عمل کردیم. من سی ساله بودم و فکر می کردم باید برای انتخاب همسر عجله کنم. همین شد که بعد از ازدواج هر دوی ما به نوعی پوچی و افسردگی رسیدیم و مشکلات پیرامون خیلی زود روی زندگی ما اثر گذاشت.»

 

مهسا می گوید: «مهم ترین مشکل زندگی من و هادی بر سر شوهر خواهرهای من است. من سه خواهرهم سن و سال دارم. ارتباط من و خواهرهایم خیلی نزدیک است و خیلی به هم وابسته هستیم. هر هفته در خانه مادرمان همدیگر را می بینیم و در طول هفته از حال و اوضاع هم باخبریم. با هم تفریح و خرید می رویم و تمام دنیای هم هستیم، اما از روزی که من ازدواج کردم، هادی نمی تواند بدون دلخوری با همسر های خواهرهایم در ارتباط باشد و هر روز سر حرف یا رفتاری از یکی از آنها کدورت و دلخوری درست می کند و در خانه دعوایمان می شود.»

 

او در ادامه می گوید: «همسرم در هر موضوعی خودش را با آنها مقایسه می کند و من احساس می کنم اعتماد به نفس ضعیفی در برابر آن ها دارد. هر قدر هم با او  حرف می زنم فایده ای ندارد، هادی به شدت زودرنج است و از هر حرفی ماجرا درست می کند.»

 

تا اینکه رنجش های هادی به حدی رسید که از مهسا خواست، ارتباطش را با خواهرهایش به کلی قطع کند. هادی در مورد این خواسته خود از همسرش می گوید: «هر بار ناراحتی ای پیش آمد مهسا به جای من طرفداری خواهرهایش و همسرهای آنها را کرد. این طرفداری ها باعث شد که من احساس کنم در جمع آنها کسی در کم نمی کند و هر روز روی رفتار خانواده اش حساس‌تر شدم. برای همین دیگر کلافه شدم و نمی خواهم همه زندگی ام با زندگی باجناق هایم گره بخورد. دلم میخواهد زندگی مستقلی داشته باشم که نقش کسی جز خودم و مهسا در آن پررنگ نباشد. برای همین از مهسا بعد خواستم ارتباطش را با خواهرهایش قطع کند، و گفتم اگر زمانی باجناق هایم در خانه مادر خانمم باشند، به آن جا هم نخواهم رفت.»

 

در دادگاه

هادی و مهسا روی صندلی های دادگاه خانواده مقابل قاضی احمدی می نشینند. هادی در توضیح دادخواست خود مبنی بر تمکین همسرش می گوید: «من زندگی ام را دوست دارم و از همسرم تقاضا دارم به خانه برگردد.»

 

مهسا می گوید: «من دیگر تحمل ندارم که سر هر موضوع ناچیزی همسرم در خانه دعوا راه بیندازد. اخیرا خشم او به حدی زیاد شده که موقع ناراحتی به من فحاشی و به خانواده ام توهین می کند. واقعا نمیدانم چرا باید در زندگی با مردی بمانم که بدون آن که اشتباهی از من سر بزند با این همه فشار روانی و توهین مواجهم می کند.»

 

قاضی احمدی بعد از شنیدن حرفهای زوجین از آن ها  می خواهد که به واحد مشاوره بروند و رأی نهایی در خصوص پرونده الزام به تمکین متعاقبا اعلام خواهد شد.

 

منبع: همشهری سرنخ

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.