دو زن به من نزدیک شدند و با صدایی بلند دستور دادند آن پیرمردی که جلوی من حرکت می‌کرد با چاقو به قتل برسانم. آنقدر صدایشان در گوشم تکرار شد که به ناچار به پیرمرد حمله کردم.

همسرم مدعی بود اجنه اذیتش می کنند. بیشتر اوقات با پیکری کبود و زخمی وارد منزل می شد و ادعا می کرد اجنه کتکش زده اند

برای ترک اعتیادم از داروهای اعصاب و روانی که مادرم استفاده می‌کرد می‌خوردم اما این قرص‌ها به من حالت توهم می‌داد و امروز هم به خاطر همین توهم مادرم را کشتم.

ادعاهای این مرد آمریکایی ممکن است با نظریه ای مرتبط باشد که ادعا می‌کند افراد قدرتمند در سراسر جهان در واقع هیبریدهای خزنده- انسان هستند.

12 سال قبل که آخرین همسرم از من جدا شد روح سرگردانی سراغ من آمد و همدم من شد. او همیشه همراه من است و لحظه‌ای مرا رها نمی‌کند و یار غار من شده است.

متهم با تصور این‌که دوستش به همسر او نظر دارد دست به جنایت زد.

متهم به دلیل استفاده از موادمخدر در شرایط عادی نبود و پس از درگیر شدن با قربانی او را با شلیک گلوله به قتل رساند.

این زن می‌گوید شوهرش دچار توهم شده بود و همین موضوع اختلافاتی را میان‌شان به وجود آورد.

متهم می‌گوید اجنه خبر داده بودند زنش قصد دارد او را به قتل برساند اما...

شوهرم گاهی نیمه شب با چاقو به موجودات خیالی حمله ور می شد وتصور می کرد افرادی از در و دیوار به خانه ما حمله کرده اند و با این خیال که به او خیانت کرده ام چاقو را زیر گلویم می گذاشت و...

این پسر بارها در کمپ بستری شده اما هر دفعه بار دیگر به سمت مواد رفته بود تا این‌که....

متهم مدعی بود از ما بهتران روح او را تسخیر کرده اند و نمی داند چه کسی چاقویش را به طرف گردن دوستش هدایت کرد.

اجنه می‌گفتند باید زنت را بکشی چون او تو را می‌خواهد بکشد. اجنه به من می‌گفتند زنت در غذای تو قرص می‌ریزد.

متهم: در تسخیر اجنه بودم و آنها هم لحظه ای مرا رها نمی کردند به طوریکه وقتی همسرم برای من و فرزندانم غذا درست می کرد من از او می خواستم ابتدا او غذا بخورد و بعد که مطمئن می‌شدم غذا سالم است.

هر بار بعد از مصرف مواد مخدر توهم می زدم و دچار سوءظن های وحشتناکی می شدم تا جایی که احساس می کردم کسی از روابط خصوصی من و همسرم فیلم می گیرد و ...

آن روز شیشه کشید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌م بعد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از مصرف آن د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چار توهم شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌م. ماد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر و ماد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ربزرگم را شیطان می د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌م فکر می کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌م آنها می خواهند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مرا بکشند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

آن صدا به من دستور داد این زن همان فرد مهاجمی است که در وجود مادرم رخنه و لباس های او را به تن کرده است و برای نجات مادرم و خودم باید این زن را هم بکشم.