2024/11/22
۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
پیشنهادات ما
همسرکشی به سبک فیلم جن‌گیر
گفت‌وگو با مردی که همسرش را با ادعایی عجیب به قتل رساند

همسرکشی به سبک فیلم جن‌گیر

اجنه می‌گفتند باید زنت را بکشی چون او تو را می‌خواهد بکشد. اجنه به من می‌گفتند زنت در غذای تو قرص می‌ریزد.

دوات آنلاین-مرد بنگاهدار که همسر جوانش را خفه کرده بود، در جریان تحقیقات قضایی ادعاهای عجیبی را مطرح کرد. او مدعی بود با دستور اجنه، زنش را کشته تا زنده بماند. این هفته در پشت صحنه یک جنایت، پای صحبت‌های این قاتل نشسته و بازپرس جنایی به ریشه یابی این جنایت پرداخته است.

 

به گزارش جام‌جم، شهروز مرد میانسال بنگاهداری است که صبح 26 آذر امسال همسرش را در خانه‌اش در محله ونک به قتل رساند.  او پس از بازداشت در جریان تحقیقات اولیه انگیزه خود را از جنایت اختلاف خانوادگی اعلام کرد؛ اما در تحقیقات بعدی و زمانی که نزد ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و مورد تحقیقات قرار گرفت، ادعای عجیبی را مطرح کرد و مدعی شد اجنه‌ در روح و جسمش رخنه کرده‌اند که باعث شده او فرد دیگری شود و بدون این‌که بر اعمال و رفتار خود آگاهی داشته باشد،دست به قتل زنش زده و باعث شده مهر قاتل بر پیشانی‌اش حک شود.

 

با اعتراف‌های عجیب متهم بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتری را از وی در اداره دهم پلیس آگاهی تهران در حالی دادکه قرار شد این مرد همسرکش برای بررسی سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی معرفی شود.

 

اجنه دستور قتل را  دادند!

شهروز به پهنای صورت اشک می‌ریخت و فریاد می‌زد من خودم، بچه‌هایم و زنم را بدبخت کردم. باور کنید انگار دیوانه شده‌ام، زن بیگناهم را کشتم، اجنه‌ در روح و جسمم رخنه کرده و دستور این جنایت را به من دادند.

 

*از آشنایی با مقتول بگو.

 او از اقوام دورمان بود و 12 سال قبل از طریق خانواده‌ام با وی آشنا شدم و ازدواج کردم و ثمره زندگی‌مان دو فرزند خردسال است.

 

*با هم اختلاف داشتید؟

در این سال‌ها با هم اختلاف و درگیری نداشتیم و زندگی‌مان زبانزد کل فامیل بود. اختلاف ما دو نفر از چند ماه پیش شروع شد، از زمانی که اجنه در وجودم رخنه کردند و جسم و روحم را به تسخیر درآوردند. صداهای عجیب و غریب می‌شنیدم. اجنه مقابلم ظاهر می‌شدند. وسایل خانه به هم می‌ریخت و شیر آب بی‌خودی بازو بسته می‌شد. اجنه حتی خواب را به من حرام کرده بودند. ساعت 12 شب که می‌خوابیدم، ساعت 3‌صبح با آزار اجنه بیدار می‌شدم و تا ساعت 12‌شب بعد نمی‌توانستم بخوابم.

 

*بعد چه شد؟

اجنه می‌گفتند باید زنت را بکشی چون او تو را می‌خواهد بکشد. اجنه به من می‌گفتند زنت در غذای تو قرص می‌ریزد. ماجرا را به همسرم گفتم که می‌گفت اشتباه می‌کنم و دچار مشکلات روحی شده‌ام و باید درمان شوم که توجهی به حرف‌هایش نمی‌کردم. حتی زنم برای اثبات این‌که در غذا چیزی نمی‌ریزد ابتدا خودش غذا می‌خورد و بعد من غذا را می‌خوردم. همین درگیری‌ها باعث شد زنم دو بار قهر کند و به خانه پدری‌اش برود. یکی از قهرهایش 15 روز طول کشید که باعث شد در آن مدت از دو فرزندم نگهداری کنم. اجنه روح و جسم مرا تسخیر کرده بودند و زیر بارحرف‌های زنم نمی‌رفتم که نزد روانپزشک بروم.

 

*از روز جنایت بگو.

ساعت 5 صبح بود که دوباره اجنه سراغم آمدند. بیدارم کرده و مقابل چشمانم ظهور کردند. می‌گفتند اگر امروز صبحانه ای که زنت آماده کرده را بخوری

کشته می‌شوی پس او را بکش تا زنده بمانی. آنها به من دستور قتل زنم را دادند. زنم را بیدار کردم که ناراحت شد چرا بیدارش کردم. اختیاری از خودم نداشتم و با دستور اجنه لباس سورمه‌ای زنم را برداشتم و با انداختن آن دور گردنش او راخفه کردم. وقتی به خودم آمدم اجنه را دیگر ندیدم و صدایشان را نمی‌شنیدم. اما زنم مرده بود و پشیمان شده و دچار عذاب وجدان بودم. ساعت‌ها کنار جسدش نشستم و گریه کردم. باور جنایت برایم سخت بود. بچه‌ها را به خانه پدرم در طبقه فوقانی بردم و به او گفتم زنم را کشته‌ام. بعدازظهر که سیگار خریدم و به خانه بازگشتم ماموران آنجا بودند و مرا بازداشت کردند.

 

*بعد از جنایت قصد خودکشی داشتی؟

بله. عذاب وجدان رهایم نمی‌کرد، می‌خواستم قرص بخورم و به زندگی خودم هم بعداز قتل همسرم پایان دهم، اما دلم به حال بچه‌هایم و خانواده‌ام سوخت. بنابراین از تصمیم خودکشی منصرف شدم، اما ای کاش خودم را می‌کشتم تا بمیرم و به همسرم برسم. الان که زنده‌مانده‌ام انگارهر لحظه بابت جنایتی که انجام داده‌ام، بارها می‌میرم.

 

*اگر زمان به عقب باز‌می‌گشت؟

شاید به حرف‌های زنم گوش می‌دادم و می‌رفتم نزد روانپزشک و مشکلاتی که برایم رخ داده بود را درمان می‌کردم تا حالم خوب شود. ای کاش قاتل نمی‌شدم و اکنون همسرم زنده بودو من، او و بچه دوباره کنار هم زندگی می‌کردیم.

 

*زندگی تو مثل چه فیلمی است؟

فیلم جن‌گیر. چون مثل همان اشباح و اجنه‌ای که در وجود شخصیت‌های آن فیلم رخنه کرده و اختیار را از دست آنها می‌گرفت من هم آن گونه شده بودم و اختیار اعمال خودم را نداشتم و اینچنین تلخ جان همسرم را گرفتم و بچه‌هایم را بدون مادر گذاشتم و حالا آنها باید سال‌های زیادی را در غم از دست دادن مادرشان سپری کنند.

 

*پشیمانی؟

 خیلی پشیمانم و باورم نمی‌شود زنم را کشتم. ای کاش به حرف زنم گوش می‌دادم و نزد روانپزشک می‌رفتم و درمان می‌شدم، نه با توهم اجیر شدن از سوی اجنه‌ ناخواسته دست به قتل بزنم. زودتر مرا قصاص کنید.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.