2مرد با پرداخت 2میلیون تومان از زنی جوان خواستند پس از خروج از مطب این پزشک وانمود کند که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

این زن 11 سال قبل ناپدید شد و از سرنوشت او خبری به دست نیامد تا این که مردی ادعایی تازه را مطرح کرد اما ...

متهم: آن مرد همیشه تحقیرم می‌کرد و مرا مورد تمسخر قرار می‌داد. می‌گفت تو یک زن گدای مواد فروش و معتاد هستی. همیشه پول زیادش را به رخم می‌کشید.

متهم: سارقان ورزشکار از سوی دخترانم اجیر شده‌اند و مطمئنم انگیزه آنها انتقام بوده است. چون 2دخترم به محض اینکه شنیدند من قصدم این است که دوباره ازدواج کنم به‌شدت مخالفت کردند.

آن مرد برای کمک من می آمد ولی آرام آرام از موقعیت و شرایط من سوء استفاده کرد به حدی که دیگر دست به اخاذی می زد و ایجاد مزاحمت می کرد.

شوهرم را دوست داشتم و خیلی تلاش کردم زندگی‌ام را حفظ کنم، اما مادر شوهرم در زندگی‌ام دخالت می‌کرد و در نهایت هم شوهرم مرا طلاق داد.

این متهم در یک مرحله صاحبکارش را ربود و در مرحله دوم به مغازه او دستبرد مسلحانه زد.

وقتی نوجوان بودم شوهر مقتول و یکی از دوستانش من را مورد اذیت و آزار قرار دادند. وقتی بزرگتر شدیم آن دو نفر با حرف‌هایشان آزارم می‌دادند. این حرف‌ها باعث شده بود تحقیر و سرخورده شوم.

در گروه تلگرامی با آزیتا آشنا شدم و پس از آن با هم ارتباط بر قرار کردیم. ما هر روز تلفنی و پیامکی با هم ارتباط داشتیم و کم کم علاقه ما به هم بیشتر شد به طوری‌که عاشق هم شدیم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم تا این که...

به خاطر کینه‌ای قدیمی که از دوستم داشتم به خانه‌اش رفتم تا به رسم محلی روسری همسرش را بردارم، اما با داد و فریاد‌های آن زن ناخواسته مرتکب قتل شدم.

متهم توضیح داد چرا و چگونه پسرعمه‌اش را کشت و جسد او را به آتش کشید.

مرد جوان برادرزنش را با انگیزه انتقام‌گیری به قتل رسانده است.

این مرد بعد از شنیدن جواب منفی پدر و مادر و عمه دختر مورد علاقه‌اش را به قتل رسانده بود.

متهم به قتل مدعی است کینه‌ای که از کودکی از شوهر مقتول به دل داشت باعث این جنایت شد.

مدتی قبل عمه‌ام برایم درد دل کرد و از بدی‌های شوهرش گفت. خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم زهرچشمی از شوهر عمه‌ام بگیرم...

متهم: من و مقتول از مد‌ت‌ها قبل بر سر موضوعات اخلاقی با هم مشکل د‌اشتیم. مد‌ت‌ها بود‌ که د‌نبال انتقام جویی بود‌م.

دنبال انتقام بودم تا این‌که یک روز تصمیم به اسیدپاشی گرفتم. روز حادثه اسید تهیه کرده و همسر و دخترم را از خانه تعقیب کردم. وقتی به محل خلوتی رسیدند روی آنها اسید پاشیدم.

مادربزرگ پیر ابتدا مقاومت می کند اما وقتی عصبانیت نوه اش را می بیند که در صدمه زدن به او جدی است به ناچار برای مدت کوتاهی به عقد موقت مرد مد نظر نوه اش در می آید.

این دختر به مردی قول داده بود در صورت ربودن خواستگار سابقش با او ازدواج خواهد کرد.

تحمل شکستی دوباره را نداشتم. از این که به سادگی دستمایه سوء استفاده و خوش گذرانی یک مرد میان سال قرار گرفته بودم، ناراحت بودم.