ازدواج موقت مادربزرگ پیر با اصرار نوه

دوات آنلاین-پسر روستایی وقتی خبر ازدواج مجدد مادرش را شنید برای فرو نشاندن خشم خود و تلافی کردن دست به ماجراجویی عجیبی زد و کارش به دادگاه کشیده شد. بنا بر اظهارات پدر پسر ماجراجو، ماجرا از این قرار است که بعد از گذشت سال ها از زندگی مشترک شان با همسرش اختلاف پیدا می کنند و بعد از مدتی کشمکش از یکدیگر جدا می شوند اما این پایان ماجرا نیست.

بعد از این اتفاق زن جوان با پسرش زندگی می کند و پدر خانواده نیز زندگی جداگانه و مجردی خود را در پیش می گیرد. مرد خانواده بعد از مدتی سر لجبازی و حرص دادن همسر سابقش تصمیم می گیرد با دوست  قدیمی اما دشمن زن سابقش ازدواج کند تا این گونه او را آزار روحی دهد. پسر جوان حاصل ازدواج این زوج ناموفق و جدا شده از یکدیگر برای تهیه مخارج زندگی خود و مادرش راهی شهری دور می شود.

مادر پسر جوان وقتی اقدام شوهر سابقش را می بیند تصمیم می گیرد او نیز همین راه را برود تا از این طریق به نوعی تلافی کار شوهرش را کرده باشد، غافل از این که این ماجرا سر درازی دارد. ازدواج بی سر و صدای زن جوان با مردی که زن و بچه دارد باعث خشم اطرافیان زن به ویژه پسر جوانش می شود. پسر جوان که در شهر غریب به سر می برد بعد از شنیدن این خبر به شدت عصبانی می شود و بعد از بازگشت به زادگاهش درگیری شدیدی با مادرش و شوهر او به راه می اندازد و مدتی آرامش را از آن ها سلب می کند اما این کار خشم او را کم نمی کند. پسر جوان که این آبرو ریزی و ازدواج مجدد مادرش را از چشم پدرش می بیند به فکر تلافی می افتد.او روزی در نبود پدرش مادربزرگش را تحت فشار قرار می دهد و با تهدید جدی از او می خواهد به عقد موقت  فردی که مد نظرش است دربیاید.

مادربزرگ پیرش ابتدا مقاومت می کند اما وقتی عصبانیت نوه اش را می بیند که در صدمه زدن به او جدی است به ناچار برای مدت کوتاهی به عقد موقت مرد مد نظر نوه اش در می آید. بعد از این اتفاق شوک آور پدر پسر جوان موقع بازگشت از سفر کاری متوجه ماجرا می شود و غوغایی به پا می کند و کار به جاهای باریک با شوهر مادرش و همچنین پسرش کشیده می شود.

مرد در شوک فرو رفته می گوید: اصلاً باورم نمی شد که با ازدواج همسر سابقم پسرم تصمیم بگیرد برای تلافی این کار مادرم را به اجبار به عقد موقت یک نفر دیگر در آورد تا از این طریق به گفته خودش از من انتقام  بگیرد و به نوعی من را پیش دوست و آشنا سکه یک پول کند. بعد از این اتفاق با شوهر مادرم و همچنین پسرم درگیر شدم و کارمان به شکایت و دادگاه کشیده شد تا هر چه زودتر تکلیف ازدواج اجباری مادرم را روشن کنم و طلاق مادرم را از مرد غریبه بگیرم و بیش از این جلوی دوستانم خجالت زده نشوم.

منبع: روزنامه خراسان