طلاق به خاطر دور ریختن وسایل کهنه
زوج میانسال بعد از 45 سال زندگی مشترک راهی دادگاه خانواده شدند.
دوات آنلاین -45 سال در کنار هم زندگی کردند اما بعد از این همه سال تصمیم به جدایی گرفتند. عباس و تهمینه کارشان به دادگاه خانواده کشیدهشد. آن هم به یک دلیل عجیب و غریب. وقتی تهمینه تمام وسایل قدیمی خانه را دور ریخت، هرگز تصورش را هم نمیکرد با واکنش بسیار خشن شوهرش مواجه شود.
پیشنهاد طلاق را قبول کردم
تپش جام جم نوشت: این زن وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: سالها در کنار عباس زندگی کردم. با هر خوب و بدی که بود، ساختم. همیشه سعی میکردم زن بهانهگیر و پرتوقعی نباشم. در همه این سالها زندگیام را وقف خانوادهام کردم. هیچوقت از شوهرم نخواستم برایم بهترینها را فراهم کند. با همه مشکلات زندگی ساختم. در این مدت با هم دعوا هم داشتیم اما معمولا سر مسائل کوچک؛ همیشه هم من کوتاه میآمدم. چون اگر موضوع را کش میدادم عباس زندگیمان را به هم میریخت. تا اینکه چند وقت پیش تصمیم گرفتم بعضی از وسایلی را که کهنه و قدیمی شده بودند، دور بریزم. وسایلی که دیگر هیچ ارزشی نداشتند و فقط جایمان را تنگ کردهبود. مثلا میزی کهنه و شکسته در انباری داشتیم که کلی جا گرفتهبود. یا یک چراغ مطالعه که کار نمیکرد. میدانستم اگر به عباس بگویم مخالفت میکند. برای همین بدون اطلاع او این وسایل را دور ریختم. عباس وقتی فهمید غوغا به پا کرد. چنان جنجالی به راه انداخت که به شدت شوکه شدم.
باورم نمیشد او به خاطر این وسایل کهنه چنین رفتاری با من کند. میدانستم غر میزند ولی نمیدانستم داد و فریاد به راه میاندازد و به من توهین میکند. آن شب عباس هرچه دلش خواست به من گفت. اینکه عقل ندارم و در این سالها به خاطر بیعقلی من زندگیمان نابود شد و خیلی حرفهای بد دیگر. من هم این بار کوتاه نیامدم. با هم دعوا کردیم و در نهایت من قهر کردم. او هم برایش مهم نبود. پیشنهاد طلاق را مطرح کرد و من هم قبول کردم.
مرد میانسال چه گفت
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی تهمینه از روی عمد این کار را انجام داد. او میدانست من روی این وسایل چقدر حساس هستم. اینها یادگاری بودند. از طرفی بارها به او گفتهبودم این وسایل روزی به دردمان میخورد، برای همین میخواهم آنها را نگه دارم اما او بدون اینکه به من چیزی بگوید، وسایل را دور ریخت. میدانست این کار چقدر ناراحتم میکند، ولی باز هم خودسرانه عمل کرد. در همه این سالها همین کار را کردهاست. همیشه با خودسریهایش اشتباههای بزرگی مرتکب شد. دیگر تحمل این رفتارها و لجبازیهایش را نداشتم. برای همین عصبانی شدم و هرچه در دلم بود به او گفتم. او هم رفتار بسیار بدی با من داشت. همین مساله باعث شد تصمیم به جدایی بگیرم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست با یک مشاور خانواده صحبت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.
12jav.net