شیوع غم و افسردگی انسانهای دنیای مدرن را گرفتار کرده است
عصر دردمندان
نزدیک به 73 درصد پرسنل نظامی آمریکا نیازمند درمانهای فوری در زمینه افسردگی و هیجانهای بیمارگونه هستند؛ درصورتیکه بیشتر این افراد به درمانهای معمول دسترسی دارند؛ اما از آن سرپیچی میکنند
دوات آنلاین-«ویلیام دیویس»، مشاور و روانشناس مشهور انگلیسی و از بنیانگذاران انجمن روانشناسی، میگوید: «مردم قبلا عادت داشتند خودشان را با علایق و سبک زندگیشان تعریف کنند؛ اما امروز - ما مردم- اصرار داریم با توصیف دردها و رنجها تصویری واقعی از خود به آدمهای نزدیک زندگیمان ارائه دهیم».
چندی پیش سازمان بهداشت جهانی با انتشار آماری تازه از گستردگی شیوع بیماریهای روانی، صحبتهای دیویس را به طریق دیگری تفسیر کرده است. این سازمان بهصورت هشدارگونهای اعلام کرد برای سال 2017 باید بر افسردگی، بهعنوان اولین دلیل ناتوانی در میان مردم جهان تمرکز شود. هرقدر که سازمان بهداشت جهانی میکوشد جنبههای مهمبودن افسردگی و مسائل مربوط به این بیماری را برجسته کند، ناتوانی جامعه بینالملل در مقابله با این اپیدمی نیز آشکار میشود. سال 2014 سازمان بهداشت جهانی نخستین گزارش خود را درباره خودکشی با عنوان «پیشگیری از خودکشی: یک ضرورت جهانی» منتشر کرد. براساس این گزارش پیشگیری از خودکشی تاکنون موفق نبوده است. از 169 هدف مشخصشده در برنامه توسعه پایدار سازمان ملل، بحث سلامت روان فقط یک بار آنهم در بند 3.4 زمانی که رهبران جهان به جلوگیری از «بیماریهای غیرمخرب» متعهد میشوند مطرح شده است. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده دولتها در زمینه پیشگیری از بیماریهای غیراپیدمیک و غیرمخرب موفق عمل کردهاند؛ اما این موفقیت شامل حال بیماریهای روانی بهویژه افسردگی نمیشود و همین موضوع انتقاد از برنامههای توسعه از سوی سازمان بهداشت جهانی را همواره در پی داشته است.
ژوئن گذشته، جامعه بهداشت جهانی فرصتی را به دست آورد تا با تصویب تغییرات معنیدار در برنامه کنفرانس سالانه برنامهریزی بهداشت روانی (mhGAP) با تمرکز بر بازسازی استراتژی، تضمین تعهدات قانونی و مالی از سوی کشورها را به دست بیاورد. در این کنفرانس سازمان بهداشت جهانی چهار اولویت را در زمینه سلامت روان تصویب کرد که به این ترتیب است:
- رهبری بزرگ و مؤثر ملی در زمینه بهداشت روانی
- افزایش دسترسی جامعه به مراقبتهای بهداشت روانی
- افزایش سرمایهگذاری در استراتژیهای ارتقا و پیشگیری
- قویکردن سیستمهای اطلاعاتی و مجموعههای تحقیقاتی
این برنامه در آغاز راه توانسته پیشرفتهای نامحسوسی داشته باشد، در نتیجه انتظار میرود با همین روند حداقل اهداف این سازمان در زمینه خودکشی تأمین شود. براساس این برنامه تا سال 2020 خودکشی در سطح جهان باید به میزان 10 درصد کاهش داشته باشد. درحالحاضر 800 هزار نفر از ساکنان کره زمین در هر سال با خودکشی به زندگی خود پایان میدهند. درحالیکه مرگومیر بر اثر بیماریهای مرگبار روزبهروز در حال کاهش است؛ اما خودکشی در جهان از سال 2000 تا امروز 270 درصد افزایش داشته است. اگرچه سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده از هر صد خودکشی 20 مورد آن به مرگ منجر نمیشود؛ اما این آمار چندان قابل اتکا نیست، چراکه نمیتوان درباره میانگین میزان نجاتیافتهها براساس آمار فقط 60 کشور قضاوت کرد.
در پیچ تند افسردگی
«هرساله 18 میلیون نفر در جهان در دام افسردگی گرفتار میشوند. بیشتر قربانیان افسردگی، قشر جوان کشورها هستند. از سال 2000 تاکنون 20 هزار نوجوان 15 تا 19ساله بهطور متوسط در هر سال دست به خودکشی زدهاند؛ از این تعداد پنج هزار نفر آنها به دست خودشان میمیرند. خودکشی سومین عامل مرگومیر در میان جوانان 15 تا 24ساله و ششمین علت مرگومیر کودکان 5 تا 14ساله است. بیش از 13 نفر از هر صد هزار نفر 15 تا 24ساله در سال 1993 خودکشی کردند. بین سالهای 1969 تا 1982 خودکشی در نتیجه افسردگی در میان بزرگسالان در سراسر جهان سهبرابر شد. 59 درصد از افراد بالغ در کشورهای توسعهیافته اعلام کردهاند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم نوجوانی را میشناسند که دست به خودکشی زده. بیش از یکچهارم این تعداد افراد همچنین اعلام کردهاند یکچهارم این خودکشیها موفق بوده است». آمارهای نظرسنجی مؤسسه گالوپ زنگ خطر را برای افسردگی به صدا درآورده است؛ اما به نظر میرسد کشورها همچنان خطر آن را نادیده میگیرند. مهمترین عامل خودکشی افسردگی است، افسردگی یک بیماری موذی و بیصدا و ویرانگر اما درمانپذیر است. درحالحاضر 676 میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی رنج میبرند و فقط 10درصد این جمعیت به پروسه متناسب تشخیص و درمان دسترسی دارند. این بیماری در جوامعی که اقتصادشان چندان قوی نیست و بهرهوری در آنها معنا ندارد، دامنگیر قشر ضعیف و فقیر میشود. برخی برآوردها در اینگونه کشورها حاکی از آن است که درماننشدن بیماریهای روانی مانند افسردگی 35 درصد از تولید ناخالص داخلی کشورها را به خود اختصاص میدهد. در کشورهای توسعهیافته نیز سایهای از افسردگی وجود دارد. نزدیک به 15 درصد از ساکنان کشورهای توسعهیافته حداقل یک بار در زندگیشان افسردگی خفیف را تجربه کردهاند. برای کشورهای توسعهنیافته این آمار به 11 درصد میرسد. دو کشوری که بیشترین آمار انسانهای افسرده را به خود اختصاص دادهاند در رتبه اول فرانسه با 21 درصد و آمریکا با 19 درصد نرخ افسردگی هستند. برهمیناساس سازمان بهداشت جهانی بارها به کشورها اعلام کرده است سرمایهگذاری در بخش سلامت روان نهتنها منجر به پایداری در عرصه اقتصادی میشود، بلکه اثر چندگانهای نیز بر جامعه خواهد گذاشت. از زاویهای دیگر سلامت روان بهعنوان بحثی در زمینه امنیت ملی کشورها نیز مطرح میشود.
براساس گزارش ویژه نشریه نیویورکتایمز، نزدیک به 73 درصد پرسنل نظامی آمریکا نیازمند درمانهای فوری در زمینه افسردگی و هیجانهای بیمارگونه هستند؛ درصورتیکه بیشتر این افراد به درمانهای معمول دسترسی دارند؛ اما از آن سرپیچی میکنند؛ به باور آنها تلاش برای درمان و مراجعه به پزشک حرفه آنها را زیر سؤال میبرد و باعث میشود مافوقهایشان به شیوهای دیگر با آنها برخورد کنند. انجمن روانشناسی آمریکا درباره مشکلات روانی درماننشده سربازان غیرفعال ارتش آمریکا نیز هشدار داد در صورت درماننشدن افسردگی این افراد باید منتظر بالارفتن تعداد تیراندازیها به مردم عادی در سالهای آینده بود. یکی از مهمترین چالشهای مدیریت سازمان بهداشت جهانی برای مدیریت بهداشت و سلامت روان، هدایت کشورهایی است که هرکدام مراحل مختلفی از توسعه را تجربه کردهاند. در 25 کشوری که خودکشی و کمک به انجام آن غیرقانونی است، گزارشها از وقوع این پدیده در پایینترین سطح به نسبت دیگر کشورها قرار دارد. برنامه بعدی این سازمان جهانی این است که بتواند دیگر کشورها را نیز به انجام چنین روندی ترغیب کند. برای آنکه افسردگی آدمهای بیشتری را غرق نکند، وقت آن است که دولتها پول خود را در جایی سرمایهگذاری کنند که ذهنها در آنجا آرام میگیرند. توصیه جدی سازمان بهداشت جهانی به کشورهایی که بهدنبال برداشتن قدمی مثبت در این زمینه هستند این است که «در زمینه بهداشت روان، آرام و بادقت حرکت کنید». در بخش آرامبودن اشاره این سازمان به رسانههایی است که میتوانند با پوشش مربوط به اخبار خودکشی یا اختلالات روحی و روانی قدمهای مثبت این سازمان و دولتها را پنبه کنند و مردم نیازمند به کمک را از جستوجو در زمینه دریافت درمان مناسب منصرف کنند. بحث دقت یک بحث دولتی و درون کشوری است. هر کشوری باید الگوی مبارزه با این بیماری را براساس بسترهای خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود به دست بیاورد. استفاده از تجربیات دیگر کشورها فقط در بحث الگوبرداری تأیید میشود، در غیر این صورت هر تلاشی برای مبارزه با افسردگی در آن کشور محکوم به شکست است.
12jav.net