طلاق به خاطر تربیت فرزند
مرد جوان میگوید روی تربیت تنها دخترش خیلی حساس است و همین هم باعث اختلافات خانوادگی شده است.
دوات آنلاین- حساسیت بیش از حد مرد جوان به خاطر تربیت فرزندشان، آنقدر دردسرساز شد که در نهایت پای زوج جوان را به دادگاه خانواده تهران باز کرد. آنها هفته گذشته به دادگاه خانواده رفتند و درخواست طلاق خود را ارائه کردند.
حرفهای زن جوان در دادگاه
زن جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره این درخواست به قاضی گفت: من و علیرضا یک سال است که صاحب فرزند دختر شدهایم. اما در این مدت علیرضا مرتب بهخاطر تربیت و رفتارهایی که با دخترم دارم با من دعوا کرده است. او از همان روزهای اول بهدنیاآمدن دخترمان، خیلی حساس بود که مبادا به فرزندمان از گل نازک تر بگویم. سعی میکردم او را تحمل کنم و حرفی نزنم. اما گاهی اوقات از کوره درمیرفتم. تا اینکه بعد از گذشت یکسال او بهخاطر این موضوع به مادرم توهین کرد. آن هم مادر من که در این مدت همه کارهای بچه را انجام میداد و خیلی وقتها خودش از دخترمان نگهداری میکرد. چند روز پیش وقتی صحبت از تنبلی فرزندان شد، مادرم داشت مرا نصیحت میکرد که دخترم را تنبل بار نیاورم و از یک سنی به بعد او را مسؤول انجام کارهای خانه کنم تا مسؤولیتپذیر شود. اما علیرضا مخالفت کرد و گفت دخترمان در سن بالا هم نباید کار خانه انجام دهد.
مادرم هم حرفهای خودش را زد. قضیه دعوا و لجبازی نبود، ولی ناگهان علیرضا دعوا راهانداخت و به مادرم توهین کرد. او سر مادرم داد زد و گفت حق ندارد در تربیت بچه دخالت کند. آن روز علیرضا رفتار بدی با مادرم کرد. بهطوریکه مادرم کلی گریه کرد و از خانهمان بیرون رفت. از وقتی علیرضا دل مادرم را شکسته است دیگر نمیتوانم او را تحمل کنم. دیگر از رفتارهایش خسته شدهام. از زندگی با استرس خسته شدهام. از اینکه مرتب کسی به من بگوید چه کار کنم، ناراحت و عصبانیم. من خودم مادر هستم و سلامتی دخترم برایم از همه چیز بیشتر اهمیت دارد. ولی علیرضا جوری برخورد میکند که اگر نظارت نکند، بلایی سر دخترمان میآورم. برای همین دیگر نمیتوانم در کنار او زندگی کنم.
مرد جوان در دادگاه چه گفت
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی، از روز اول هم به همسرم و خانوادهاش گفتم که من روی دخترم حساس هستم. خودم تنها فرزند خانوادهام هستم، برای همین فرزند من خیلی برای خانوادهام مهم است. اما همسر و مادرزنم اصلا این موضوع را متوجه نیستند. هر بار میخواهم در مورد بچه حرفی بزنم، همسرم با من دعوا میکند. انگار که میخواهد لجبازی کند. مادرش هم بهخاطر نگهداری از دخترمان، مرتب سعی دارد در تربیت بچه دخالت کند.
خیلی وقت است دارم این رفتارها را تحمل میکنم. ولی آن روز صبرم سر آمد. برای همین عصبانی شدم و آن حرفها را زدم. مادرزنم به همسرم یاد میدهد از دخترم برای انجام کارهای خانه استفاده کند. من هم عصبانی شدم چون دلم نمیخواهد این چیزها را به همسرم یاد بدهد. به همین دلیل بود که چنین جنجالی بهپا شد. همسرم به فکر تربیت دخترمان نیست و نمیدانم چرا بهخاطر حساسیت من روی دخترمان جنجال بهپا کرد. حالا که تربیت دخترمان برایش مهم نیست من هم موافق طلاق و جدایی هستم تا بتوانم دخترم را آنطور که دوست دارم تربیت کنم. او را طلاق میدهم فقط به شرط اینکه حضانت دخترمان با من باشد.
در پایان نیز پس از صحبتهای این زوج، قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زن و شوهر خواست برای حل شدن مشکلشان با مشاور خانواده مشورت کنند.
منبع: تپش- روزنامه جام جم
12jav.net