اقدام به خودکشی بعد از قتل همسر
این مرد در دقایق آخر از خودکشی پشیمان شد و با پلیس تماس گرفت.
دوات آنلاین-مردی که پس از قتل همسرش اقدام به خودزنی کرده بود موضوع را به پلیس خبر داد و از مرگ نجات پیدا کرد.
به گزارش روزنامه جوان، عصر روز پنجشبه ۲۸ فروردین امسال مردی با اداره پلیس تهران تماس گرفت و در حالی که به سختی حرف میزد گفت همسرش را در خانهشان حوالی میدان امام حسین(ع) به قتل رسانده و خودش را هم به سختی زخمی کرده است.
مأموران پلیس وقتی پای در قتلگاه گذاشتند با جسد زن ۴۶ ساله ای به نام پریسا روبه رو شدند که با دو ضربه چاقو به قتل رسیده بود.
مأموران پلیس همچنین کمی آنطرفتر با پیکر خونین و نیمه جان مرد ۶۰ساله ای به نام کامران رو به رو شدند که بر اثر خونریزی شدید از ناحیه رگ دستش بیهوش شده بود.
مأموران پلیس کنار پیکر کامران چاقوی خونینی را کشف کردند که حکایت از این داشت کامران ابتدا با آن همسرش را به قتل رسانده و بعد با همان چاقو اقدام به خودزنی کرده و در نهایت قبل از مرگش پشیمان شده و موضوع را به اداره پلیس خبر داده است.
بدین ترتیب همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه پیکر خونین کامران به دستور قاضی مرادی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران به پزشکی قانونی منتقل شد تا اینکه چند روز قبل مرد زخمی پس از بهبودی از بیمارستان مرخص و برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و با اظهار پشیمانی به قتل همسرش اعتراف کرد.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر و بازسازی صحنه قتل در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفت وگو با قاتل
*کامران با همسرت اختلاف داشتی؟
بله از همان ماه های اول زندگی مان با هم اختلاف پیدا کردیم. او همان ماه های اول زندگی مان مهر یه اش که ۱۸۱ سکه تمام بهار آزادی و دو دانگ از خانه ام بود به اجرا گذاشت و از طرف دیگر هم من به رفتارهای او مشکوک شدم و احتمال دادم با فرد دیگری ارتباط دارد. همین موضوعات باعث اختلاف ما شد و در نهایت هم به قتل او تمام شد.
*چرا از هم جدا نشدید؟
چند باری از او شکایت کردم و او هم از من شکایت کرد اما هر بار مشاوره دادگاه ما را آشتی می داد و ما هم دوباره با هم زندگی می کردیم اما اختلافات ما هر روز بیشتر می شد.
*پریسا زن دوم شما بود؟
*چطور با پریسا آشنا شدی؟
سال ۹۰ در حالی که سه دختر و یک پسر داشتم با همسر اولم اختلاف پیدا کردم و از هم جدا شدیم. پس از آن به خانه یکی از دوستانم در شمال کشور رفت و آمد داشتم تا اینکه با پریسا که از بستگان نزدیک آنها بود آشنا شدم و در سال ۹۱ با هم ازدواج کردیم. پریسا کارمند داروخانه ای در شمال بود اما وقتی با من ازدواج کرد کارش را رها کرد و به تهران آمد و با من شروع به زندگی کرد. آن زمان فرزندانم با من زندگی می کردند اما او کم کم اخلاقش عوض شد و با فرزندانم بدرفتاری می کرد به طوری که همه فرزندانم از من جدا شدند و برای خودشان خانه اجاره کردند. پس از این فکر کردم او اخلاقش بهتر می شود اما اخلاق او روز به روز بدتر شد و بعد هم مهریه اش را به اجرا گذاشت که بیشتر به او مشکوک شدم و احتمال دادم می خواهد با گرفتن مهریه اش از من جدا شود و با مرد دیگری ازدواج کند.
*بعد چه شد؟
بعد از اینکه همسرم مهریه اش را اجرا گذاشت با هم درگیر شدیم و او قهر کرد و به خانه پدری اش رفت که مدتی بعد با او آشتی کردم و دوباره به تهران برگشت اما هر روز بیشتر به رفتار های او مشکوک می شدم تا جایی که در خانه ام دوربین مدار بسته کار گذاشتم و فکر کردم با گذاشتن دوربین شاید اختلافات ما که شود اما باز هم نشد و درگیری های ما ادامه داشت.
*درباره روز حادثه توضیح بده ؟
روز حادثه از صبح با هم مشاجره لفظی داشتیم و این درگیری تا عصر ادامه داشت. نزدیکی غروب آفتاب در گیری ما بالا گرفت که عصبانی شدم و به آشپزخانه رفتم و چاقویی بر داشتم و دو ضربه به شکم همسرم زدم. وقتی همسرم جلوی چشمانی فوت کرد خیلی ترسیدم و پشیمان شدم و از سوی دیگر هم احتمال دادم پس از دادگاهی به جرم قتل قصاص می شوم که تصمیم گرفتم به زندگی ام پایان دهم و بعد با چاقو رگ دستم را زدم اما چند ساعت بعد پشیمان شدم و موضوع را به اداره پلیس خبر دادم.
12jav.net