2024/11/23
۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
پیشنهادات ما
گفت‌وگو با مصطفی قدیری، بازیگر نقش دانیال در سریال ممنوعه: از خیلی چیز ها گذشته‌ام

گفت‌وگو با مصطفی قدیری، بازیگر نقش دانیال در سریال ممنوعه: از خیلی چیز ها گذشته‌ام

قائل به مثبت و منفی نیستم و می گویم که آدم ها مثبت و منفی مطلق نیستند و یک میانه بین این دو هستند.آدم مثبت نیز در وجودش یک سری منفی ها دارد و آدم منفی نیز در وجودش یک سری مثبت ها دارد.

دوات آنلاین-مصطفی قدیری یکی از بازیگران سریال ممنوعه است که توانسته در نقش دانیال بازی خوبی انجام بدهد. گفت‌وگو با او را درباره زندگی خودشو همچنین سریال ممنوعه بخوانید:

 

به عنوان سوال اول لطفا خودتان را معرفی کنید.

مصطفی قدیری هستم، ۱۹ دی ماه ۱۳۶۲ در رشت متولد شدم ،مجرد هستم و لیسانس بازیگری از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران دارم.

 

چطور و چرا وارد دنیای بازیگری شدید؟

من برای اولین بار، سال ۸۱ در سریال “جستجو” به کارگردانی آقای علی طالب آبادی جلو دوربین رفتم و همچنین قبلا یک دوره کلاس بازیگری زیر نظر مرحوم” امیر بدرطالعی”در رشت گذرانده بودم. مدتی بعد از شروع کار بازیگری،شروع کردم به دستیار کارگردانی و برنامه ریزی کردن و پشت دوربین کار کردم.دوباره با مجموعه “شاید برای شما اتفاق بیافتد”سراغ بازیگری آمدم و بعد از آن مجموعه “رهایی” ،سینمایی”امیر” را کار کردم و الان نیز سریال “ممنوعه” را کار میکنم.

 

از دانیال سریال ممنوعه برایمان بگویید.

فکر کنم الان کمی زود است که راجب شخصیت دانیال صحبت کنم،چون شخصیت دانیال از ۲،۳قسمت دیگر وارد داستان می شود. به نظرم اول باید دیده شود و نظرات مختلف را دریافت کند،سپس راجع به آن صحبت کنیم.

بازتاب  سریال ممنوعه را چگونه می بینید؟و آیا شاهد اتفاقات غیر منتظره ای در این سریال خواهیم بود یا خیر؟

فکر کنم سریال حدودا ۲۰ و خورده ای قسمت است و دقیق اش را نمی دانم چون فیلم برداری سریال هنوز تمام نشده ولی رو به اتمام است. به نظر من تا همین الان در قسمت ۱ و ۲ جواب خوبی گرفته است و مردم کار را دوست داشته اند. بازتابی که من می بینم بازتاب خوبی است و مطمئنم از آن دست سریال هایی خواهد بود که مردم را جذب خودش می کند چون چندین قصه در دل هم دارد و قصه ها همه شان جذاب است و همه نسل ها را به سمت خودش می کشد .

ممنوعه حاصل تلاش یک گروه است که به شدت با همدیگر دوست و همراه اند.جا داره که تشکر بشود از امیر پورکیان به عنوان کارگردان خوب و جوان ، تشکر بشود از صادق یاری و مهدی یاری به خاطر سرمایه ای که برای این کار خوب گذاشتند وهمچنین از آقای علی اکبر نجفی به عنوان تهیه کننده که تلاش زیادی برای این سریال کرده اند.

 

 

در بین مجموعه کارهایتان بهترین ،قشنگ ترین تاثیرگذارترین سکانس و دیالوگی که بازی کرده و گفته اید مربوط به کدام کار بوده است؟

من یک دیالوگ از سینمایی امیر یادم هست که آن را خیلی دوست دارم؛جایی است که کاراکتر امیر به علی  می گوید: “فرار کن ،تو که بلدی! ” علی می گوید:”ما هممون داریم فرار می کنیم! ما می دوییم ،تو وایمیستی تماشامون می کنی.”

 

از اینکه بازیگری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده اید، شده است که پشیمان شده باشید؟

خیر،اگر باز هم اتفاق بیافتد ، باز انتخابم بازیگری است. من سال ها برای این حرفه زحمت کشیده ام و برای حرفه ای که زحمت کشیده ام ارزش قائل هستم و همیشه سعی کرده ام جدید باشم. امیدوارم که بتوانم از تلاشی که کرده ام نتیجه بگیرم.

 

خیلی قاطعانه گفتید “نه”،فکر می کنید در حرفه تان به آن چیزی که خواسته اید،رسیده اید؟

همیشه نوع بشر از هرچیزی که دارد، یک پله بالاترش را می خواهد. من هیچ وقت احساس نمی کنم که الان رسیده ام و تمام شده است؛ همیشه مطمئنم یک پله بالاتر هست، ولی شاکر خداوند هستم.

 

از ابتدای حضورتان تا به حال ،نقطه افتخار کارنامه هنری تان را بازی در کدام کار می دانید؟

فیلم “امیر”. فیلم امیر در جشنواره فیلم فجر و جشنواره کارلو ویواری بازخورد خیلی خوبی داشت ولی هنوز اکران نشده است.

 

در ذهنتان چه نقش هایی هست که دوست دارید بازی کنید؟

من یک چالشی دارم که هر نقشی به من بدهند با آغوش باز می پذیرم و سعی می کنم که خاص باشد و همه دوست داشته باشند آن را بازی کنند؛ یعنی مطمئن باشید اگر نقشی که حتی چیزی نداشته باشد را به من بدهند،آن را تبدیل به یک کاراکتر خاص میکنم.

 

بیشتر دوست دارید که نقش مثبت بازی کنید یا نقش منفی؟

 “نقش خوب” . من قائل به مثبت و منفی نیستم و می گویم که آدم ها مثبت و منفی مطلق نیستند و یک میانه بین این دو هستند.آدم مثبت نیز در وجودش یک سری منفی ها دارد و آدم منفی نیز در وجودش یک سری مثبت ها دارد.

نقش خوب مهم است؛ اینکه شما نقشی را در دستت بگیری که شما را به عنوان یک فرد به چالش بکشد.

 

بعد از چندین حضور حرفه ای و بازی در کار های قابل قبول،دغدغه این روزهای مصطفی قدیری چیست؟

ما در شرایط سختی هستیم و باید بحث کاری را کنار بگذاریم چون نمی شود دغدغه ای جز آرامش مردم داشت.

 

یک ورق سفید و یک قلم دارید؛اگر شاد باشید و یا غمگین ،چه چیزی در آن می نویسید؟

چه ناراحت باشم چه غمگین،می نویسم: “خدایا شکرت”

 

زندگی خیلی چیزها به آدم ها هدیه می کند،زندگی به شما چه هدیه ای داده است؟

پدر و مادر خوب

 

به جز سریال ممنوعه پیشنهاد دیگری داشته اید یا مشغول کار دیگری هستید؟

نه ،مشغول کار دیگری نیستم ولی پیشنهاد شده است و بعد از سریال ممنوعه تصمیم خواهم گرفت.

 

از نحوه آشناییتان با آقای میلاد کی مرام برایمان بگویید.

دوستی ما برمی گردد به سال۸۰،۸۱ . ایشان انزلی زندگی می‌کرد و من رشت زندگی می کردم؛ باهم آشنایی داشتیم و بعد کم کم در فضای هنری بیشتر با هم کار کردیم و دوست شدیم.

میلاد دوست و برادر من است و رفاقتمان به سال های دور برمی‌گردد و به شدت دوستش دارم.برای همه این سال ها هم ممنونش هستم.

 

به نظر شما چه فرقی بین بازیگری تئاتر و بازیگری در سینما و تلوزیون وجود دارد؟

یک سری  تفاوت های تخصصی وجود دارد که بماند ولی به طور کلی برای من مصطفی قدیری، سینما،تلوزیون و تئاتر از نظر بازیگری و از نظر تلاش رسیدن به نقش هیچ فرقی ندارد.

از خصوصیات اخلاقیتان برایمان بگویید.

من خیلی دیر عصبانی می شوم. عصبانی می شوم ولی خیلی دیر بروز می‌دهم یعنی تا جایی که بتوانم سعی می‌کنم خشمم را کنترل کنم. به شدت صادق هستم و از دروغ متنفرم.

 

مصطفی قدیری برای مصطفی قدیری شدن از چه چیزهایی گذشته است؟

جواب این سوال برمی‌گردد به آن چیزهایی که نگفتم. من از خیلی چیز ها گذشته ام. پای خیلی از آرمان هایم ایستادم، خیلی چیزها را از دست دادم و خیلی چیزها را بدست آوردم تا توانستم به اینجا برسم.

 

یک خاطره شیرین و یک خاطره تلخ از دوران فیلم برداری و پشت صحنه سریال ممنوعه برایمان بگویید.

از خاطرات تلخ می توانم آخرینش را بگوییم که چند روز پیش زمین خوردم و زانویم آسیب دید که البته رو به بهبود هستم و از فردا سر کار خواهم رفت.

خاطرات شیرین فیلم برداری هم بیشتر سمعی هستند نه نوشتاری ؛ بنابراین تا دلتان بخواهد خاطرات شیرین در حین فیلم برداری داریم.

 

 

سوال های پاسخ کوتاه:

 

۱.یک نام هنری برای خودتان انتخاب کنید:

نام کامل من سید محمد مصطفی قدیری اصلی است، نام هنری ام نیز خلاصه شده آن یعنی” مصطفی قدیری” است.

 

۲.پدر؛نام،شغل،سن:

نام پدرم حسین و بازنشسته است.

 

۳.یک واژه درباره مادر:

آرامش

 

۴.شعار زندگی تان:

من اهل عمل هستم،اهل شعار نیستم.

 

۵.تکیه کلام‌تان :

خودم تکیه کلام ندارم ولی تکیه کلام دانیال سریال ممنوعه “خندم میگیره” است.

 

۶.خواننده و آهنگ ساز محبوبتان:

همایون شجریان و مرحوم ناصر چشم آذر

 

۷.بازیگر و کارگردان محبوبتان:

به نظرم همه بازیگران و کارگردانان ایران محبوبند.میلاد کی مرام،آقای فرهادی که به شدت دوستشان دارم ،بین جوان ها نیما اقلیما را به شدت دوست دارم که با او فیلم سینمایی “امیر”را کار کردم و امیرپورکیان کارگردان ممنوعه و خیلی های دیگر.

 

۸.ترانه ای که معمولا زمزمه می کنید.

من خیلی ترانه زمزمه می کنم اما آخرینش “تا بهار دلنشین” بود.

 

۹.شخصیت کارتونی محبوب:

آقای شگفت انگیز

 

۱۰.بهترین روز زندگی تان:

هر روز می تواند بهترین روز زندگی تان باشد اما روزی که بیدار شوم و ببینم نه جنگی، نه کشت و کشتاری، نه دروغی، نه دزدی وجود دارد، آن روز بهترین روز زندگی ام است.

 

۱۱.آیا خوش شانس هستید؟

خدا با من است.

 

۱۲.کاری که هرگز قادر به انجام آن نیستید.

نمی توانم رئیس جمهور شوم.

 

۱۳.برای اولین بار یک اعتراف کنید.

اعترافی ندارم.

 

۱۴.مهمترین درسی که از زندگی گرفته اید.

صبر داشته باشید، تلاش کنید و کسی را قضاوت نکنید.

 

۱۵.بهترین کادو زندگی.

لبخند پدر و مادرم بعد از دیدن موفقیتم.

 

۱۶.آدم می تواند ره صد ساله را یک شبه برود؟

بله ولی می تواند یک شبه اندازه ۲۰۰ سال نیز عقبگرد کند.

 

۱۷.اگر من کسی باشم که شما را نمی شناسم، شما با کدام یک از کارهایتان، خودتان را به من معرفی می کنید؟

الان در دل سریال ممنوعه هستیم، پس قطعا الان ممنوعه را می گویم اما اگر ممنوعه نباشد فیلم “امیر” را می‌گویم.

 

۱۸.سخت ترین تصمیم زندگی تان :

نمی گویم(با خنده).

 

۱۹.اگر به گذشته برگردید، چه کاری را تکرار نمی کنید؟

نمی گویم(با خنده).من احساس می‌کنم هرکاری که درگذشته انجام داده ام ،باید انجام می دادم و خواست خدا بوده است.

 

۲۰.به عنوان حرف آخر،هر سوالی که دوست داشتید پرسیده شود و نپرسیدیم و یا اگر صحبتی دارید که می‌خواهید مطرح شود، بفرمایید.

به عنوان حرف آخر می‌خواهم یک مسئله ای عرض کنم. یک ضعفی بین جوانان‌مان هست وبا اینکه درکشان می کنم دوست دارم بگویم که از آن فاصله بگیرند و آن هم عجول بودن و قضاوت کردن است. به نظرم باید کمی صبر داشته باشند و مقداری با تامل بیشتری به اطرافشان نگاه کنند. من نیز وقت هایی دوست دارم بعضی چیز هارا زود بفهمم و چیزهایی را سریع بکوبم.جوانان حوصله نمی کنند تا آخر بشنوند و همه می گویند “آخرش را بگو”.نمی خواهم نصیحت کنم و درس بدهم اما این صبور بودن، باعث می شود که زندگی ما شیرین تر شود.

 

منبع: تبریز من

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.