آخر سریال از سرنوشت 4 چه می شود؛ پایان راه هاشم و سهراب

دوات آنلاین -سریال از سرنوشت 4 مانند فصل های قبل توانست نظر مخاطبان را جلب کند و بار دیگر همه نگاه ها به صفحه تلویزیون خیره ماند تا زندگی هاشم و سهراب را دنبال کنیم و ببینیم چه بر سر آنها می آیند و زندگی شان در آخر به کجا خواهد رسید.

پیش بینی درباره سهراب و آرزو در از سرنوشت 4

سهراب در سریال از سرنوشت تا قبل از ماجرای تصادف با شاهین حد زیادی تکلیف زندگی اش را مشخص کرده بود. اگر ماجرای تصادف را در نظر نگیریم او کارگاه را دارد و سعی می کند هر طور شده آنجا را سرپا نگه دارد و از پس سختی ها و مشکلات بربیاید. از طرفی به عشق خودش رسیده و در کنار آرزو خوشبخت و شاد است فقط می ماند موضوع بچه دار شدن سهراب و آرزو که بعد از عمل جراحی زن جوان احتمال دارد آنها به خوساته خود برسند و حتی اگر این طور نشود می توانند سرپرستی یکی از کودکان خانه الیاسی را برعهده بگیرند.

و اما ماجرای تصادف. سهراب باید ثابت کند شاهین را به عمد نکشته و این خیلی کار دشواری است اما بالاخره موفق می شود.

از سویی دیگر مشکلی که سهراب با پدرش دارد هرگز به طور کامل حل و رفع نخواهد شد و این کاملا طبیعی است. سهراب از پیدا کردن پدر واقعی خودش خوشحال و راضی است؛ هرچند اختلافاتی نیز با او دارد و دلخوری ها هنوز از بین نرفته است. در هر صورت به نظر می رسد کدورت ها رفته رفته کمرنگ تر شود.

نکته مسلم درباره سهراب این است که سختی های زیادی در زندگی او به وجود خواهد آمد اما او می تواند بر همه مشکلات غلبه کند و موانع را پشت سر بگذارد. سهراب این توانایی را دارد که در صورت بیماری، جراحت، گرفتاری مالی و یا هر موضوع بغرنج دیگری خودش را حفظ کند و برای بازگشت به زندگی بکوشد. ضمن اینکه او می داند از این به بعد باید حواسش بیشتر به خواهرش مینو باشد و به او نیز کمک کند تا از بحرانی که گرفتارش شد بیرون بیاید.

زندگی هاشم در آخر فصل چهارم سریال از سرنوشت

زندگی هاشم در فصل چهارم سریال از سرنوشت نسبت به سهراب پرتلاطم تر است. او بر سر یک دو راهی مهم قرار گرفته است. از یک سو عشق قدیمی اش یعنی نغمه ذهن او را به سمت خودش می کشاند و از سوی دیگر جرقه های یک رابطه جدید، یعنی آرام عواطفش را درگیر کرده است.

هاشم و نغمه عاشق هم بودند اما یک اشتباه همه چیز را خراب کرد. خودتان را جای نغمه بگذارید. اگر چنین اتفاقاتی برایتان رخ می داد، چه می کردید؟ نغمه در روز عروسی اش با حادثه ای تلخ مواجه و شوهرش دستگیر شد. بعد فهمید هاشم دروغ گفته است. بعد از آن برادرش اسماعیل به خاطر  پیگیری کارهای هاشم کشته شد. آیا بازگشتن به زندگی با چنین مردی به همین سادگی است؟ آیا هاشم زیادی پرتوقع نیست که بخواهد همه چیز مثل سابق شود؟ واقعا جواب دادن به سوالات به همین سادگی نیست و هر کسی از دریچه ذهن خودش به این موضوع نگاه می کند اما به نظر می رسد این دو در آخر فصل چهارم سریال به هم نزدیک تر شوند، هر چند شاید شاهد ازدواج مجدد آنها نباشیم اما به احتمال زیاد روند بازسازی رابطه آنها آغاز خواهد شد.

اگر چنین اتفاقی بیفتد آرام چه سرنوشتی خواهد داشت و در پایان چه خواهد شد؟ آرام می داند نباید به هاشم دل ببندد. او این موضوع را با خودش حل کرده و شاید در کنار پدرش به تجارت بپردازد و برای همیشه از کارگاه الیاسی برود. همه اینها حدس و گمان است و باید تا قسمت آخر سریال از سرنوشت را دید و بعد قضاوت کرد.