قتل مرد تاجر پس از اخاذی ۶۰۰ میلیون تومانی
مأموران به محل دفن مرد تاجر رفتند و جسد او را کشف و برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی منتقل کردند.
دوات آنلاین -زوج شیاد پس از اخاذی ۶۰۰میلیون تومانی از خانواده مرد تاجر، او را به قتل رسانده و جسدش را در بیابانهای پاکدشت دفن کردند.
به نوشته روزنامه جوان، روز شنبه ۲۶تیرماه امسال زن میانسالی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گروگانگیری شوهر ۶۰سالهاش از سوی افراد ناشناسی شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: شوهرم پیمان تاجر است و در کار ساخت و ساز ساختمان هم فعالیت دارد. امروز صبح مثل همیشه با خودروی پژو۲۰۶ خودش برای انجام کارهایش از خانه بیرون رفت و دیگر از او خبری نشد تا اینکه چند ساعت بعد من با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما جواب نداد. دقایقی بعد از تماس من، مرد ناشناسی با تلفن همراه من تماس گرفت و گفت شوهرم را گروگان گرفته است و برای آزادی او باید یکمیلیاردتومان فراهم کنم و به محلی که آنها مشخص میکنند ببرم و تحویل همدستانش بدهم.
مرد آدمربا خیلی مرا تهدید کرد و گفت اگر موضوع را به پلیس خبر بدهم و یا یکمیلیارد تومان را فراهم نکنم حتما شوهرم را به قتل میرساند و جسد او را میسوزاند.
ساک ۶۰۰ میلیون تومانی
آنها به من فرصت یکساعته دادند و تهدیدهایشان هم جدی بود که با فرزندانم موضوع را در میان گذاشتیم. وقتی فرزندانم متوجه موضوع شدند برای اینکه خطری جان شوهرم را تهدید نکند تصمیم گرفتیم هر چقدر پول، طلا و ارز خارجی در خانه داریم داخل ساکی بگذاریم و تحویل آنها بدهیم. ما بیش از ۶۰۰میلیون تومان طلا، جواهر و پول فراهم کردیم و داخل ساکی گذاشتیم. مرد گروگانگیر از ما خواست ساک پر از طلا را داخل پارکی کنار درختچههایی که آدرسش را دادهبود چال کنیم و بعد از آنجا دور شویم. قرار شد وقتی ساک را تحویل بدهیم آنها شوهرم را آزاد کنند و به همین سبب ما خیلی زود ساک را به آدرس مورد نظر بردیم و همانجا میان بوتهها چال کردیم و به خانه برگشتیم و منتظر شوهرم بودیم، اما هیچ خبری از شوهرم نشد. پس از این با تلفن همراه شوهرم و مرد آدمربا تماس گرفتیم که هر دو شماره خاموش بود که به اداره پلیس آمدیم تا کمک کنید شوهرم را از دام آدمربایان آزاد کنیم.
اختلاف مالی
با شکایت زن میانسال پرونده به دستور بازپرس شعبهششم دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی در اختیار کارآگاهان ادارهیازدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
نخستین بررسیها حکایت از آن داشت مرد تاجر چند سالی است با مردی به نام کامران ارتباط کاری و مالی داشتهاست، اما مدتی است با او اختلاف مالی پیدا کردهاست. از سوی دیگر خانواده مرد گمشده هم تأیید کردند که از مدتی قبل پیمان و کامران با هم اختلاف مالی پیدا کردهاند، اما قرار بوده با برگزاری چند جلسه کاری موضوع را حل کنند.
مأموران پلیس در تحقیقات بعدی دریافتند پیمان روز حادثه با کامران به کارگاه مخروبهای در اطراف تهران رفتهاست و از آنجا به بعد به طرز مرموزی گمشده است.
دستگیری دو متهم
بدین ترتیب مأموران کامران را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند، اما مشخص شد وی و همسرش پس از حادثه محل زندگیشان را تغییر داده و به مکان نامعلومی گریختهاند.
تحقیقات میدانی و فنی مأموران پلیس نشان داد روزی که پیمان به کارگاه مخروبه در اطراف تهران رفته است دو کارگر آن کارگاه به نام بشیر و بهمن در آنجا حضور داشتهاند و از سرنوشت مرد گمشده با خبر هستند. پس از این مأموران پلیس راهی کارگاه شدند و بشیر و بهمن را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. دو متهم ابتدا در بازجوییها با تناقضگویی قصد فریب مأموران را داشتند، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شدند به جرم خود اقرار کردند و مدعی شدند که کامران و همسرش مرد گمشده را به قتل رسانده و جسد او را در اطراف بیابانهای شهرپاکدشت دفن کردهاند.
خفهاش کردند
بهمن درباره حادثه قتل مرد تاجر گفت: من و بشیر که اهل افغانستان است هر دو کارگر هستیم و به همین خاطر چندین سال است که کامران را که به این کارگاه رفت و آمد دارد، میشناسیم. روز حادثه کامران همراه همسرش و مرد دیگری به کارگاه آمدند. حال و روز آن مرد خوب نبود که کامران مدعی شد او پدر زنش است و فرزندانش که با او اختلاف دارند او را کتک زده و از خانه بیرون کردهاند. او و همسرش ساعتی بعد همراه آن مرد که بعداً فهمیدیم تاجر و از دوستان کامران است از کارگاه بیرون رفتند و ما هم حرفهای آنها را قبول کردیم تا اینکه ساعتی بعد با من تماس گرفت و گفت حال پدر زنش خراب شده و از من و بشیر خواست تا به آدرسی که خانهای در جنوب تهران بود، برویم.
وقتی به خانه مورد نظر رسیدیم با چشمانمان دیدیم که کامران و همسرش آن مرد را به شدت کتک میزدند و بعد هم پیراهن او را از تنش در آوردند و دور گردنش انداختند و خفهاش کردند.
با دیدن این صحنه شوکه شدیم، اما از ترس حرفی نزدیم که کامران گفت ما هم شریک جرم آنها هستیم و بهتر است در نقشه آنها شرکت کنیم و حرفی هم به کسی نزنیم.
دفن جسد
پس از قتل مرد تاجر کامران تلفنی با زن ناشناسی حرف میزد که فهمیدیم همسر مرد تاجر است. کامران گفت که خانواده مرد تاجر قرار است ساکی را که پر از طلا است در پارکی میان درختچهها دفن کنند و از ما خواست به آن پارک برویم و ساک را برداریم.
وی ادامه داد: ما به آدرس داده شده رفتیم و ساک پر از طلا را برداشتیم و بعد تحویل کامران و همسرش دادیم. سپس با خودروی مقتول جسد مرد تاجر را به بیابانهای اطراف شهر پاکدشت بردیم و آنجا دفن کردیم. وقتی جسد را دفن کردیم کامران و همسرش مبلغی به عنوان دستمزد به ما دادند و بعد رفتند و قرار شد وقتی آب از آسیاب بیفتد دوباره یکدیگر را ببینیم و به ما پول بدهند که دستگیر شدیم.
با اعتراف متهمان، مأموران به محل دفن مرد تاجر رفتند و جسد او را کشف و برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی منتقل کردند.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه تلاش برای دستگیری دو متهم اصلی از سوی کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی دارد.
12jav.net