درخواست طلاق از شوهر چشم چران
اوایل متوجه این رفتارهای شوهرم نمیشدم تا این که کمکم احساس کردم در جمعهایی که خانمها حضور دارند، زنان از ما فرار میکنند. انگار هیچکدام دلشان نمیخواست ما را ببینند.
دوات آنلاین - حنانه وقتی متوجه نگاههای خیره شوهرش به زنان و دختران شد، تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد. او وقتی فهمید زنان و دختران از شوهر او فراری هستند، ادامه زندگی با این مرد را غیرممکن دید. آنها هفته گذشته درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده تهران ثبت کردند.
درخواست طلاق
زن جوان درباره ماجرای زندگیشان به قاضی گفت: تنها یک سال است با یاسر ازدواج کردهام، ولی در این مدت متوجه شدم او را خوب نشناختهام و این مرد مشکل روحی دارد. اوایل متوجه این رفتارهایش نمیشدم تا این که کمکم احساس کردم در جمعهایی که خانمها حضور دارند، زنان از ما فرار میکنند. انگار هیچکدام دلشان نمیخواست ما را ببینند. نسبت به این موضوع خیلی حساس شدهبودم تا اینکه یک بار یکی از دوستان نزدیکم موضوع را برایم فاش کرد. او با کلی خجالت و عذرخواهی، به من گفت یاسر نگاههای بدی به زنان دارد، طوریکه آنها را میآزارد.
وقتی این حرفها را شنیدم، دنیا روی سرم خراب شدم. دلم میخواست زمین باز شود و من داخل آن بروم. خیلی خجالت کشیدم. ولی حرفی به یاسر نزدم. سعی کردم او را زیر نظر بگیرم تا مطمئن شوم. بعد از چند بار فهمیدم دوستم حقیقت را میگفت. همسرم نگاههای بد و خجالتآوری داشت. به زنان خیره میشد. جوری که آنها معذب میشدند.
فهمیدم دلیل دوری و فاصله بقیه از ما، یاسر است. برای همین دیگر از او متنفر شدم. حتی دلم نمیخواست در این باره با او صحبت کنم. خجالت میکشیدم این حرفها را به زبان بیاورم. خیلی فکر کردم تا اینکه تصمیم گرفتم از این مرد برای همیشه جدا شوم. دیگر دلم نمیخواهد او را ببینم و در کنارش باشم. او باعث آبروریزی و خجالت من شدهاست. برای همین میخواهم از این مرد جدا شوم.
نگاه ناپاک نداشتم
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم این موضوع را بهانه کرده است. باورم نمیشود چنین حرفهایی را به زبان میآورد. من هیچ نگاه ناپاکی به کسی نداشته و ندارم. هیچکس هم تا الان از ما فاصله نگرفته است. شاید یکی دو بار به فکر فرو رفته باشم و به نقطهای خیره باشم. ولی این به این معنی نیست که نگاه ناپاکی دارم. همسرم به من تهمت زده است.
برای اینکه از من خسته شده و دیگر دلش نمیخواهد با من زندگی کند، تهمت بزرگی به من زده است. او با آبروی من بازی کردهاست؛ برای همین من هم از او متنفر شدهام و دیگر نمیخواهم در کنارش زندگی کنم. او اگر من و زندگیمان را دوست داشت از من دفاع میکرد و بیاعتماد نمیشد. حداقل میآمد و با من صحبت میکرد. برای همین دیگر نمیخواهم در کنار او زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت بهدست آمده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.
منبع: تپش- جام جم
12jav.net