گفت وگو با نوازنده ایرانی که در خیابان های شیکاگو گیتار می زند
دوست دارم در همه خیابان های جهان بنوازم
خانواده من هیچوقت با فعالیتهای من مشکلی نداشتند. من سالهای زیادی از عمرم را مشغول تمرین ساز بودم. خیلی از زمانهایی که میتوانستم با بچههای محل، فوتبال بازی کنم، در اتاقم ماندهام و تمرین ساز کردهام
دوات آنلاین-هم در هنرستان و هم در دانشگاه، تحصیل در رشته موسیقی را انتخاب کرده است. از 18سالگی تصمیم میگیرد با نوازندگی در خیابانها، دخل و خرج زندگیاش را دربیاورد و روی پای خودش بایستد. علیرضا ابراهیمی، بالاخره در 23سالگی تصمیم میگیرد دو ترم مانده به پایان تحصیلات موسیقی، دانشگاه را رها کند و برای نوازندگی خیابانی، راهی نقاط مختلف جهان و در دل تجربههای تازه غرق شود. حالا علیرضا در 27سالگی، مقیم شیکاگوی آمریکاست و در غرب دور، همان نوازندگی خیابانی در ایران را ادامه میدهد. او نوازنده خیابانی گیتار و سازدهنی یا به قول خودش، «پول سیار» است؛ به این معنی که هر کجا باشد، میتواند پول دربیاورد. با این جوان هنرمند از تجربههای تلخ و شیرین نوازندگی در خیابانهای ایران و خارج از ایران، همکلام شدهایم که در ادامه میخوانید.
خاطره اولینباری که در خیابان نواختید، یادتان مانده است؟
اولینباری که در خیابان شروع به نوازندگی کردم، فقط اطرافم را نگاه میکردم و وقتی مطمئن میشدم کسی در حال عبور نیست، مینواختم (با خنده) . از خجالت حتی سرم را هم بالا نمیآوردم، چراکه آن اوایل نوازندههای خیابانی حکم اشخاص بدبخت و بیچارهای را داشتند که هرکس از کنارشان رد میشد، با خود میگفت «آخی، اینها گدا هستند!»؛ در صورتی که ما گدا نبودیم، بلکه نوازندههایی بودیم که هنرشان را به کف خیابان آوردهاند. در آن زمان بهاندازه امروز جایگاه یک نوازنده خیابانی روشن نبود. آن زمان نوازنده خیابانی یک گدا بود، نه یک هنرمند و نوازنده. تا اینکه بعد از گذشت چند سال، این ذهنیت اصلاح شد.
به دلیل افزایش تعداد نوازندههای خیابانی در شهر، نگاه مردم هم تغییر کرد و به این باور رسیدند که ما رنگ و جلایی تازه به چهره شهر هدیه میکنیم. این درست است که نیاز اصلی یک نوازنده خیابانی پول است، اما هیچ نوازنده خیابانی فقط به این دلیل نمینوازد، بلکه علاوه بر نیاز به پولدرآوردن، به خاطر بخشیدن حس و حال خوب به مردم شهر هم مینوازد.
اصلا چطور شد که وارد این کار شدید و تصمیم گرفتید به عنوان نوازنده خیابانی فعالیت کنید؟
من دوره هنرستان را هم با یادگیری موسیقی سپری کردم، دوران دانشجویی را هم در همین رشته ادامه دادم. سال 86 و در دوران دانشجوییام بود که به پول نیاز داشتم. همان دوران بود که تصمیم گرفتم از راه آنچه آموختهام، پول درآورم. نیاز مالیام در این سال باعث شد به سمت نوازندگی خیابانی بروم.
چرا در آموزشگاههای موسیقی به تدریس مشغول نشدید؟ با توجه به تحصیلاتتان در این حوزه، میتوانستید از راه تدریس یا برگزاری کنسرت هم پول درآورید؟
من در آموزشگاه گیتار و سازدهنی را هم تدریس کردهام، اما معتقدم هر کسی در هر سنی میتواند به دیگران آموزش دهد. من همواره ترجیح دادهام که به جای تدریس، از انرژی جوانیام استفاده کنم و بنوازم و شور و هیجان بیافرینم. زمانی بود که هم تدریس و هم نوازندگی در خیابانهای شهر را همزمان انجام میدادم. من هر دو مسیر را تجربه کردهام.
برگزاری کنسرت هم که نیاز به پول یا اسپانسر دارد که ما هیچکدام را نداشتیم. بنابراین هیچ راهی به جز ساززدن در خیابانها پیشرویمان نبود.
در خیابان بهتنهایی مینوازید یا عضو گروه خاصی هستید؟
ما پنج نوازنده بودیم که گاهی با هم و گاهی بهتنهایی ساز میزدیم، اما در ایران گروه موسیقی خیابانی، درآمد خاصی ندارد. بعدها که به ترکیه رفتم، گروهی تشکیل دادیم که در مراسمها و مکانهای مختلف در خیابانها ساز میزدیم. گروه در ایران نمیتواند به آنچه میخواهد برسد و بیشتر به درد کسانی میخورد که نیاز مالی ندارند و صرفا برای دورهمبودن ساز میزنند. در ایران که بودم اغلب بهتنهایی در خیابان ساز میزدم و گاهی هم با دوستی که ویلن یا سازهای دیگر مینوازد، همراه میشدم، اما هیچوقت جزء یک گروه خاص و ثابت نبودهام.
شیرینترین خاطرهای که در زمان نوازندگیتان در خیابانهای ایران تجربه کردهاید، چه بود؟
برایم سخت است که شیرینترین را از بین این همه خاطره انتخاب کنم. به طور کلی، نوازندگی در خیابانها را یک زندگی شیرین میدانم، فراتر از خاطره شیرین. اگرچه همیشه درآمد روزانه من بهاندازه درآمد یک کارگر ساده بوده، اما چند ساعت بیشتر در روز کار نکردهام. همواره عاشق کارم بودم و مردم برایم محترم هستند.
یادم نمیرود یک روز برفی در تهران، بین میدان ونک و میرداماد که یکی از پاتوقهای نوازندگی ما بود، نشسته بودیم و ساز میزدیم. یک نفر آمد و پولی را در جیبم گذاشت و رفت. من به آن توجهی نکردم و دو ساعت دیگر هم به نوازندگی ادامه دادم. وقتی دستانم از سرما منجمد شده بود، دست در جیبم بردم و تراول 50هزارتومانی که آن آقا در جیبم گذاشته بود را دیدم. خندیدم و با خودم گفتم اگر همان اول این تراول را دیده بودم، همان موقع کیس سازم را جمع میکردم و میرفتم. (با خنده) .
در این بین، حتما خاطرات تلخی هم از نوازندگی در خیابان دارید؟
بله، خاطرات تلخ هم کم نیست. تلخترین خاطرهام جایی بود که کارم به خوابیدن در بازداشتگاه کشیده شد. بعضی روزها، وقتی صبح از خانه بیرون میزدیم، نمیدانستیم که شب به خانه برمیگردیم یا نه. گاهی در بازداشتگاه از ما میپرسیدند چه ارگاني از شما حمایت میکند و ما پاسخ میدادیم که «ارگان گشنگی و بیپولی» (با خنده). ما در ایران حکم سد معبر را داریم.
چه شد که به فکر رفتن از ایران افتادید و نوازندگی خیابانی را در خارج از کشور پی گرفتید؟
در ایران که بودیم، هر روز انگ تازهای مثل تکدیگری، آلودگی صوتی، سد معبر و... به ما زده میشد. هر بار که به دادگاه میرفتم، با تعهد آزاد میشدم. حتی گاهی سازم را میگرفتند، اما من تسلیم نمیشدم و میگفتم من بدون ساز هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم. من پول ندارم که بروم دوباره ساز بخرم. شما نمیتوانید مرا از خیابانها حذف کنید، باید ساز مرا بدهید وگرنه مجبورم در خیابانها آواز بخوانم تا بتوانم یک سازدهنی بخرم و بعد از مدتها، شاید یک گیتار تا بتوانم دوباره تدریس و نوازندگی کنم. وقتی شرایط نابسامان نوازندگی در خیابانها به همین شکل ادامه پیدا کرد، تصمیم گرفتم به ترکیه بروم. پیشتر هم از برخی از دوستانم شنیده بودم که فضای کار برای نوازندگان خیابانی در ترکیه مناسب است. بعد هم که به آمریکا رفتم و نوازندگی خیابانی را در اینجا ادامه دادم.
اوضاع نوازندههای خیابانی در آمریکا چطور است؟ الان راضی هستید؟
در جایی که الان زندگی میکنم، کارت مجوز نوازندگی در خیابان گرفتهام که برای دو سال اعتبار دارد که در این دو سال هر روز تا ساعت هشت شب و روزهای تعطیل تا 10 شب میتوانم ساز بزنم. با این کارت من اجازه ساززدن در هر نقطهای از این شهر را دارم. حتی قوانین خاصی برای استفاده از تجهیزات صوتی مشخص کردهاند. نوازندگی خیابانی در اینجا کاملا به صورت یک شغل پذیرفته شده است. اینجا با آرامش در خیابانها ساز میزنم، اما در ایران، مدام استرس را تجربه میکردم.
از درآمد نوازندگی خیابانی در خارج از کشور برایمان بگویید. امیدوارکننده است؟
درآمد ما کاملا متغیر است. روزی یک پول بزرگ نصیبمان میشود و روز دیگر خیلی کمتر. در آمریکا با صد دلار، کارت مجوز نوازندگی در خیابان را به من میدهند، درحالیکه من در یک روز معمولی میتوانم 90 دلار درآمد داشته باشم. روزهایی هم که درآمد خوبی نداشته باشم زیر 30 دلار نمیشود. به طور میانگین روزی 50، 60 دلار درآمد دارم.
البته اخیرا در ایران هم درآمد نوازندههای خیابانی بیشتر شده است. خیلیها در ایران، دیگر مثل قدیم، پول خرد به نوازندههای خیابانی نمیدهند، چون کمکم جا افتاده که ما نوازندههای خیابانی، گدا نیستیم. به طور کلی، همیشه از درآمدم راضی هستم، چون با عشق در خیابانها مینوازم.
برخورد خانوادهتان با نوازندگی خیابانی در ایران و رفتنتان به خارج از ایران چطور بود؟
خانواده من هیچوقت با فعالیتهای من مشکلی نداشتند. من سالهای زیادی از عمرم را مشغول تمرین ساز بودم. خیلی از زمانهایی که میتوانستم با بچههای محل، فوتبال بازی کنم، در اتاقم ماندهام و تمرین ساز کردهام. من فکر میکنم عیب و عار این است که بعد از این همه تمرین، به جای نوازندگی، کار دیگری انجام دهم. از 14نفری که در هنرستان با هم درس میخواندیم، تنها پنجنفرمان، مسیر موسیقی را ادامه دادیم و بقیه به سراغ کارهای دیگر رفتند.
برنامهتان برای آینده چیست؟ آیا قصد دارید به این حرفه ادامه دهید؟
دوست دارم بتوانم در کنار ساززدن در خیابانهای مختلف جهان، درسم را هم در رشته موسیقی ادامه دهم. من از ساززدن در خیابان لذت میبرم و دوست دارم در همه خیابانهای جهان، بنوازم.
سطح نوازندگی خیابانی در داخل و خارج از ایران و به طور کلی، سطح موسیقی ما با غربیها را چطور ارزیابی میکنید؟
در ایران از هیچ نهادی نمیتوانیم برای نوازندگی در خیابان مجوز دریافت کنیم. وقتی به دادگاه میرفتم، قاضی نمیدانست که بر اساس کدام قانون، مرا مجرم معرفی کند.
درباره سطح نوازندگی هم باید بگویم من با اینکه از کودکی گیتار میزنم، اما میتوانم بهجرئت بگویم از وقتی از ایران خارج شدم، گیتارزدن واقعی را آموختم. از نظر نوع سازها هم باید بگویم کیفیت سازهایی که در ایران در اختیار نوازندگان قرار میگیرد، چندان مطلوب نیست. بهترین گیتاری که در ایران به فروش میرسد، ارزانترین گیتار آمریکا به حساب میآید که هیچ نوازندهای آن را نمیخرد، مگر اینکه تازه در آغاز راه باشد.
حتی وضعیت سیمهای گیتار ایران هم با اینجا متفاوت است. مثلا من اینجا هر سیمی که دلم میخواهد با هر سایز و مارک خاص و با هر مضرابی که مخصوص پیک گیتار خودم است، میتوانم خریداری کنم، اما در ایران مجبور هستید آنچه را در بازار موجود است، خریداری کنید. یعنی اگر من الان بروم و فلان سیم را بخرم و راضی هم باشم، معلوم نیست دفعه بعد که دوباره برای خرید مراجعه میکنم، همان سیم در بازار باشد.
کیفیت صدایی را که یک ساز خوب دارد، به هیچ عنوان یک ساز بد ندارد. همانطور که یک ماشین بنز از زمین تا آسمان با پراید متفاوت است. از آنجا که در ایران دسترسی به ساز خوب، خیلی سخت است، شرایط برای پیشرفت یک نوازنده خیابانی و به طور کلی برای همه نوازندهها بسیار سخت میشود، مگر اینکه آنقدر پولدار باشند که بتواند از خارج از ایران، سفارش ساز بدهند.
12jav.net