طلاق بهخاطر آشپزی نکردن همسر
در این یك سال كلی پول غذا دادم. هر بار مهمان داشتیم، باید از بیرون غذا میگرفتم یا كسی به خانهمان میآمد تا غذا درست كند. از همان روز اول هم به او گفتم روی این مساله حساس هستم.
دوات آنلاین-نادر بعد از یك سال زندگی مشترك به خاطر اینكه همسرش آشپزی نمیكند، به دادگاه خانواده تهران رفت و درخواست جدایی داد. او كه یك سال تمام حتی یك بار هم آشپزی همسرش را ندیده بود، تصمیم گرفت به خاطر همین موضوع به زندگی مشتركش برای همیشه پایان دهد. نادر و همسرش هفته گذشته در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفتند و دادخواست جدایی خود را ارائه كردند.
مرد جوان درباره ماجرای زندگیاش و علت این دادخواست به قاضی چنین گفت: یك سال است كه با نگار ازدواج كردهام. ولی در این مدت حتی یك بار هم غذایی را كه همسرم درست كرده باشد، نخورده ام. یا بیرون غذا خوردیم یا مادر من یا مادر نگار برایمان غذا آورده اند. حتی وقتهایی هم كه هیچ غذایی در خانه نداشتیم باز هم نگار یك غذای ساده هم درست نكرد و هر بار به او گفتم حداقل تلاش كن آشپزی یاد بگیری فایدهای نداشت. همیشه میگوید آشپزی بلد نیست و به همین بهانه از زیر بار مسؤولیت شانه خالی میكند.
در این یك سال كلی پول غذا دادم. هر بار مهمان داشتیم، باید از بیرون غذا میگرفتم یا كسی به خانهمان میآمد تا غذا درست كند. از همان روز اول هم به او گفتم روی این مساله حساس هستم. ولی نگار به این موضوع اهمیت نمیدهد. بارها سر همین مساله با هم درگیر شدیم ولی فایدهای نداشت و نگار هیچ سعی و تلاشی برای آشپزی نكرد. یك سال است كه ازدواج كردهام ولی تا به حال حتی یك بار هم دستپخت همسرم را نخوردهام. دیگر خسته شدهام. طاقت ندارم. حسرت یك غذای گرم در خانه خودم به دلم مانده است. همیشه یا باید مهمان باشیم یا برویم از مادر من یا مادر همسرم غذا بگیریم یا از بیرون غذا تهیه كنیم. از بس غذای بیرون خوردهام خسته شدم. من ازدواج كردهام، ولی مثل مجردها زندگی میكنم. همیشه باید به دنبال این باشم كه چه غذایی بخوریم یا شام و ناهار را از كجا تهیه كنیم.
جالب اینجاست كه نگار حتی تلاش هم برای غذا پختن نمیكند و حتی یك تخممرغ ساده هم درست نمیكند. من توقع زیادی ندارم فقط میخواهم زندگیام روال عادی خودش را طی كند. من ازدواج كردم كه آسایش داشته باشم نه اینكه هر روز جنگ و دعوا كنم. در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من استعدادی در آشپزی ندارم. نادر هم از همان روز اول این را میدانست. ولی یك سال است كه زندگیمان را به جهنم تبدیل كرده و مرتب میخواهد برایش غذا درست كنم. نادر اگر تا این اندازه آشپزی برایش مهم است خب خودش غذا درست كند؛ چرا باید از من توقع داشته باشد كه غذا بپزم. من نمیتوانم و هیچوقت این كار را انجام نمیدهم. بارها سر این موضوع با او جر و بحث كردم، ولی نادر با لجبازی بر خواستهاش پافشاری میكند.
آنقدر كه هر شب با هم جنگ و دعوا داریم. این مسالهای نیست كه نتوانیم آن را بین خودمان حل كنیم. ولی نادر موضوع را بزرگ كرده و حتی به دیگران هم این مساله را گفته و آبروی مرا برده است. برای همین دیگر نمیخواهم در كنار این مرد زندگی كنم.
در پایان قاضی سعی كرد این زوج را از جدایی منصرف كند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موكول كرد.
منبع: جام جم
12jav.net