استراماچونی؛ ماشین لوکسی که در چاله چوله حرکت میکند
وقتی شما ابزار کافی برای همکاری با یک مربی خارجی که در کالچو مربیگری کرده را در اختیار نداری نباید مربی در چنین سطحی را استخدام کنی.
دوات آنلاین-در شرایطی که پیرامون استقلال آرام و امیدوارکننده به نظر میرسید خبر جدایی استراماچونی ناگهان همه چیز را زیر و رو کرد. خبری که باعث شد هواداران نیز مقابل در باشگاه تجمع کنند.استقلال در فاصله یک هفته مانده به شروع لیگ وضعیتی متزلزل را تجربه میکند. اوضاع نابسامانی که فقط با کسب نتایج مطلوب در لیگ میتواند اندکی رو به راه شود.
مهدی پاشازاده نیز امیدوار است که آن پیشبینیهایی که از استقلال کرده همه اشتباه از آب درآید اما او هر چه با خودش کلنجار میرود نمیتواند استقلال را در شرایطی که یک تیم کامل خود را از دست داده مدعی اول جام قهرمانی بداند. برای پاشازاده که سرد و گرم فوتبال را چشیده بسیاری از اتفاقات در کانون استقلال جای بحث و پرسش است.
گفتوگو با او حول همین محورها است؛ ابهامات استقلال
*باشگاه استقلال و آندرهآ استراماچونی زودتر از آنچه تصور میشد با هم به بنبست خوردند. شاید خیلیها در انتظار یک فصل آرام و بیحاشیه و در اوج تعامل و هماهنگی بودند اما خبر جدایی استراماچونی که از سوی یک خبرنگار ایتالیایی فاش شد، همه چیز را تحتالشعاع قرار داد.
همینطور است، همه چیز تحتالشعاع قرار گرفت. وقتی شما ابزار کافی برای همکاری با یک مربی خارجی که در کالچو مربیگری کرده را در اختیار نداری نباید مربی در چنین سطحی را استخدام کنی. مسئولان باشگاه استقلال بدون اینکه بدانند همکاری با استراماچونی در شرایطی که ظاهراً مشکلات مالی دارند چه بازدهی خواهد داشت با این مربی دست همکاری فشردند. داستان استقلال با استراماچونی مثل این میماند که شما یک ماشین لوکس خریده باشی اما فقط بتوانی در یک خیابان که پر از چاله و چوله است تردد کنی. آدم لوکسی مثل استراماچونی قطعاً باید ابزار خودش را در اختیار داشته باشد وگرنه هیچ موفقیتی به دست نمیآید.
*باشگاه استقلال بعد از عقد قرارداد با استراماچونی فضا را طوری ترسیم که انگار همه چیز مهیا است. سکوت استراماچونی بعد از زمانی که سرمربی استقلال شد نیز دلالت بر بهبود اوضاع داشت اما انگار سرمربی ایتالیایی آتش زیر خاکستر بود.
من چند سؤال از شما میپرسم. آیا باشگاه استقلال بعد از استخدام استراماچونی اردوی خوب اروپایی برگزار کرد؟ با چند تیم اروپایی درجه یک بازی تدارکاتی برگزار شد؟ آیا ابزار و بازیکنانی که استراماچونی میخواست فراهم شد؟ قطعاً نه، اینطور همکاری اصلاً به درد نمیخورد. آقایان به استراماچونی قولهایی داده بودند که بسیاری از آنها عملی نشده است. اخیراً هم یک بازیکن آمد که در فرودگاه دیپورت شد. آخر من میخواهم از مسئولان باشگاه استقلال بپرسم این چه وضعی است که درست کردهاید. به خدا این باشگاه شأن و شخصیت بالایی دارد. با آن بازی نکنید. آوردن یک بازیکن از خارج کاری ندارد. فقط باید راهش را بلد باشید و کار دست کاردان باشد. وقتی آن بازیکن در فرودگاه دیپورت میشود شأن باشگاه استقلال زیر سؤال میرود. برای من خیلی عجیب است که راحت با چنین مسائلی کنار میآیند. آیا این نوع اداره کردن یک باشگاه حرفهای و میلیونی است؟
*بعد از جدایی علی خطیر ظاهراً باشگاه دچار نوعی بینظمی در چنین مسائلی شده است و باید یک نفر مسئولیتهای نقل و انتقالاتی را به عهده بگیرد.
در تیمهای بزرگ آلمان مسئولیت چنین کاری به عهده افرادی است که خودشان فوتبالیست بودهاند. در بایرن مونیخ کارهای نقل و انتقالاتی را حمیدزیچ انجام میدهد. حمیدزیچ کسی است که فینال چمپیون لیگ را برده. یا در لوزکوزن همچنان کارها به عهده رودی فولر است. وقتی چنین مسئولیتی به عهده شخصی واگذار میشود که خودش فوتبالی بوده قطعاً کار خرید بازیکنان نیز به بهترین شکل ممکن پیش میرود. همه جای دنیا افراد سیاسی در باشگاهها حضور دارند اما نه در چنین مسئولیتهایی، اگر هم باشند از همه جهات توجیه میشوند. آنها در مباحث کلان نظر میدهند. در فوتبال ما اما اصلاً مدیر ورزشی وجود ندارد. شما به من بگویید کدام یک از تیمهای داخلی مدیر ورزشی دارند که خودش هم ورزشی بوده باشد؟
*در این شرایط باید به استراماچونی بابت تصمیمی که گرفته حق داد. شما هم با این نظر موافقید؟
صددرصد. من به استراماچونی حق میدهم. همین که تا حالا دیوانه نشده شانس آورده است. به او میگویند برایت بازیکن میآوریم اما نمیآورند. خب، تیمی که 16 بازیکنش را از دست داده قطعاً به بازیکنان درجه یک نیاز دارد. تازه اگر چنین بازیکنانی را هم به خدمت بگیرد خیلی سخت است که در این شرایط که اغلب بازیکنانش رفتهاند به هماهنگی برسد. در استقلال یک تیم رفته و یک تیم جدید آمده است به طوری که من اصلاً نمیتوانم اسم این تیم را استقلال بگذارم چون خیلی از بازیکنانش عوض شدهاند و هنوز خودشان را به هواداران اثبات نکردهاند. این تیم مثل یک تیم منتخب میماند.
*هواداران استقلال هم از آینده نگرانند. آنها در صفحات مجازی اعتراض میکنند و هر وقت هم که فرصت به دست میآورند جلوی در باشگاه میروند و اعتراض میکنند. حقیقتاً کار در استقلال به نوعی از دست در رفته است.
شخصاً 6 سال است که نمیتوانم سرم را مقابل این هواداران بلند کنم. آنها به من در واتسآپ پیغام میدهند، در اینستاگرام هم همین طور. در کوچه و خیابان هم که من را میبینند اعتراض میکنند و من حرفی برای گفتن ندارم. تعجبم از مدیریت باشگاه استقلال است که چرا روزی که هواداران جلوی در باشگاه رفتند یک نفر نیامد با آنها حرف بزند. چرا در تاریکی میروند در تاریکی برمیگردند. جلوی این هوادار باید پاسخگو بود اما انگار هیچ انگیزهای برای این کار وجود ندارد. مدیران باشگاه استقلال رویه نامناسبی را در پیش گرفتهاند. حتی یک نشست مطبوعاتی برگزار نمیکنند که حداقل در مقابل خبرنگاران پاسخگو باشند. آنها حتی از خبرنگاران هم دوری میکنند.
*البته این سیاستی است که در سالهای اخیر اعمال شده و حتی به خبرنگاران اجازه حضور در تمرین استقلال را هم نمیدهند.
استقلال مثل کره شمالی شده و همه درها را بسته و این خیلی بد است. مدیران استقلال باید با هواداران رو در رو شوند. با آنها تعامل داشته باشند. حاقل پاسخشان را بدهند. درهای تمرین هم نباید همیشه بسته باشد. این تصمیم دوری میآورد. اجازه بدهند مردم حرفشان را بزنند. از شنیدن حرف مردم نترسند. متأسفانه در سالهای اخیر این سیاست به استقلال لطمه زده است. حتی در مقابل ما پیشکسوتان هم همین رویه را دارند. یک نفر پیدا نمیشود به من مهدی پاشازاده که سالها برای این تیم زحمت کشیدم و برای استقلال سودآوری ارزی داشتم بگوید مهدی جان یک روز بیا باشگاه یک چای یا قهوه با هم بخوریم. فقط یک بار زمان واعظ آشتیانی این اتفاق افتاد که دستشان هم درد نکند اما دیگر خبری از آن نبود. چند سال پیش هم برای ضبط یک فیلم مستند به باشگاه رفتم و قرار بود در اتاقی صحبت کنیم که وضعیت آن اتاق به قدری بد بود که من به آن گروه فیلمبردار گفتم بیایید برویم دفتر دیگری آنجا شرایط بهتر است و حداقل از شما هم پذیرایی میکنند که خطیر با من تماس گرفت و گفت این کار را نکن، آبروریزی میشود و برگشتیم باشگاه. آن هم از وضعیت آکادمی استقلال که هر روز دعوا است و هر شخصی یکطرف را میکشد... (آهی میکشد) چه بگویم از وضعیت استقلال!
*در این شرایط میشود به استقلال و آیندهاش در لیگ امیدوار بود؟ آیا استقلال طلسم ناکامی سالهای گذشته را میشکند؟
ببینید هواداران دارند با استقلال زندگی میکنند. یک نفر زندگی کارگری دارد، یک نفر کارمندی و هر شخصی به نوعی درگیر استقلال است و وقتی این تیم نتیجه نمیگیرد در روح و روانش تأثیر میگذارد. درست است که پولش را بازیکنان میگیرند اما عشق و علاقه است دیگر و تا بوده همین بوده. استقلال یک تیم مردمی است که ریشه در دلها دارد و به اعتقاد من این نحوه اداره کردن باشگاه صحیح نیست. باید تغییراتی ایجاد شود چون در این شرایط که تیم چندین بازیکنش را از دست داده و استراماچونی هم آن حرفها را به زبان آورده نتیجه گرفتن خیلی سخت است. نمیدانم شاید اگر معجزه شود استقلال به آن نتیجهای که مد نظرش است برسد اما وقتی میبینم پرسپولیس و سپاهان بازیکنانشان را حفظ کردهاند و تراکتورسازی هم ستارههایش را نگه داشته و از آن سو بازیکنان خوبی هم گرفته نسبت به آینده تیم محبوبم خیلی نگران میشوم. امیدوارم آن اتفاقی که در ذهنم است و پیشبینیاش میکنم برای استقلال رخ ندهد و تیم به آنچه هواداران میخواهند برسد. امیدوارم فقط خدا کمک مان کند، همین.
منبع: ایران ورزشی
12jav.net