طلاق بهخاطر دستهگل عروس
باید هرچقدر هزینه دسته گلم میشد پرداخت میكرد تا این اتفاق نیفتد. ما مانده بودیم بدون گل. فقط توانستیم از یك مغازه گلفروشی چند شاخه گل بخریم و آن را تزئین كنیم. همین مساله باعث شد بهشدت ناراحت شوم
دوات آنلاین-تازه داماد كه به خاطر دسته گل عروس با گلفروش درگیر شده بود، در جشن عروسیاش با همسرش هم دعوا كرد و همین درگیریها پای او را به دادگاه خانواده تهران باز كرد. این تازه عروس و داماد كه درست شب جشن عروسی به شدت با هم دعوا كرده بودند، نتوانستند حتی یك روز هم در كنار یكدیگر زندگی كنند. برای همین تصمیم به طلاق گرفتند و به دادگاه خانواده مراجعه كردند.
زن جوان وقتی مقابل قاضی قرار گرفت، درباره علت درخواست طلاقشان گفت: شوهرم همان شب عروسی در جشن خودش را به من نشان داد. او وقتی در آرایشگاه دنبالم آمد بهشدت عصبی بود. وقتی علتش را پرسیدم گفت با گلفروش درگیر شده و نتوانسته دسته گلم را بگیرد. شوكه شده بودم. كاوه میگفت به خاطر هزینه دسته گل با گلفروش درگیر شده است. وقتی این موضوع را شنیدم خیلی عصبانی شدم. ما جشن عروسی داشتیم و كاوه نباید با گلفروش درگیر میشد.
باید هرچقدر هزینه دسته گلم میشد پرداخت میكرد تا این اتفاق نیفتد. ما مانده بودیم بدون گل. فقط توانستیم از یك مغازه گلفروشی چند شاخه گل بخریم و آن را تزئین كنیم. همین مساله باعث شد بهشدت ناراحت شوم، اما كاوه به جای دلداری مرتب به من تشر زد و سرم داد و بیداد كرد. تا جایی كه نتوانستیم برای گرفتن عكس به باغ برویم و در همان آتلیه چند عكس گرفتیم.
بعد هم هردو با حال خراب به جشن عروسیمان رفتیم. جشنی كه قرار بود بهترین شب زندگیمان باشد، به بدترین شب تبدیل شد چون كاوه در جشن هم بیخیال این موضوع نشد و عصبانی بود. طوری كه همه مهمانان متوجه رفتار بد او شدند و مرتب از من سؤال میكردند كه چه اتفاقی افتاده است. هرچه با كاوه صحبت كردم كه آن شب را خراب نكند، فایدهای نداشت تا اینكه بالاخره من هم از كوره در رفتم و از كاوه خواستم رفتارش را درست كند.
او هم در اوج ناباوری شروع كرد به داد و فریاد و توهین به من؛ خیلی تعجب كردم. جلوی مهمانان آبرویم رفت. دیگر تا پایان جشن با هم صحبت نكردیم. اما به خانه مان نرفتم و همان شب تصمیم به جدایی از این مرد گرفتم. او جشن عروسیمان را خراب كرد و باعث شد آن شب فقط زجر بكشم و آبرویم جلوی همه برود.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آن روز مرد گلفروش به من توهین كرد و با من گلاویز شد. هرچه دلش خواست به من گفت. طوری كه مردم ما را از هم جدا كردند. برای همین دیگر نمیتوانستم دسته گل را بگیرم. اما ستاره به محض اینكه متوجه دعوای ما شد، شروع كرد به درگیری و جر و بحث؛ به جای اینكه اعصابم را آرام تر كند، مرا جلوی فیلمبردار و عكاس تحقیر كرد و گفت كه عرضه انجام هیچ كاری را ندارم. با این حرفهایی كه به من زد، توقع داشت تا آخر شب خوشحال باشم و به روی خودم نیاورم. نمیتوانستم، چون خیلی ناراحت بودم. دلم میخواست زمین دهان باز كند و مرا ببلعد.
ستاره رفتار خودش را ندید، فقط ناراحتی مرا دید و در نهایت هم جشنمان را به هم ریخت. من هم نمیتوانم در كنار همسری كه هیچ دركی از من ندارد و به جای اینكه كنارم باشد رو بهروی من است، زندگی كنم. به همین دلیل درخواست دارم حكم طلاق را صادر كنید تا تكلیفمان روشن شود.
در پایان نیز قاضی سعی كرد این زوج را از جدایی منصرف كند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موكول كرد و از این زوج خواست در این مدت با یك مشاور نیز مشورت كنند.
منبع: جام جم
12jav.net