قتل فرزند1.5ساله بهخاطر فقر
زنی که به دلیل فقر شدید و بیماری، فرزند گرسنهاش را به قتل رسانده است در جلسه محاکمهاش گفت قصد داشت به زندگی خودش هم پایان بدهد اما زنده ماند.
دوات آنلاین-زنی که به دلیل فقر شدید و بیماری، فرزند گرسنهاش را به قتل رسانده است در جلسه محاکمهاش گفت قصد داشت به زندگی خودش هم پایان بدهد اما زنده ماند.
به گزارش دوات آنلاین این زن 37 ساله در بازجوییهای اولیه به پلیس گفت که به خاطر فقر شدید دست به این کار زده است وقتی پزشکی قانونی این زن را مورد بررسی قرار داد او را دچار اختلال خلقی و شخصیتی تشخیص داد و مسئول اعمال خود نداست به این ترتیب زن جوان آزاد شد.
کیمیا که بعد از آزادی دوباره خود را درمان کرد و به زندگی بازگشت مدتی بعد با تغییر نظریه پزشکی قانونی بازداشت شد.
او صبح دیروز پای میز محاکمه رفت و گفت: بلافاصله بعد از ازدواج باردار شدم. شوهرم مردی معتاد و بیمسئولیت بود. وقتی بچهدار شدیم و پریسا به دنیا آمد وضعیت بدتر شد. چون ما هیچ پولی نداشتیم و شوهرم هم که کراک می کشید. او دچار توهم شده بود و مدام میگفت که پریسا بچه من نیست چند بار گفتم برویم آزمایش دی ان ای بدهیم تا خیالت راحت شود قبول نمیکرد میگفت این بچه شبیه من نیست و شبیه توست پس بچه من نیست.
روز به روز وضعیت مالی ما بدتر میشد شوهرم همه پولش را خرج مواد میکرد. غذا نداشتیم که بخوریم و همین باعث شد شیرم خشک شود. شیرخشک به بچه می دادم چند بار قسطی از داروخانه می خریدم اما داروخانه هم دیگر به من شیر نمیفروخت چون نتوانستم پولش را تسویه کنم. دخترم داشت از گرسنگی میمرد. حالم بد بود. او را بردم بهزیستی اما قبولش نکردند و گفتند این بچه پدر و مادر دارد به خانه برگشتم . گرسنگی بچهام در کنار کتکهایی که شوهرم میزد و اینکه اواخر تصمیم داشت من را به دوستانش اجاره دهد من را به پایان خط رسانده بود.
تصمیم گرفتم خودکشی کنم داروی ترامادول خوردم که بمیرم در گیجی دارو بودم که یکدفعه چشمم به بچه افتاد. داشت گریه میکرد با خودم گفتم وقتی پدر پریسا او را قبول نمیکند و بچه از گرسنگی در حال مرگ است اگر من بمیرم و او بماند چه سرنوشتی خواهد داشت؟ در همان لحظه تصمیم گرفتم او را بکشم دخترم را خفه کردم و بعد خودم بیهوش شدم. متاسفانه من زنده ماندم و دخترم فوت کرد. بعد دستگیر شدم اما با نظر پزشکی قانونی آزادم کردند.
بعد از این حادثه پیش پزشک رفتم. از شوهرم جدا شدم و درمان شدم. دوباره ازدواج کردم و حالا یک بچه دارم که یک سال و چهار ماهه است. او خیلی تنهاست. مادر پیرم از آن بچه مراقبت میکند درخواست دارم به من کمک کنید. من درمان شدم داغ پریسا تا پایان عمرم با من است اما حالا این بچه کوچک چه میشود.
او درباره شوهرش گفت: شوهر فعلیام مرد بسیار خوبی است او ورزشکار حرفهای است با من و بچه خیلی خوشرفتار است من درخواست دارم به خاطر بچهام از من بگذرید.
بعد از گفتههای این زن و وکیل مدافع او قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
12jav.net