چند روز بود که در برابر پیشنهاد دو جوان برای رفتن به خانه مجردی آن ها مقاومت می کردم چرا که بعد از فرار از منزل دلهره عجیبی داشتم و می ترسیدم آن دو جوان بلایی به سرم بیاورند ولی آن قدر در پارک و خیابان سرگردان شدم که به ناچار تصمیم گرفتم پیشنهاد آن ها را بپذیرم به همین خاطر دوباره به پارک رفتم و ...