طلاق بهخاطر مادرشوهر خرافاتی
مادرشوهرم یک روز خوش برایمان نگذاشته است. از همان روزهای اول زندگیمان متوجه شدم مادرشوهرم خرافاتی است و به دعا و سحر و جادو اعتقاد شدیدی دارد. بهطوری که برای هرکاری باید برود و دعا یا فال بگیرد.
دوات آنلاین-زندگی سهیل و پروانه بهخاطر سحر و جادوهای مادر سهیل به ایستگاه آخر رسید. زن میانسال که مرتب عروس و پسرش را نزد دعانویس میفرستاد تا برایش سحر و جادو بگیرند، نمیدانست در نهایت زندگی مشترک پسرش را به دادگاه خانواده میکشاند. زن جوان که از کارهای مادرشوهرش خسته شده بود، درباره ماجرای زندگی شان به قاضی گفت: دو سال است که ازدواج کرده ام. در این مدت هر روزم جهنم است.
مادرشوهرم یک روز خوش برایمان نگذاشته است. از همان روزهای اول زندگیمان متوجه شدم مادرشوهرم خرافاتی است و به دعا و سحر و جادو اعتقاد شدیدی دارد. بهطوری که برای هرکاری باید برود و دعا یا فال بگیرد.
حتی برای انجام کارهای روزانهاش هم پیش دعانویس میرود. حالا در این میان او، من و شوهرم را هم اسیر کرده است.
مرتب من یا شوهرم را پیش دعانویس میفرستد. از همه بیشتر شوهرم را؛ او هر روز از سهیل میخواهد پیش دعانویس برود و برایش دعا بگیرد. از اینکه خودم یا شوهرم پیش چنین افرادی برویم متنفرم. من همیشه از این خرافات بیزار بودم و دلم نمیخواست حتی در موردشان صحبت کنم. ولی مادرشوهرم این صحبتها را نمیفهمد و فقط سهیل را پیش دعانویس میفرستد.
زن جوان ادامه داد: وقتی هم از او میخواهم دست از اینکارهایش بردارد یا شوهرم را پیش چنین افرادی نفرستد، دعوا راه میاندازد و میگوید حق ندارم در کارهای او دخالت کنم. تصور میکند چون سهیل تنها پسرش است، باید هرچه او میگوید انجام دهد و اگر از دستوراتش سرپیچی کند، به او بیاحترامی کرده است. دو سال است که دارم با این موضوع کلنجار میروم و هربار عذاب میکشم. خودم که دیگر نمیروم، ولی از اینکه شوهرم به چنین جاهایی میرود و مرتب با دعانویس و فالگیر در ارتباط است، عذاب میکشم.
این مسائل روی زندگیمان هم تاثیر گذاشته و مرتب با هم دعوا داریم. زندگیمان به میدان جنگ تبدیل شده و هر روز بیشتر از هم فاصله میگیریم. دو سال است ازدواج کردهام ولی روزهای خوشمان فقط برای دوران نامزدی بود. بعد از آغاز زندگی مشترک هر روز زجر کشیدم و یک لحظه هم آرامش نداشتم. سهیل هم به جای اینکه جلوی مادرش بایستد و دیگر به اینجور جاها نرود، مرتب با من دعوا میکند. برای همین دیگر نمیخواهم در کنارش زندگی کنم. او با رفتارش نشان داد که خواستههای نادرست مادرش از من و زندگیاش مهمتر است.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من نمیتوانم با مادرم دعوا کنم. او یک زن مسن است و من باید احترام سن و سالش را نگه دارم. وقتی از من خواهش میکند، نمیتوانم به او نه بگویم. مادرم با این خرافات زندگی کرده و دلش به اینجور مسائل خوش است. نمیتوانم این عادت را از سرش بیرون کنم. خودم هم با این خرافات میانه خوبی ندارم، از اینکه پیش دعانویس میروم خجالت میکشم، ولی مادرم است و نمیتوانم به او بیاحترامی کنم. اما پروانه این حرفها را متوجه نمیشود. در پایان نیز قاضی پس از شنیدن صحبتهای این زوج، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
عدم تعادل در ارتباطات خانوادگی به زندگی زناشویی آسیب می زند
صابرینیا، روانشناس در این رابطه میگوید: یکی از عوامل تاثیرگذار بررابطه همسران و زندگی مشترک، ارتباط آنها با خانوادههای طرف مقابل است. بهطوریکه بروز مشکلات در این رابطه خانوادگی ممکن است به اختلاف میان زن و شوهر منجر شود. معاشرت و ارتباطات خانوادگی گاهی اوقات میتواند تاثیرات زیادی بر روند زندگی زناشویی بگذارد. همسران باید یاد بگیرند بعد از ازدواج طرف مقابلشان مهمترین فرد در زندگیشان است. از طرفی باور غلطی وجود دارد که بر اساس آن پدر و مادرها فکر میکنند اگر فرزندشان همسر خوبی باشد، فرزند خوبی برایشان نیست. زوجها هم به غلط تصور میکنند اگر همسرشان فرزند خوبی برای والدین است، پس همسر خوبی برای آنها نخواهد بود. باید در چنین شرایطی تعادل را برقرار کرد، هرچند خیلی سخت است. زوجها باید بپذیرند در تقسیم وفاداری و احترام و محبت، سهم بسیار زیاد از آن همسر است، چراکه زندگیشان را با این فرد شریک شدهاند.
زن یا مرد اگر به هر دلیلی قادر به انجام این کار نیستند و اولویت اول زندگیشان پدر و مادرشان است، حتما قبل از ازدواج باید آن را با طرف مقابلشان در میان بگذارند و به او حق انتخاب دهند. نکته مهم دیگر اینکه زن و شوهر باید از یکدیگر در مقابل بستگان و حتی فرزندانشان حمایت کنند. همچنین باید مرزهای خانواده را مشخص کرد. زن و مرد باید بدون کوچکترین تعارفی با همسر خود در مورد الگوی رابطه با خانوادههای طرفین از نظر میزان و نحوه رفتوآمد، نحوه ارتباط اقتصادی و برنامه زمانبندی ارتباطها صحبت کنند.
12jav.net