2024/04/26
۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
داستان هر 3 فصل سریال دلدادگان از اول تا آخر

داستان هر 3 فصل سریال دلدادگان از اول تا آخر

آخر سریال دلدادگان چه می شود و چه اتفاقی برای شخصیت های آن رخ می دهد؟ کدام یک از آنها کشته می شوند؟

دوات آنلاین -سریال دلدادگان مجموعه ای واقعا جذاب است که داستان هر یک از شخصیت های آن دنبال کردنی است و در سه فصل باید منتظر بمانیم تا ببنیم تا چه اتفاقی برای آنه رخ می دهد و در اخر چه می شود. یک نکنه مهم این است که بدانیم کدام یک از شخصیت ها کشته می شوند؟

عکسی از سریال دلدادگان

داستان فصل اول سریال دلدادگان

در فصل اول سریال دلدادگان با مالک و خانواده اش آشنا می شویم. مالک و همسرش مرضیه سه فرزند دارند. امیر پسر بزرگ آنها است. دخترشان حدیث در آستانه ازدواج است و پسر دیگرشان حامد جوانی نخبه است. این زوج یک دختر گمشده به نام بهار هم دارند. قرار است در طول فصل اول و سوم اتفاقاتی برای این خانواده رخ بدهد. وقایعی که چندان خوشایند نیست.

 

امیر در یک شرکت حسابدار است. این شرکت به زنی به نام افسانه تعلق دارد. فرزانه دختری به نام ارغوان دارد و شوهرش سال ها پیش فوت شده است.

 

ارغوان قرار است با پسری به نام هاتف ازدواج کند. پدر هاتف به نام عنایت از دوستان فرزانه است و دل در گرو او دارد. در این میان افسانه برای امیر نقشه های شومی می کشد و دخترش را واسطه این اجرای این نقشه ها می کند آن هم با یک عشق صوری اما این عشق به تدریج واقعی می شود.

عکسی از سریال دلدادگان

فصل دوم سریال دلدادگان و بازگشت به گذشته

در فصل دوم سریال دلدادگان شاهد گذشته زندگی مالک و فرزانه هستیم. می بینیم مالک که جوانی جاهل است می خواهد با دختری به نام فرزانه ازدواج کند. مالک به طور اتفاقی با یک گروه انقلابی آشنا می شود و به آنها می پیوندد و همین امر زندگی اش را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

در محل زندگی مالک و فرزانه یک شیرینی فروشی وجود دارد که صاحب آن به نام نادر ساواکی است و با مالک دچار چالش می شود. نادر عاشق فرزانه است به همین دلیل مالک را لو می دهد. مالک دستگیر و تبعید می شود و نادر می تواند با فرزانه ازدواج کند.

 

از طرفی مرضیه که دوست فرزانه است با وجود این که ابتدا از مالک خوشش نمی آید اما وقتی از فعالیت های انقلابی او آگاه می شود از این جوان خوشش می آید و این دو نفر با هم ازدواج می کنند.

 

بعد از پیروزی انقلاب نادر سعی می کند سوابق گذشته اش را پاک و وانمود کند فردی انقلابی است اما موفق به این کار نمی شود. ماموران برای دستگیری نادر اقدام می کنند اما مالک زودتر به خانه این دشم قدیمی اش می رود تا بتواند او را بدون سر و صدا دستگیر کند. نادر در این میان خانه اش را آتش می زند و این آتش سوزی، مرگبار است.

 

فرزانه که کینه مرگ فرزند و شوهرش را دارد و گمان می کند مالک مسبب این اتفاق است سعی می کند انتقام بگیرد. در این  بهار دختر مالک و مرضیه ربوده می شود.

عکسی از سریال دلدادگان

داستان فصل سوم سریال دلدادگان

در فصل سوم سریال دلدادگان به تدریج رازها فاش می شود. معلوم می شود افسانه قصد دارد برای امیر، پسر مالک دردسر درست کند. افسانه در کار پولشویی است و می خواهد با کمک دخترش سرنخ ها را به سمت امیر برگرداند. آنها قتلی صوری ترتیب می دهند که مثلا هاتف، نامزد ارغوان کشته شده در حالی که قتلی اتفاق نیفتاده است.

 

حدیث دختر مالک که قرار بود ازدواج کند با مشکل بزرگی مواجه می شود. او در دوران عقد باردار شده و حالا نامزدش پارسا قصد ندارد زندگی مشتر تشکیل دهد. مادر پارسا به جرم قتل در زندان بوده اما پارسا دیه را پرداخت و مادرش را آزاد کرده و بعدا معلوم می شود هاتف پول دیه را به پارسا داده و شرط کرده او حدیث را رها کند تا به خانواده مالک ضربه بزرگ. طبق معمول افسانه پشت پرده این ماجرا است.

 

حامد پسر نخبه مالک توسط فردی که از طرف افسانه اجیر شده به قرص هایی موسوم به قرص شب امتحان معتاد می شود و حال و روز بدی پیدا می کند.

 

در این میان ارغوان و امیر واقعا عاشق هم می شوند و از طرفی معلوم می شود امیر مامور پلیس است که برای زیرنظر گرفتن افسانه وارد شرکت او شده است.

 

به تدریج فاش می شود افسانه در واقع همان فرزانه فصل دوم است و به همین دلیل از مالک کینه به دل دارد و همچنان در صدد انتقام است.

 

دراین میان هاتف که خیال می کند بازی خورده سعی می کند امیر را از سر راه بردارد تا بتواند به ارغوان برسد.

 

قسمت آخر سریال دلدادگان

در قسمت آخر سریال دلدادگان معلوم می شود امیر در واقع فرزند افسانه است که مالک او را نجات داده و بزرگ کرده است. همچنین معلوم می شود ارغوان همان بهار است که فرزانه او را ربوده بود و در واقع امیر و ارغوان خواهر و برادر شیری هستند.

 

هاتف در قسمت آخر امیر و ارغوان را به منطقه ای دور افتاده می برد. به ارغوان شلیک می کند تا امیر را اذیت کند اما خودش  در تصادف کشته می شود. ارغوان نیز به کما می رود و در بیمارستان بستری می شود.

 

پارسا به زندگی با حدیث بر می گردد و حامد نیز درمان می شود. از سویی افسانه یا همان فرزانه دستگیر می شود.

12jav.net

 

دیدگاه‌ها
مهتاب رحیمی 1403/01/07
خیلی عالی بودوخیلی دوستش داشتم خیلی شگفت انگیز بود
تمنا 1402/12/19
ولی زیبا بود
تمنا 1402/12/19
اصلا هم این جور که شما ها میگین نیست برادر و خواهر شیری بودند چون امیر در خانواده مالک و مرضیه بزرگ شده و آنها از اول خواهر وبرادر نبودند اگر فصل ۲ را دیه با شید می‌فهمید تازه هاتف لیاقتش ار غوان(بهار)نبود لیاقتش امیر بود عشق بین هاتف و ارغوا به قول فصل۲ یک عشق بچه گا نه بود و همین طور زورکی همین طور نویسنده هم کار خوبی کرده اما به خاطر بعصی مشکلات به جای افسانه‌مشکات(فرزانه‌زندی)ا عوان کشته شد و فیلمنامه‌تغییر کرد و رمورد جابه جایی فصل ها منظور از اینکه فصل ۲ به گدشته بر میگرده این بوده که افسانه به گدشته فکر می کرده
ناشناس 1402/12/17
کاملا اشتباه امیر و ارغوان هر دوتا بچه های مالک هستند تو داری اشتباه میگی
ناشناس 1402/12/14
ای کاش جای فصل اول و دوم عوض میشد که بعد فصل اول یکدفعه دوران قدیم نمیشد
آوا 1402/12/14
خیلی سریال قشنگیه ، از بابتی از دست افسانه و نادر عصبانی میشم که چرا همچین بلاهایی سر مالک آوردن ، ولی خب دلمم برای فرزانه میسوزه چون تو یه شب کل زندگیش نابود شد کاش میفهمید تقصیر مالک نبوده بعدشم کاربرهای دیگه میگن کاس ارغوان و هاتف بهم می‌رسیدن ، بله هاتف عاشق ارغوان بود ولی خب عشقش یک طرفه بود...
فاطمه 1402/12/13
این سریال نمیشه که یک فسمتش رو کنار گذاشت
فاطمه 1402/12/13
من این سریال را دوست دارم داستانشم رو که خوندم خیلی شگفت زده شدم ای دفعه دفعه اولین بار من نبود که این سریال رو دیدم و تا حالا یک قسمتشو همه رو و دیدم وو اصلا باورم نمیشه که داستان کلی این سریال این بوده
ناشناس 1402/12/11
کاااااش فرزانه میفهمید ک مالک شوهرشو لو نداد و تقصیری نداره اینجوری شیرین تر میشد یعنی اخر فیلم میفهمید و بعدش دیگ پشیمون میشد اما کاری از دستش برنمیومد و میرف زندون اما کاش میفهمید
شیلا‌ 1402/12/08
خیلی سریال شگفت انگیزی بود ام ولی کاش تو فصل اولش مالک فرزانه باهم و نادر و مرضیه هم باهم ازدواج میکردن و فصل دو بچه های همدیگر را نمی دزدیدن فقص دو تا دوست بودندکه ازدواج میکردند و زندگی میکردند اما چون باید غم انگیز بشه پدر و مادر نداشتند فقیر بودند ولی کاش بجای امیر هاتف به ارغچچوان میرسید و امیر ارغوان از هم دور میشدند ناراحت بودند

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.