سریال هم سایه؛ همه آنچه باید بدانید
گزارشی جالب از پشت صحنه سریال هم سایه به همراه جزییات کامل دیگر درباره آن را اینجا مطالعه کنید.
دوات آنلاین -سریال هم سایه مجموعه ای خانوادگی و عاشقانه است که در آن شاهد زندگی پر فراز و نشیب شخصیت ها هستیم. این سریال به رابطه میان ملت ایران و افغانستان می پردازد. موضوع و داستان سریال، گفت و گو با بازیگران و کارگردان آن و جزییات دیگر را در ادامه به نقل از جام جم بخوانید.
سریال هم سایه سعی دارد از زندگی و دغدغههای مهاجران افغانستانی در ایران و همزیستی دو ملت بگوید. مجموعهای که در ابتدا با عنوان «نیمروز تا تهران» رسانهای شد و سپس به نام «شرق بهشت» تغییر کرد و در نهایت با عنوان «هم سایه» در ۳۵قسمت روی آنتن شبکه سه رفت.
پشت صحنه سریال هم سایه
یکی از لوکیشنهای اصلی سریال هم سایه، درمانگاهی قدیمی است که در منطقه پیروزی تهران و نبش میدانی که به فلکه لوزی شهرت دارد قرار گرفتهاست. البته روی در اصلی آن کاغذی نصب شده که روی آن نوشته شده تا اطلاع ثانوی این درمانگاه تعطیل است. از پلهها که بالا میرویم با هنرورهایی مواجه میشویم که روی صندلیها و با ماسک نشستهاند و منتظرند. یکی از عوامل میگوید که یک هفته ضدعفونی این درمانگاه به طول انجامید تا هنگام کار، کسی بیمار نشود. عدهای در راهروی طبقه همکف در حال نصب نورهای روی سقف هستند.
صدابردار و تصویربردارها نیز وسایل خود را بررسی میکنند. تعدادی اتاق هم در این طبقه قرار دارد که هر کدام متعلق به یکی از پزشکان است. ازجمله اتاق چشم پزشکی، متخصص داخلی و... اتاق تزریقات هم به نوعی به انباری تبدیل شده و گروه وسایل اضافیاش را در این اتاق قرار دادهاست. عدهای هم در حال چیدن صحنه با دستور و نظر کارگردان هستند. از پلههای این ساختمان قدیمی پایین میرویم تا نگاهی هم به این بخش از لوکیشن بیندازیم. اتاق گریم و لباس بازیگران در این طبقه قرار دارد و یک میز بزرگ ناهارخوری هم وسط راهرو هست که نشان میدهد راهروی زیرزمین به سالن غذاخوری این گروه تبدیل شدهاست. ساختمان بهقدری قدیمی و کهنسال است که پنکه سقفی دارد.
محیا دهقانی تنها بازیگری است که زیردستهای خانم گریمور است. در این بین مجید مظفری هم از راه میرسد و با کارگردان و تهیهکننده خوش و بش میکند. به طبقه بالا برمیگردیم و جواد مولانیا را میبینیم که با روپوش سفید و گریم شده، فیلمنامهاش را مرور میکند. محیا دهقانی هم چند دقیقه بعد از اتاق گریم خارج شده و در یکی از اتاقها به همراه کارگردان و جواد مولانیا و امیراحمد قزوینی فیلمنامه را دورخوانی و تمرین میکنند. کارگردان هم نکاتی را به آنها یادآور میشود. از طرفی تهیهکننده نیز روی یکی از نیمکتها نشسته و مدام با تلفن همراهش هماهنگیهای لازم را انجام میدهد.
همه چیز برای ضبط مهیا میشود. در این سکانس مولانیا، دهقانی و قزوینی بازی دارند. آنها در راهروی درمانگاه با هم برخورد کرده و دیالوگهایشان را میگویند. به همین دلیل در اصلی درمانگاه بسته میشود تا کسی حین ضبط وارد یا خارج نشود. به هنرورها نیز توضیحات اصلی داده میشود و این سکانس چند بار برداشت میشود تا مورد تایید کارگردان قرار بگیرد. ما هم در محوطه بیرون درمانگاه منتظر میمانیم.
فرید سجادیحسینی از راه رسیده و برایش همانجا صندلی میگذارند تا بنشیند. تهیهکننده و مجید مظفری و مدیر تولید هم در گوشهای از پیادهرو نشستهاند و با هم گپ میزنند. مرد میانسالی در حالی که پلاستیکهای خرید در دست داشت با تعجب از مقابل تهیهکننده عبور کرده و مقابل در درمانگاه میایستد و از ما سؤال میکند اتفاقی افتاده؟ چرا درمانگاه تعطیل است؟
ما هم برایش توضیح میدهیم که عدهای در حال تولید یک سریال هستند. اما کنجکاوی مرد تمام نشده و سؤالات دیگری درباره نام سریال، بازیگران و عوامل میپرسد که یکی از بچههای تولید به کمک ما آمده و پاسخگوی کنجکاوی آن مرد میشود. کمی بعد وارد درمانگاه شده و از نزدیک پلان ضبط شده را میبینیم. از آنجا که در فضای بسته کار میکنند، بازیگران بهخصوص محیا دهقانی به محض اینکه کارگردان کات میدهد، ماسکش را میزند. تعدادی از هنرورها نیز به محض اینکه کارگردان کات میدهد، با بازیگران و بهخصوص مجید مظفری عکس یادگاری میگیرند.
قصه سریال هم سایه
محمدحسین غضنفری ، کارگردان این سریال می گوید: قصه این مجموعه بسیار خاص و انسانی است. چون بارها دیدهام عدهای به مهاجرین و نژادهای دیگر و بهخصوص افغانستانیها نگاه از بالا به پایین دارند. اما من هیچوقت چنین نگاهی نداشتم و همیشه با این طرز تفکر هم برخورد کردهام. به همین دلیل وجه انسانی این قصه و نوع نگاه درستی که به مهاجرین دارد را دوست داشتم.
او ادامه می دهد: من فکر میکنم اگر مردم بیننده این سریال باشند، قطعا میتوانند نگاه درستی از این دوستان داشتهباشند. بهخصوص اینکه من روی بازیها خیلی تمرکز کردم تا بازیها باورپذیر باشد. اصلا وارد تکنیک و فرم نشدم و تلاش کردم کاری کنم که مخاطبان بازیها را باور کنند. همچنین از کلوزآپهای زیادی که در اغلب سریالها وجود دارد پرهیز کردم. چون تلویزیون از مدیوم قدیم درآمده و به قدری تلویزیونها بزرگ شدهاند که شبیه سینمای خانگی است. بنابراین فیلمسازها باید از ذهنیتی که درباره مدیوم تلویزیون داشتند دور شوند.
علی پورکیانی، از تهیهکنندگان قدیمی تلویزیون است. وی از تهیهکنندگی این سریال میگوید: ایده اصلی سریال را آقای آذرپندار به من پیشنهاد داد و ما هم ایده را به چند نویسنده دادیم تا برایمان فیلمنامه بنویسند که طرح نویسندگان فعلی مورد تصویب قرار گرفت و یکسالونیم نگارش آن به طول انجامید و هشت بار بازنویسی شد و از زوایای مختلف به آن پرداخته شد تا اینکه در نهایت به قصهای رسیدیم که مقابل دوربین رفت. اولین نکتهای که باعث شد کار را دوست داشتهباشم بکر بودن ایده و داستان بود. یعنی در این سریال با یک ملودرام عاشقانه جدید در تلویزیون مواجه خواهید شد.
یکی دیگر از نکاتی که در این قصه برای من جالب بود این است که دو انسان با دو فضا و فرهنگ متفاوت به همدیگر علاقهمند میشوند و همین میتواند برای مخاطب هم جالب باشد.
انتخاب بازیگران هم سایه
محمدحسین غضنفری می گوید: من از ابتدا برای تدوین سریال انتخاب شده بودم و زمانی که بهعنوان کارگردان قرار شد در این سریال حضور داشتهباشم، بازیگران اصلی انتخاب شدهبودند اما بازیگران نقشهای فرعی را من انتخاب کردم. ضمن اینکه از بازیگران افغانستانی هم دعوت به همکاری کردیم و تعدادی از بازیگران خودمان هم با گویش افغانستانی و به کمک همکارمان خانم احمدی بهخوبی توانستند ایفای نقش کنند و عالی بازی کردند.
مجید مظفری در نقش دایی پرویز سریال هم سایه
مجید مظفری که نقش دایی پرویز را در این سریال بازی میکند در این باره به جامجم توضیحاتی میدهد:
*آخرین حضور شما در تلویزیون به سریال ایلدا برمیگردد. قطعا در این مدت پیشنهادهای بسیاری را در بازیگری داشتید. چطور شد در این سریال حضور پیدا کردید؟
من سالها بود بهدلایلی در تلویزیون کار نمیکردم. آن هم به علت برخی سریالهای ضعیف که مخاطب چندانی هم نداشت. گرچه سریالهایی هم پخش شد که گروه برایش زحمت کشیدهبود و سریالهای خوبی هم بودند. در این مدت پیشنهادهایی هم داشتم اما نمیپذیرفتم تا اینکه سال ۹۸ سریال ایلدا پیشنهاد شد و متاسفم که آن سریال را بازی کردم. در شرایط بسیار سخت و با امکانات بسیار محدود ما این سریال را بازی کردیم و خیلی اذیت شدیم. بارها به علت نبود مدیریت تولید و تهیهکنندگی، کار متوقف شد و هنوز هم بعد از گذشت دو سال از نظر مالی درگیریم. به همین دلیل دیگر نمیخواستم کار تلویزیونی انجام بدهم تا اینکه بازی در این سریال پیشنهاد شد و بازی کردم، چون آقای پورکیانی همیشه سر کار حضور دارد و بسیار خوب در شرایط کرونا توانست مدیریت کند و حمایتی که از بچههای گروه دارد، باعث دلگرمی است.
*میتوانید درباره حمایتی که گفتید توضیح دهید؟
همین که در شرایط کرونا نگرانی دارد و حواسش به همه هست بسیار ارزشمند است. در طول کار وقتی یک نفر بیمار میشد، سریع یک تیم پزشکی سر صحنه میآمد و از همه تست میگرفت و به نوعی مراقب همه بود. من از نوع مدیریت ایشان در کار بسیار لذت بردم. به لحاظ مالی هم میدانم که فشار بسیاری روی ایشان بود. اما مشکلات را حل میکرد. معنی تهیه کنندگی یعنی همین. من متاسفانه با برخی تهیه کنندههایی که فقط واسطه بودند کار کردم. البته تلویزیون تهیه کنندههای خوبی هم دارد که خواهش میکنم با آنها بیشتر همکاری کند تا ما بتوانیم اعتماد و کار کنیم.
*در کنار تیم تولید و تهیه این سریال، قصه و فیلمنامه چقدر برایتان جذابیت داشت؟
به نظرم این سریال قصه جدید و نگاه جدیدی به خانواده دارد. همچنین چالشهای اجتماعی را در طول داستان مطرح میکند. ضمن اینکه به مسائل انسان دوستی نگاه ویژهای دارد. در کل خط درام خوبی داشت.
*با آقای غضنفری چقدر تعامل داشتید و ایده میدادید؟ ایشان میپذیرفت؟
نکته مهمی که در کارگردانی آقای غضنفری دیدم این بود که زیاد یک پلان یا سکانس را تکرار نمیکرد و اضافه نمیگرفت و با همه گروه هم ارتباط خوبی داشت. با بازیگران هم تعامل خوبی در جهت کار داشت تا به نقطه مشترک برسند. بنابراین فکر میکنم هنگام پخش این سریال یک کار خوش ریتم و خوشساخت را به تماشا خواهند نشست.
فرید سجادی حسینی در نقش یک افغانستانی
فرید سجادی حسینی را در مجموعه «گرگ و میش» و نقش دایی خانواده دیدیم. او از حضورش در این سریال و نقشی که ایفا میکند به جامجم میگوید: این سریال به عقیده من نگاه متفاوتی به مهاجران افغانستانی دارد که برای من باارزش بود. از طرفی برایم جالب بود که خودم را در نقش یک افغانستانی محک بزنم و ببینم از پس چنین نقشی برمیآیم یا نه. چون تا به حال چنین نقش و چنین لهجه و گویشی را تجربه نکردهبودم. بنابراین برای من چالش جدیدی بود.
وی ادامه میدهد: معمولا عدهای از ما نگاه نادرستی نسبت به مهاجران بهخصوص افغانستانیها داریم اما در این سریال این نگاه غیر انسانی وجود ندارد و همین میتواند برای هر بازیگری جذابیت داشتهباشد. چون قصه متفاوت و جدید است. من هم تلاش کردم تا این نقش را در حد توانم بازی کنم. به گونهای که به دوستان افغانستانی هم توهینی نشدهباشد. بنابراین سعی کردم لهجه را خوب یاد بگیرم و امیدوارم موفق شدهباشم و مردم هم مرا در نقش یک افغانستانی بپذیرند. چون لهجه بسیار سختی بود و به همین علت در فضای مجازی دنبال هر چیزی گشتم که مربوط به فرهنگ افغانستانی باشد از جمله موسیقی. یک مشاور لهجه هم داشتیم که سر صحنه بود و از ایشان کمک گرفتیم.
سجادی حسینی هم درباره همکاریاش با کارگردان توضیح میدهد من سالها پیش سریالی به نام «بانو» ساختم که آقای غضنفری، تدوینگر آن سریال بود. بنابراین از آنجا همدیگر را میشناختیم و فقط من میدانستم که تدوین آن کار چقدر سخت بود. در این کار هم خیلی خوب همدیگر را پیدا کردیم و به یک زبان مشترک رسیدیم.
12jav.net