آوا دارویت، از نوبر سریال وارش تا هاویر سریال ایلدا

دوات آنلاین -آوا دارویت که این روزها شاهد بازی او در نقش هاویر در سریال ایلدا هستیم پیش از این نیز نقش نوبر را در سریال وارش بازی کرده و نشان داده بازیگر بسیار توانایی است.

آوا دارویت 22 شهریور 1372 در ایتالیا به دنیا آمد و پدرش نیز ایتالیایی است. او از ۷ سالگی به ایران آمد و از همان کودکی نشان داد به بازیگری علاقه مند است. اگرچه دارویت در رشته روان شناسی درس خوانده اما در کلاس‌های بازیگری شرکت کرده است.

شروع بازیگری آوا دارویت

دارویت کار خوب را خیلی خوب و محکم شروع کرد و اولین تجربه‌اش حضور در سریال معمای شاه بود البته او در این سریال نقش فرعی داشت اما کار کردن با تیمی حرفه‌ای و هنرمندان مطرح تجربه بسیار خوبی بود که در کارهای بعدی به کمکش آمد.

او که در زمان بازی در سریال معمای شاه 22 ساله بود وقتی به شهرت رسید که در مجموعه پربیننده هست و نیست نقش باران را ایفا کرد.

شهرت بیشتر با نوبر سریال وارش

دارویت در تمام این سال‌ها به دور از حاشیه و جنجال تمام تمرکزش را روی بازیگری گذاشته و در هر مجموعه‌ای که حضور داشته موفق عمل کرده است. سریال خانواده دکتر ماهان و سریال ترور خاموش از کارهای دیگر او است اما بازی در نقش نوبر در سریال وارش برای او شهرت بسیار زیادی به همراه داشت.

نوبر در وارش از میانه‌های سریال وارد داستان می‌شود و در قصه نقش بسیار مهمی دارد. او با پسر وارش که از همسر اول خود جدا شده ازدواج می‌کند. این ازدواج یکی از موضوعات بحث برانگیز در میان بینندگان سریال وارش بود به ویژه این‌که آشنایی او با شوهرش به قبل از طلاق شوهر برمی‌گشت.

نوبر سریال وارش بسیار باورپذیر بود و همین هم باعث شد نام آوا دارویت سر زبان‌ها بیفتد.

هاویر، دختری جسور در سریال ایلدا

هاویر در سریال ایلدا دختری جسور است. او که در روز عروسی‌اش سیاه‌پوش شده خواسته‌ای جز خونخواهی نامزدش ندارد. آوا دارویت توانسته این نقش را بسیار زیبا بازی کرده است. با این‌که پیش از این او سابقه حضور در سریال‌های بومی را نداشته اما نشان داده از عهده چنین نقش‌هایی هم به خوبی برمی‌آید البته نکته‌ای که در این خصوص قابل انتقاد است لهجه هاویر و البته دیگر بازیگران سریال ایلدا است. در این سریال از لهجه اثری نیست و همین هم به عنوان نکته منفی برای ایلدا تبدیل شده است.

دارویت درباره نقش‌اش در سریال ایلدا نوشته است: به یاد دارم اوایل تابستان سال گذشته بود ، مشغول خواندن فیلم نامه ایلدا بودم كه به قسمت ٥ و سكانس مرگ شیرزاد رسیدم... فراموش نمى كنم كه غم عمیق این سكانس چطور مرا به گریه انداخت...!

عروس سفید پوشى كه به جاى لذت وصال معشوقش ، طعم تلخ مرگ عشق را مزه مى كند و داغدار مى شود...!

این پارادوكس بین عروسى و عزا...

سفید بختى و سیاه بختى ...

شادمانى و ضجه هاى هاویر بیچاره و درمانده...

و این تازه شروع غمِ بى پایان عروسِ سیاه پوش شیرزاد است...

هاویر دل خون من

دارویت نشان داده از کار قبلی‌اش یعنی از نوبر سریال وارش تا هاویر سریال ایلدا باتجربه‌تر شده و در بازیگری به مهارت بیشتری دست یافته است.