گفتوگو با محمدرضا هاشمی ، بازیگر سریال بوی باران :در قالب شخصیت شهاب زندگی کردم
شهاب فرزند طلاق است. بزرگ شدن در فضایی که پدر بالای سرش نبوده و تحت تاثیر مواد روان گردان بوده؛ من همه این ویژگی ها را فایل بندی کردم و تاثیراتی را که روی انسان دارد در آوردم.
دوات آنلاین-24 مرداد امسال پا در 32 سالگی می گذارد. مهندسی عمران و کارشناسی ارشد سدسازی خوانده است. در سال ۱۳۸۰ با بازی در مجموعه «قصه های اردو» پا در حرفه جذاب و سخت بازیگری گذاشت. سال ها خاک صحنه خورد و جسته و گریخته با کارگردان های بزرگی همکاری کرد؛ از «روزهای انتظار» اصغر هاشمی گرفته تا «ساعت ۵ عصر» مهران مدیری، «سراسر شب» فرزاد موتمن، «نهنگ عنبر2» سامان مقدم و «سقوط آزاد» علیرضا امینی.
محمدرضا هاشمی به دلیل علاقه اش به بازیگری، دوره ها و کارگاه های مختلفی را در داخل و خارج از کشور گذراند. هاشمی سال ها برای اثبات خود تلاش کرد تا این که با بازی در نقش «شهاب» در سریال «بوی باران» دیده شد؛ سریالی که این روزها مخاطبان پر و پا قرصی دارد. با «شهاب ستوده» سریال «بوی باران» در این گفت و گو از بازیگر شدنش و علایق و آرزوهایش سخن گفتیم.
*همکاری تان با محمود معظمی و بازی در «بوی باران» چگونه اتفاق افتاد؟
استادی دارم که به من پیشنهاد داد به دفتر تهیه کننده مراجعه کنم و برای «بوی باران» تست بدهم. اتفاقی مراجعه کردم و یک صحنه را اتود زدم. همزمان «عباس نعمتی» نویسنده از راه رسید و گفت می خواهم نقش اول سریال را به تو بدهم. ما بچه های تئاتر چون روزانه از این گونه پیشنهادها زیاد می شنویم، پذیرفتم و به سفر رفتم. در طول سفر پیام گذاشتند که برای بازی بروم و نقش شهاب به من رسید.
*خیلی جالب توجه است که کارگردان ها به بازیگران کمتر دیده شده نقش می دهند. فکر می کنید این اعتماد به شما از کجا ایجاد شده است؟
لطف خدا شامل حال من شد و به خاطر دعای خیر پدر و مادرم و لطف آقایان نعمتی و معظمی بود وگرنه خیلی از دوستان تئاتری ام هستند که سال هاست تلاش می کنند و دوست دارند وارد عرصه تصویر شوند اما دریغ از یک پیشنهاد به عنوان حتی نقش دهم یک سریال! هر فردی به بچه های تئاتر اعتماد کند واقعاً نتیجه درخشانی می گیرد؛ از «نوید محمدزاده» درجه یک بگیرید تا «هوتن شکیبا» و «بهرام افشاری» که همگی تئاتری بودند و در سینما و تلویزیون خوش درخشیدند.
*وقتی نقش «شهاب ستوده» به شما سپرده شد این شخصیت را چگونه برای خود تجزیه و تحلیل کردید؟
ما بچه های تئاتر همیشه روندی را برای شخصیت پردازی طی می کنیم. ابتدا که پیشنهاد بازی دادند فیلم نامه کامل نبود. شهاب فرزند طلاق است. بزرگ شدن در فضایی که پدر بالای سرش نبوده و تحت تاثیر مواد روان گردان بوده؛ من همه این ویژگی ها را فایل بندی کردم و تاثیراتی را که روی انسان دارد در آوردم و همین سبب شد شخصیت خاکستری و چند وجهی شهاب شکل بگیرد؛ شخصیتی که ممکن است یک جایی برون گرا باشد، ترک عادت کند، پرخاشگر یا آدم زرنگی باشد. این ویژگی ها همه سبب شد شخصیت شهاب چند وجهی و خاکستری باشد. شهاب یک پسر راه گم کرده است که ما خیلی نمونه اش را در جامعه می بینیم.
*چه عواملی در رسیدن و بازی کردن این شخصیت بر شما تاثیر گذاشت؛ فیلم نامه، کارگردان یا تجربه های شخصی کاری تان؟
من تجربه شخصی در خیلی از مسائل با شهاب ندارم. وقتی می خواستم نقش شهاب را بازی کنم منزوی بودن را تجربه کردم یعنی شما همه چیز دارید اما یک آدم نزدیک به خود ندارید. شهاب تنها آدمی که نزدیک خود دارد آرمان است. من این شخصیت را تجربه و در قالب شهاب زندگی کردم.
*شما این شانس را داشتید که در این سالها در کنار بهترین ها کار کنید.
بله واقعاً خدا برایم این فرصت را ایجاد کرد تا در کنار استاد «رضا کیانیان» و بانو «رویا نونهالی» بازیگری یاد بگیرم و افتخاری بود تا در فضایی که آن ها نفس می کشیدند حضور یابم و نقش فرزند شان را بازی کنم. همه بازیگران این سریال خوب بودند و در سر پیکان این ها «محمود معظمی» یک کارشناس خبره و کارگردان درست و حسابی با راهنمایی های درجه یک قرار داشت.
*سال هاست در این حرفه کار می کنید اما قبول دارید دیده شدن تان با سریال بوی باران اتفاق افتاد؟
من اعتقاد دارم که خواست خدا بوده و اگر دیده شده ام لطف شما و مخاطبانی است که این سریال را می بینند.
*فکر می کنید 10 سال آینده کجای این حرفه باشید؟
امیدوارم جایی باشم که آرزویش را دارم و بتوانم به سینما راه پیدا کنم و واقعاً در این حرفه درخشان و تأثیرگذار باشم.
*البته در سینما هم تجربه همکاری با «مهران مدیری» و «فرزاد موتمن» را داشتید.
بله نقش های کوتاه کار کرده ام. من در «سراسر شب» فرزاد موتمن کار کردم.
*بازی در فیلم «ساعت 5 عصر» مهران مدیری چگونه اتفاق افتاد؟
من آقای مدیری را می شناختم. دستیارش «علیرضا شمس» بازی ام را دیده بود و دعوت به همکاری کرد. یادم می آید که آقای مدیری به من گفت یک اتود می توانی بزنی و من هم انجام دادم و گفت همین است که می خواهم. اکنون می فهمم که خداوند راهی جلوی پایم گذاشته بود تا برای کارهای بهتر طی طریق کنم. من از جلوی دوربین بزرگانی همچون محمود کلاری عبور کردم که در آن فضا نفس کشیدن برایم افتخاری بود.
*همکاری با تلویزیون لذت بخش است یا دوست دارید در سینما فعالیت کنید؟
جدا کردن سینما از تلویزیون و تئاتر واقعاً سخت است. تلویزیون به گردن من حق دارد و لطف اش شامل حال من شده است و چند ماه با سریال «بوی باران» مهمان خانه های مردم شدم. قطعاً هر بازیگری دوست دارد به سینما راه پیدا کند و این حرف من ارزش تلویزیون را برایم کم نمی کند.
*بزرگ ترین آرزوی تان چیست؟
قطعاً هر کسی دوست دارد روزی سیمرغ کشورش را بگیرد و نفر اول کشورش شود. من هم دوست دارم از جشنواره های جهانی و بزرگ ترین جشنواره فیلم کشورم جایزه بهترین بازیگری را بگیرم ولی حقیقت اش را بخواهید یکی از آرزوهایم این است که روزی یکی از بزرگ ترین انجمن های حمایت از حیوانات را داشته باشم و آرزوی دیگرم این است که به مردم خدمت کنم و تاثیرگذار باشم.
*حرف پایانی در این گفت و گو.
امیدوارم به آرزوهایم در بازیگری برسم. خیلی بلند پرواز نیستم و یک هدف بلند در بازیگری دارم و آن هم گرفتن سیمرغ است. از خوانندگان تان تشکر می کنم که مرا می بینند و امیدوارم که لایق چشم های آن ها باشم.
منبع: خراسان
12jav.net