محمدرضا هاشمی بازیگر نقش شهاب در سریال بوی باران درباره زندگیاش توضیح داد: از سوارکاری تا هنرپیشگی
من درباره شهاب همیشه یك جملهای را میگویم. اینكه بارزترین شخصیت شهاب رهگمكردگی اوست. از یك جایی به بعد راهش را گم كرده است.
دوات آنلاین-نقش شهاب در سریال بوی باران بسیار مورد توجه قرار گرفته و خیلیها از بازی محمدرضا هاشمی تعریف میکنند حتی بسیاری از منتقدان این سریال قبول دارند که محمدرضا هاشمی نقش شهاب را به خوبی بازی کرده است. جام جم گفتوگویی با این بازیگر انجام داده که در زیر میخوانید:
*شما در زمینه عمران تحصیل كردهاید. چطور شد وارد عرصه بازیگری شدید و جالبتر اینكه بیشتر در زمینه تئاتر فعالیت كردید تا تصویر؟
من خیلی سال بود ورزش میكردم و سواركاری را به صورت حرفهای دنبال میكردم. زمانی كه نوجوان بودم، شرایط ورود به بازیگری با امروز خیلی تفاوت داشت. كلاسهای بازیگری و نحوه ورود به این حرفه اصلا شبیه الان نبود. اما فكر میكنم اوج فیلم دیدن در دوران ما شكل گرفت كه ویدئو تازه آمده بود. البته مادر من از آن دست فیلمبینهای حرفهای است و یكی از منتقدانی كه خیلی قبولش دارم مادرم است. چون بسیار با دقت و حرفهای فیلمها و سریالهای روز دنیا را تماشا و نقد میكند.
*پس علاقه به بازیگری از همان دوران نوجوانی در وجود شما شكل گرفت؟
بله، زمانی كه من سواركاری میكردم، سریال «قصههای اردو» را در یك مجموعهای تولید میكردند كه من هم در آنجا به یك سری از بچهها سواركاری تعلیم میدادم. گروه به دنبال یك نوجوان برای نقش تركمن بود كه به من این نقش را پیشنهاد دادند. من هم بهواسطه علاقهای كه به فیلم و این حرفه داشتم، آن نقش را بازی كردم. خاطرم هست اولین نمایشی را كه در فرهنگسرای نیاوران اجرا كردیم من 18 سال داشتم. آن روزها اصلا سالن خصوصی و حتی پلاتوهای تمرین وجود نداشت. راه ورود به بازیگری هم خیلی سخت بود. بنابراین در دهه 80 نحوه ورود من به بازیگری به این شكل و با بازی در تئاتر اتفاق افتاد. بعد از آن بود كه سالها در زمینه تئاتر فعالیت كردم و بعد وارد فضای دانشگاهی شدم و در موسسه كارنامه بازیگری را به صورت حرفهای یاد گرفتم و تجربه كردم. دركنار آن بیش از 700 جلد كتاب در این زمینه خواندم و مدام فیلم و سریال تماشا میكنم و نقد میخوانم و 12 سال است كه سعی كردم تجربیات بسیاری برای این كار كسب كنم. از جمله اینكه کارگاه بازیگری را در ایران و چند كشور دیگر گذراندم و این حرفه بسیار برایم جدی و جذاب است.
* پس از آن هم كه در چند سریال از جمله «سقوط آزاد» و «پازل» بازی كردید و ایفاگر نقش شهاب در بوی باران شدید؟
بله، چون به همان دلایلی كه عرض كردم نحوه ورود به این حرفه سختتر از امروز بود. به همین خاطر در تئاتر تجربیات بسیاری به دست آوردم و در چند كار سینمایی و تلویزیونی هم بازی كردم كه وقتی الان به آنروزها نگاه میكنم، به نظرم باید این تجربیات اتفاق میافتاد و این مسیر را طی میكردم. گرچه سخت بود، اما خیلی چیزها یاد گرفتم.
*اما در طول این سالها هیچ كدام از سریالهایی كه بازی كردید، تا این حد موردتوجه قرار نگرفته بود و واكنشهای متعددی را در پی نداشت.
شاید یكی از دلایلش این باشد كه تاكنون سریال طولانی مدت بازی نكرده بودم. به عنوان مثال سریال «سقوط آزاد» مناسبتی و هشت قسمتی بود و تا این حد سروصدا نكرده بود. خاطرم هست در آن دوران سریالهایی مثل «دلنوازان» خیلی پرسروصدا بود.
* البته در كنار تعداد قسمتهای بوی باران كه بیشتر از سریالهای دیگر بود، فكر میكنم تاكنون شخصیت خاصی مثل شهاب را بازی نكرده بودید؛ شخصیتی دو وجه پرخاشگر و عصبی دارد ولی زمانی كه با مادرش درددل میكند درست مثل یك پسربچه گریه میكند و خودش را بیپناه و درمانده میبیند. این شخصیت از همان ابتدا در فیلمنامه به همین شكل بود یا در ادامه تغییر كرد؟
روند شخصیتپردازی از ابتدا به همین شكل بود و تغییر تعداد قسمتها روی اینشخصیت تاثیری نگذاشت. همین جا باید عنوان كنم آقای نعمتی بزرگترین حق را به گردن من برای بازی در این سریال داشت. بعد از آن تهیهكننده و كارگردان خیلی به گردن من حق داشتند. از همان ابتدا آقای نعمتی به من گفت تو مناسب این نقش هستی. اما زمانی كه وارد كار شدم با عباس ریاحی خیلی درباره این شخصیت صحبت و ایدهپردازی میكردیم. چون اگر قرار بود من این شخصیت را یكدست بازی كنم، شاید صرفا در پنج قسمت ابتدایی برای مخاطب جذاب بود و بعد جذابیتش را از دست میداد. فكر میكنم شخصیت آدمها بیشتر خاكستری است و براساس شرایط و موقعیتها، واكنشهای مختلفی نشان میدهد. اتفاقا شاید یكی از دلایلی كه باعث شد عدهای به كار نقد داشته باشند این باشد كه در ملودرام قهرمان و ضدقهرمان وجود دارد. اما در این سریال شخصیتها اغلب خاكستری هستند. یعنی شما شخصیت خوب را میبینی اما ممكن است در صحنهای، برخوردی از همان شخص ببینی كه با شخصیت قبلی او مغایرت داشته باشد و همین كار را جذاب میكند. از طرفی دست بازیگر هم در تلویزیون برای نقش ضدقهرمان بازتر است و همین نكته هم برای هر بازیگری جذاب است. چون میتواند موقعیتهایی را نشان بدهد كه بیننده بیشتر با آن شخصیت همذاتپنداری كند. اتفاقا خیلیها به مرگ و قتل بسیاری از شخصیتها ایراد داشتند كه باید بگویم به هر حال در همه سریالهای موفق دنیا هم ممكن است این اتفاق بیفتد.
*معمولا در فضای مجازی و برخوردی كه با مردم داشتید، نظر مردم درباره شهاب و سریال چه بود و چه نكاتی را مدنظر داشتند؟
بیشتر درباره فیلمنامه و كارگردانی صحبت میكنند و خوشبختانه با بازیگرها همذاتپنداری كردهاند و نكته مهمی كه برای من هم خیلی جالب و عجیب بود این است كه مخاطبان تلویزیون به قدری هوشمند و فهیم هستند كه مرز و حدی را بین نقش و شخصیت واقعی بازیگر قائل میشوند و این موضوع را میتوان در برخوردهایشان كاملا احساس كرد. چون یادم هست كه در سالها و شاید در دهههای گذشته بعضا چه برخوردهایی با بازیگران نقشهای مثبت و منفی داشتند و تصور میكردند شخصیت حقیقی بازیگران هم درست مثل نقشهایی است كه بازی میكنند.
*منظورتان بازیگران سریال «در پناه تو» است و برخوردی كه با رامین پرچمی داشتند؟
بله و در عوض زندهیاد حسن جوهرچی را خیلی دوست داشتند. اما در سریال ما خوشبختانه مخاطبان شخصیتها را در داستان باور كرده و همذاتپنداری میكنند. البته من به همه نظرات احترام میگذارم و میپذیرم و اتفاقا از برخی نقدها درباره شخصیت شهاب خوشحال میشوم. به عنوان مثال، عدهای میگفتند از شهاب متنفرند اما به من اظهار لطف میكردند كه این برای من خیلی با اهمیت است. اینكه میپذیرند شخصیت من بسیار با شهاب متفاوت است. عدهای هم هستند كه بههرحال نقدهای غیرمنصفانهای دارند كه من از همین جا به این عزیزان میگویم تا پایان صبوری كنید تا پاسخ سوالاتتان را دریافت كنید. چون همه گرهها تا پایان سریال باز میشود و هیچ نكته مبهمی باقی نمیماند.
* درباره چند وجهی بودن شخصیت شهاب و بازی در قالب چنین نقشی بگویید و سختیهایی كه یك بازیگر برای رسیدن به چنین نقشهایی دارد؟
من درباره شهاب همیشه یك جملهای را میگویم. اینكه بارزترین شخصیت شهاب رهگمكردگی اوست. از یك جایی به بعد راهش را گم كرده است. چون بیش از ظرفیتش پول در اختیار داشته و بیش از حد از جانب مادرش حمایت شده و روی اشتباهاتش با حس مادرانه سرپوش گذاشته است. همین موارد باعث شده تا روی شخصیت این نقش تاثیرات منفی بگذارد و همین مساله باعث باورپذیری آن میشود. چون در زندگی حقیقی هم ممكن است یك جوان در چنین موقعیتهایی قرار بگیرد و مثل شهاب راهش را گم كند. جالبتر اینكه همزمان با این سریال من سر دو كار تئاتر هم بودم و میتوانم بگویم همزمان سه شخصیت متفاوت را بازی میكردم.
*پس شرایط خاصی هنگام بازی در بوی باران داشتید؟
بله ما در سرمای سخت زمستان سكانسهای عروسی شهاب و فرشته را در ساعت 21 در باغی در فرحزاد گرفتیم و جزو سكانسهای بسیار سخت كار بود. همزمان من سر اجرای تئاتر و كار آقای مؤتمن هم بودم. یكی از سختیهای كار بازیگری همین است كه از یك جایی به بعد بازیگر شخصیت خودش را گم میكند و واكنشهایش درست شبیه واكنش نقشهایی است كه بازی میكند. اتفاقی كه برای من هم افتاد و در مقطعی ناراحتی و عصبانیتم شبیه شخصیتهایی شده بود كه بازی میكردم. از طرفی اینكه اصلا شبیه نقشی كه بازی میكنی هم نباشی، كار سختی است. مثل شخصیت شهاب كه خیلی خیلی با من متفاوت است. البته شهاب سكانسهای سخت دیگری هم در سریال داشت كه من برای بازی در آنها خیلی تلاش كردم. مثل سكانس قطع شدن انگشت پایش یا تا گردن در خاك فرورفته بود كه البته به خاطر اینكه مخاطبان تلویزیون ممكن است از هر سن و سالی باشد، كمی تعدیل شده بود. من چهار روز تا گردن در خاك فرومیرفتم برای این سكانسها خیلی زحمت كشیدم. اما خب هنگام پخش كمی تعدیل شد كه به هر حال باید به تلویزیون حق داد. چون واقعا برخی صحنهها برای بچهها مناسب نیست و با توجه به اینكه سریال در تابستان پخش میشود و بچهها هم ناخودآگاه میبینند، تلویزیون ناچار بود این صحنهها را تعدیل كند.
*با وجود سختیهایی كه در این كار داشتید، فكر میكنم همبازی شدن و سكانس مشترك داشتن با بازیگرانی چون آقای كیانیان و خانم نونهالی باید به قدری جذاب باشد كه از سختی كار بكاهد. این طور نیست؟
آرزو میكنم همه جوانهایی كه وارد این حرفه میشوند با استاد كیانیان و خانم نونهالی كار كنند. چون هر روز در كنار این استادان بودن درست مثل كلاس درس است. جذابترین بخش این سریال برای من وجود این دو عزیز بود. البته همه بازیگران سریال خوب بودند، اما این دو جزو استادان درجه یك در این حرفه هستند كه من در این سریال كنارشان بودم و دوست دارم باز هم همكاری با این عزیزان را تجربه كنم. بازیگران بسیار توانمندی هستند. خیلیها تلویزیون را هنوز به نام ناتاشای سریال «خواب و بیدار» میشناسند و خیلی از نقشهای بزرگ سینما را به نام رضا كیانیان. خاطرم هست رابطه مادر فرزندی را خیلی زود با خانم نونهالی ایجاد كردیم. به نظرم بازیگر فوقالعادهای است كه با همه وجود و احساسش بازی میكند. در مورد آقای كیانیان هم باید بگویم وقتی در نخستین سكانس مشترك ایشان را دیدم، یكباره ناخودآگاه تمام شخصیتهایی كه بازی كردهاند و من از دیدن بازیشان لذت بردم، مقابل چشمانم آمد و محو ایشان شدم. به نظر من بازیگر باید تمام وجودش را وقف بازی كند و این دو عزیز واقعا اینگونه هستند كه نقشهایشان ماندگار میشود.
12jav.net