امروز با حافظ/ به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب/ که حیف باشد از او غیر او تمنایی
دوات آنلاین-حافظ در غزل شماره 491 خود تذکر میدهد در بند فراق و وصل نباش و سعی کن رضای خدا را به دست آوری. این غزل را بخوانید:
به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی/ خیال سبزخطی نقش بستهام جایی
امید هست که منشور عشقبازی من/ از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی
سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت/ در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی
مکدر است دل آتش به خرقه خواهم زد/ بیا ببین که کرا میکند تماشایی
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید/ که میرویم به داغ بلندبالایی
زمام دل به کسی دادهام من درویش/ که نیستش به کس از تاج و تخت پروایی
در آن مقام که خوبان ز غمزه تیغ زنند/ عجب مدار سری اوفتاده در پایی
مرا که از رخ او ماه در شبستان است/ کجا بود به فروغ ستاره پروایی
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب/ که حیف باشد از او غیر او تمنایی
درر ز شوق برآرند ماهیان به نثار/ اگر سفینه حافظ رسد به دریایی
12jav.net