دخترم خیلی خوب بود اما از چهار یا پنج سال قبل دوستان ناباب وارد زندگی او شدند و به همین خاطر گاهی شب‌ها به خانه نمی‌آمد و پیش دوستانش بود، اما تلفنی همیشه با من ارتباط داشت.

سعید می گوید دختران با میل خودشان در خانه اش مانده بودند و او کسی را نکشته است.

با شنیدن اسم سعید و خواهرش ترس و لرز تمام وجودم را می‌گیرد و ناخودآگاه حالم بد می‌شود و فکر می‌کنم که مرگم نزدیک است.

از وضعیتم ناراضی بودم و دوست داشتم زندگی سالمی را تجربه کنم به سعید اعتماد کردم و برای ترک اعتیاد راهی خانه او شدم، اما خبر نداشتم که قرار است اسیر او شوم. سعید مرا آزار و اذیت و در اتاقی حبس می‌کرد.

او همان شب اول به من تجاوز کرد و بعد هشت ‌ماه داخل کمد دیواری حبسم کرد و فقط هر چند روز یک بار یک وعده به من غذا می‌داد.

هنوز مشخص نیست چند دختر در خانه وحشت زندانی بوده و قربانی جرایم سعید شده اند. همسایه های این مرد چه گفتند؟

مأموران هویت زن جوانی را شناسایی کردند که مدتی در دام سعید گرفتار بوده است، اما توسط شوهرش از اسارتگاه وی نجات پیدا می‌کند.

سعید بار‌ها من را آزار داد و از رفتارش فیلم سیاه تهیه می‌کرد. او ما را مجبور می‌کرد مقابل دوربین به مسئولان کشوری و مقدسات توهین کنیم.