گستاخی های عامل جنایت در خانه وحشت
سعید می گوید دختران با میل خودشان در خانه اش مانده بودند و او کسی را نکشته است.
دوات آنلاین -سعید، عامل جنایت پرونده خانه وحشت که به اتهام قتل و شکنجه دختران فراری در بازداشت به سر میبرد بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت. متهم در حالی که به شدت پرخاشگری میکرد اتهامهایش را به گردن دختران فراری انداخت.
به نوشته روزنامه جوان، سعید و خواهرش متهمان پرونده خانه وحشت روز چهارشنبه هشتم دیماه برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. سعید متهم است خانهاش را اسارتگاه زنان و دختران فراری کردهبود. او خودش را به طعمههایش سرهنگ معرفی میکرد و به بهانه کمک و جا و مکان دادن آنها را به خانهاش میکشاند پس از آزار جنسی آنها را حبس و شکنجه میکرد. پانزدهم آذرماه امسال وقتی مأموران پلیس در طرح رعد پای به خانه متهم گذاشتند دو دختر جوان به نامهای ساناز و زهرا که یکی داخل کمد و دیگری در اتاقی به طوری زجرآوری حبس بودند نجات دادند. مأموران پلیس در ادامه جسد دختری جوان را هم که داخل نایلون زباله بستهبندی شده و مدت زیادی از مرگش گذشته بود کشف کردند.
گرگ باران دیده
با وجود اینکه دو دختر نجات یافته و خواهر سعید در همان بازجوییهای اول اعلام کردند که سعید دختر جوان را به قتل رسانده است، متهم هنوز پس از گذشت نزدیک به یک ماه از حادثه قتل را به گردن ساناز و زهرا میاندازد.
او که به گفته خودش گرگ باران دیده است، قصد ندارد به این سادگیها به جرمش اعتراف کند. متهم میگوید که در پرونده قبلیاش در سال۹۳ که به اتهام قتل دختری جوان بازداشت شدهبود، هیچ بازجویی با هیچ روشی موفق به گرفتن اعتراف از او نشد و در نهایت هم با حکم پرداخت دیه از زندان آزاد شد و الان هم کسی نمیتواند از او اعتراف بگیرد.
برادرم قاتل است
روز چهارشنبه ابتدا خواهر سعید مورد تحقیق قرار گرفت و در جریان آن اسرار تازهای کشف شد که مشخص شد وی هم در حبس غیرقانونی دو دختر جوان همراه برادرش دست داشته است.
قاضی وقتی از خواهر سعید سؤال کرد که آیا ساناز کلید خانه را داشت و اجازه داشت که برای خرید یا تفریح از خانه خارج شود، گفت: ساناز به دستور سعید دراتاق حبس بود و کلید هم نداشت و هیچ زمانی هم از خانه بیرون نمیرفت و حتی سعید به من گفته بود که هیچ وقت حق ندارم با کلیدم در را باز کنم. ما حتی حفاظ آهنی را هم قفل میکردیم. با اعتراف متهم مشخص شد که وی کلید اتاق حبس شده را داشتهاست و میتوانسته دو دختر را آزاد کند، اما او هم مانند برادرش تصمیم داشته آنها در اتاق حبس بمانند.
در حالی که پزشکی قانونی اعلام کرده دختر جوان به خاطر ضرب و جرح و کتککاری فوت کردهاست و هیچ آثار به جامانده از ضربه پیچ گوشتی روی سر مقتول دیده نمیشود، خواهر سعید راز دیگری را برملا کرد و گفت: ما ابتدا دروغ گفتیم که دختر جوان با ضربه پیچگوشتی به قتل رسیدهاست، چون برادرم میخواست به گردن دو دختر بیندازد. در صورتی که روز حادثه وقتی دختر جوان به خاطر اینکه برادرم به او اجازه خارج شدن از خانه را نمیداد درگیر شد، سعید با مشت و لگد به جان او افتاد و ضربات متعددی به شکم و پهلوها و قفسه سینه او وارد کرد که دختر جوان حالش بد شد و به قتل رسید.
پرخاشگری های سعید
در ادامه سعید برای تحقیق وارد اتاق شد. او که خیلی عصبانی به نظر میرسید دوباره همان ادعاهای قبلیاش را مطرح کرد و مدعی شد که قاتل نیست و دو دختران جوان را هم حبس نکردهاست. دو متهم در ادامه به دستور قاضی محمد وهابی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفتند.
سعید پس از بازجویی وقتی فهمید قرار است به چند سؤال خبرنگاران پاسخ بدهد شروع به پرخاشگری کرد و حتی به مأمور بدرقهاش هم توهین میکرد. فحاشی و حرفهای رکیک او نیمساعتی ادامه داشت و سعی میکرد با خبرنگاران حرف نسنجیدهای نزند تا راز تازهای بر ملا نشود. آنقدر عصبانی و خشن به نظر میرسید که نزدیک شدن به آن ممکن نبود، اما در نهایت آرام شد وگفت که ۳۴سال سن دارد و مرتکب هیچ جرمی هم نشده است و مدعی بود که دو دختر جوان و خواهرش برای او پاپوش درست کردهاند. او در صحبتهایش از قانون و مجازات هم گفت که نشان میدهد به قانون هم آشنایی دارد.
گفت و گو با متهم
*چه شد که با سابقهای که از قبل داشتی دوباره تصمیم گرفتی خانهات را اسارتگاه و شکنجه گاه دختران فراری کنی؟
من آنها را در خانه حبس نکرده بودم و آنها با میل خودشان در خانه من مانده بودند، چون به آنها جا و مکان داده بودم و کمکشان میکردم. من حتی با ساناز بیرون هم میرفتم و میتوانست داخل خیابان فرار کند. آنها مرا دوست داشتند و دلبسته من بودند. من اگر آنها را حبس کردهبودم میتوانستند زمانی که من نیستم در را بکوبند و از همسایهها درخواست کمک کنند. چون در طبقه دوم دو واحد مسکونی دیگر هم است که دو خانواده زندگی میکنند. حتی زهرا هم میتوانست با پا کمد را بشکند.
*خواهرت گفته بود که آنها کلید نداشته و داخل اتاق حبس بودند و زمانی هم که مأموران وارد خانه شما شدند آنها را از داخل اتاق و کمد دیواری نجات دادند؟
خواهرم دروغ میگوید. من حتی به آنها سیمکارت و گوشی هم داده بودم و خودم با گوشی معمولی به داخل خیابان میرفتم. آنها آزاد بودند، چون مرا دوست داشتند در خانه من ماندند.
*شما آنها را شکنجه داده بودی و آثارش هم روی بدن آنها است و حتی فیلم هم تهیه کرده بودی و تهدیدشان میکردی.
سکوت میکند.
*چرا اینقدر پرخاشگری میکنی؟
چون زهرا و ساناز قتل را به گردن من انداختهاند و میخواهند از من انتقام بگیرند.
*اما خواهرت هم اعتراف کرده که شما او را به قتل رساندی؟
نه، ساناز و زهرا او را به قتل رساندند و نمیدانم چرا خواهرم قتل را به گردن من انداخته است.
*چرا آنها او را به قتل برسانند؟
او دوست ساناز و زهرا بود و آنها تلفن همراهش را به من دادند و از من خواستند به خانهام بیارمش که به میدان راهآهن رفتم و او را به خانهام آوردم. اما فکر نمیکردند که من به او دلبسته شوم. وقتی دیدند رابطه خوبی با او دارم حسودی کردند و گلوی او را گرفتند و خفهاش کردند. مقتول بیماری اماس داشت و خیلی زود فوت کرد.
*شما که حس بدی نسبت به زنان داری چطوری دلبسته شدی؟
نه، درست نیست. من حتی عاشق دختری هم شدم، اما به خاطر وضعیت خانوادگی و مشکلات مالی نتونستم با او ازدواج کنم.
*چرا موضوع را به پلیس خبر ندادی؟
ساناز و زهرا مرا تهدید میکردند و میگفتند با توجه به سابقه قبلیام اگر پلیس خبر دار شود قتل به گردن من میافتد. آنها مرا فریب دادند و گاهی هم به من محبت میکردند که موضوع را به پلیس نگویم. البته من تصمیم داشتم موضوع را به پلیس خبر بدهم که دستگیر شدم.
*فکر میکنی ادعای شما را قبول کنند؟
بله، چون مدرکی علیه من نیست مثل همان پرونده قبلی که نتوانستند ثابت کنند. اگرهم حکم قصاص بدهند شکایت میکنم. البته زمان محاکمه سه تا قاضی هستند و به همه چیز توجه دارند و میفهمند که من مقصر نیستم.
12jav.net