2024/03/29
۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين
بیژن زنگنه
  • داستان‌های شاهنامه/ جنگ دوباره میان ایران و توران آغاز شد

    داستان‌های شاهنامه/ جنگ دوباره میان ایران و توران آغاز شد

    بیژن لباسش پر از خون و خودش خاکی بود و سر هومان را همراه آورده بود که به نزد گودرز برد. گودرز بسیار شاد شد و از خداوند سپاسگزاری کرد و به بیژن صله و انعام فراوان داد.
  • داستان‌های شاهنامه / نقشه زیرکانه رستم برای آزادکردن بیژن از زندان افراسیاب

    داستان‌های شاهنامه / نقشه زیرکانه رستم برای آزادکردن بیژن از زندان افراسیاب

    رستم چون از داستان آگاه گشت از بهر بيژن زار خروشيد و خون از ديده باريد زيرا كه از دير باز با گيو خويشاوندي داشت.
  • داستان‌های شاهنامه / زندانی شدن بیژن به‌دستور افراسیاب و نالان شدن منیژه از دستور پدرش

    داستان‌های شاهنامه / زندانی شدن بیژن به‌دستور افراسیاب و نالان شدن منیژه از دستور پدرش

    افراسياب سخنان بیژن را دروغ شمرد و گفت مي ‌خواهي با اين مكر و فريب بر توران زمين دست يابي و سرها را بر خاك افكني.
  • داستان‌های شاهنامه / آشنایی بیژن و منیژه

    داستان‌های شاهنامه / آشنایی بیژن و منیژه

    هر سال در اين هنگام جشني برپا مي شود, پريچهرگان به شادي مي نشينند منيژه دختر افراسياب در ميانشان چون آفتاب تابان مي ‌درخشد. بهتر آنكه به سوي ايشان بشتابيم و از ميان پريچهرگان چند تني برگزينيم و نزد خسرو باز گرديم.
  • دهان ما را بسته‌اند و دهان یک عده دیگر را باز گذاشته‌اند

    دهان ما را بسته‌اند و دهان یک عده دیگر را باز گذاشته‌اند

    گفتم آقای احمدی‌نژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکاران‌مان توهین کردید. گفت که «نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در بازار فساد است، به وزیر بازرگانی توهین می‌شود؟» من گفتم میان این دو خیلی فرق است. نفت و فروش آن چیزی جز وزارت نفت نیست؛ شما به ما توهین کرده‌اید. او منکر شد و گفت که «من با شما نبودم» و من هم در جوابش گفتم که حالا می‌گذرد. این حرف را من در سال 84 زدم. گفتم که می‌گذرد آقای احمدی‌نژاد. من الان هیچ قدرت و زوری ندارم و شما همه قدرت و زور را دارید. اما بالاخره اینقدر زور دارم که دم پل صراط یقه ات را بگیرم. این گذشت؛ خدا همه چیز را دید. در همین دنیا دید و نگذاشت به پل صراط برسد.