2024/11/24
۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
پیشنهادات ما
عشق ممنوعه به قتل انجامید

عشق ممنوعه به قتل انجامید

مرد جوان هرچند 45 روز بعد از قتل بازداشت شد اما بلافاصله بعد از دستگیری اعتراف کرد و گفت شکست در رابطه عاشقانه‌ای که با زن جوان داشته منجر به این قتل شده‌ است.

دوات آنلاین-عشق ممنوعه مرد متاهل به زن متاهل رنگ خون گرفت و مرد بعد از قتل زن جوان جسد او را در بیابان رها کرد.

 

به گزارش دوات آنلاین، مرد جوان هرچند 45 روز بعد از قتل بازداشت شد اما بلافاصله بعد از دستگیری به جرمش  اعتراف کرد و گفت شکست در رابطه عاشقانه‌ای که با زن جوان داشت منجر به این قتل شد.

 

متهم که امروز مورد محاکمه قرار گرفت در توضیحاتش به دادگاه گفت: با رکسانا از طریق یکی از آشنایان دوست شدم. رعنا بعد از اینکه رکسانا را به من معرفی کرد گفت که او یک دست مبل می‌خواهد من هم مبل‌ساز بودم و طبیعی بود که مشتریانی به کارگاهم بیایند. رکسانا مدلها را دید و بعد گفت که با من تماس می‌گیرد او چندین بار به من زنگ زد و همین تماس‌ها هم آغاز یک رابطه بود. رعنا به من گفته ‌بود رکسانا زنی بیوه‌ است و شوهرش فوت کرده دو ماه از رابطه ما گذشته ‌بود من در این مدت به رکسانا دل‌ بستم زنی باشعور و فهیم و با احساس بود که بسیار دوستش می‌داشتم زمانی که از او خواستم با هم رابطه داشته‌ باشیم امتناع کرد و در آنجا بود که فهمیدم مساله ای را از من پنهان می‌کند. به او یکدستی زدم و گفتم من همه چیز را در باره تو می‌دانم همین موقع بود که او به من گفت شوهر دارد. انگار دنیا روی سرم خراب شد. من خودم هم متاهل بودم به او گفتم که دیگر نمی‌توانیم با هم رابطه داشته ‌باشیم و من به آن رابطه پایان دادم اما رکسانا با شماره‌های مختلف با من تماس می‌گرفت و می‌گفت می خواهد با من حرف بزند زیر بار نمی‌رفتم دوسال از این ماجرا گذشته‌ بود که یک روز زنگ زد و گفت حال خیلی بدی دارد و از من خواست قبول کنم برای آخرین‌ بار همدیگر را ببینیم.

 

متهم گفت: رکسانا یکی از نزدیکانش را از دست داده ‌بود و می‌خواست کنار من آرام بگیرد. وقتی آمد کمی با هم صحبت کردیم قصد داشت به من نزدیک شود قبول نکردم این موضوع ناراحتش کرد و مدام سرش را به دیوار می‌کوبید من دستم را روی سینه‌اش گذاشتم تا دیگر سرش را به دیوار نکوبد چند ثانیه بیشتر هم طول نکشید که از حال رفت.

 

متهم گفت: به این امید که بهوش می‌اید و می‌رود از کارگاه بیرون رفتم اما وقتی برگشتم دیدم بدنش سرد شده‌ است آنقدر ترسیده ‌بودم که نمی‌دانستم چه کنم به خانه مادرم رفتم. چند ساعتی خوابیدم تا به خودم بیایم. سپس برادرم آمد موضوع را به او گفتم. برادرم دو قرص آرامبخش به من داد و من خوابم برد وقتی بیدار شدم برادرم گفت جسد را از کارگاه بیرون برده و در بیابان رها کرده ‌است. برادرم قصد داشت به من کمک کند. او نمی‌دانست کار خطایی می‌کند.

 

متهم در ادامه توضیح داد: 45 روز بعد از این حادثه بازداشت شد. من آدمی نبودم که کسی را بکشم رکسانا با من درد دل می‌کرد و می‌گفت با شوهرش اختلاف دارد من حرفهای شوهرش را نشنیده‌ بودم اما می‌دانم رکسانا خیلی زن دوست‌داشتنی بود با اینکه من با همسر خودم اختلاف یا مشکلی نداشتم اما عاشق رکسانا شده‌ بودم.

 

هرچند حالا هم با همسرم زندگی می کنم ولی واقعا رکسانا لایق مرگ نبود. او زنی فهمیده و تحصیلکرده و با احساس بود. من واقعا نفهمیدم چطور مرد و فکر نمی‌کردم یک فشار کوچک باعث خفگی او شوم.

 

گفته‌های متهم در حالی بود که اولیای‌دم برای او درخواست قصاص کرده و اعلام کردند حاضر به گذشت نیستند.

 

با پایان جلسه رسیدگی هیات قضات  شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.