بازخوانی پرونده خفاش شب(2)
قسمت دوم زندگینامه خفاش شبهای تهران را بخوانید:
دوات آنلاین-خفاش شب لقب قاتلی است که 9 زن تهرانی را به قتل رساند. قسمت اول زندگینامه او پیش از این منتشر شد. اکنون ادامه ماجرا را بخوانید:
کاظم بیرجندی، جرمشناسی بازنشسته است که درباره قاتلان سریالی تحقیقاتی انجام داده. او میگوید: قاتلان سریالی عموما شخصیت ضداجتماعی دارند. به این معنی که علیه جامعه دست به رفتارهای خشونتبار میزنند. چنین افرادی از کودکی دچار اختلال هستند و چنانچه شناسایی شوند و تحت رواندرمانی قرار بگیرند میتوان آنها را کنترل کرد. این اختلالات تا پیش از 15 سالگی بهصورت اختلال سلوک قابل مشاهده است. رفتارهایی نظیر فرار از مدرسه، آتشافروزی، حیوان آزاری، پرخاشگری و جرایم خرد نشانههایی است که باید نسبت به آنها حساس بود. هیچ قاتل سریالی جرایم خود را از بدو امر با قتل آغاز نمیکند و قطعا در گذشته او مجموعهای از کجرویها وجود دارد. به همیندلیل باید برای نوجوانانی که دست به ارتکاب جرم میزنند پرونده شخصیتی تشکیل شود و آنها تحت مشاوره و رواندرمانی قرار بگیرند وزیرنظر مددکاران اجتماعی باشند. اگر در مورد خفاش شب این اتفاقات رخ میداد بهاحتمال زیاد از وقوع آن قتلها جلوگیری میشد."
اما زنگ خطری که بهصدا درآمده بود، جدی گرفته نشد تا غلامرضا سالها بعد در غرب تهران زنان و دختران جوان را مورد آزار قرار بدهد، اموالشان را سرقت کند، آنها را قتل برساند و اجسادشان را به آتش بکشد. غلامرضا متهم در سال 64 زمانی که 21 سال داشت راهی تهران شد. این سفر او در واقع نوعی فرار بود زیرا در استان خراسان پرونده قضایی داشت و هر لحظه ممکن بود دوباره دستگیر شود. غلامرضا در تهران بهصورت اتفاقی با دختری 17 ساله آشنا شد. منیژه که از خانوادهای فقیر بود خیلی زود به جوان قوچانی دل بست. آن دو آبان سال 64در جنوب تهران با هم ازدواج کردند اما زمان زیادی لازم نبود تا نوعروس متوجه شود ادامه زندگی مشترک با شوهرش ممکن نیست.
غلامرضا مردی خشن بود که همسرش را به باد کتک میگرفت و رفتارهای خشونتآمیز زیادی داشت به همین دلیل منیژه خانه را ترک کرد و به دادگاه دادخواست طلاق داد. غلامرضا در آن دوران از طریق مسافرکشی در فرودگاه مهرآباد درآمد کسب میکرد و ظاهری متین و آرام داشت اما قاضی دادگاه خانواده حرفهای نوعروس را پذیرفت و به طلاق رای داد.
مرد جوان بعد از آن تصمیم گرفت دوباره به خراسان بازگردد. به اینترتیب باردیگر دزدیهایش را شروع کرد اما آنقدر حرفهای نبود که بتواند برای مدت طولانی از چنگ قانون فرار کند. او تا سال 71 که بار دیگر راهی پایتخت شد بارها به زندان افتاد اما هر دفعه خودش را با نامی جعلی معرفی میکرد تا معلوم نشود تبهکاری سابقهدار است. در آن زمان سرقت جرم اصلی غلامرضا بود اما او یک مرتبه نیز به اتهام جاسوسی دستگیر شد.
قاضی گودرزی وقتی در جلسه محاکمه این نکات را به متهم اصلی یادآوری کرد او پذیرفت که سابقهدار است اما باز هم زیر بار اتهام قتل نرفت و سعی کرد فردی دیگر را بهعنوان قاتل معرفی کند. فردی که معلوم شده بود در واقع یک همدست خیالی است. خفاش شب پیش از این همدست ساختگی، یک شریک جرمی واقعی داشت که همراه با او اعمال خشونتبار زیادی را مرتکب شده بود. این شخص مردی به نام علی کریمی بود که همراه خفاش شب دختران جوان را میربود.
ادامه داستان زندگی خفاش شب را اینجا بخوانید.
12jav.net