گفتوگو با «هادی مرزبان»
تئاتر مستقل، اعتراض جوانان به مدیران هنر
ایجاد سالنهای تئاتر کار جوانان نیست، آنها باید جوش و خروش خود را روی صحنه به نمایش بگذارند. اما سیاستگذاران هنر ما آنقدر کمکاری کردند که خود جوانان به فکر افتادند.
دوات آنلاین-«هادی مرزبان»، کارگردان و بازیگر نامآشنای تئاتر و سینمای کشور است که بیش از چهار دهه سابقه فعالیت در این عرصه را با خود به همراه دارد. وی علاوهبر تحصیل در دانشگاه هنرهای زیبا، مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته «طراحی و کارگردانی تئاتر» از «دانشگاه برونل انگلستان» دریافت کرده است. بعد از نمایش «تانگوی تخممرغ داغ داغ» که سال 93 در تالار وحدت روی صحنه رفت، او این روزها نمایش «بنگاهتئاترال» نوشته «علی نصیریان» را در حال اجرا دارد. تفاوت این نمایش با دیگر کارهای او احیای یک نمایش سنتی ایرانی و بهروزرسانی آن نسبت به شرایط فرهنگ و جامعه است که با حضور بازیگران کارکشته و پیشکسوت تئاتر اجرا میشود.
نمایشی را اجرا کردهاید که حدود 40 سال پیش اجرا شده بود و با توجه به موضوعات اجتماعی که در آن مطرح میشود، احتمالا نمایشنامه برای هماهنگی با فرهنگ امروز جامعه نیاز به بازنویسی داشته است؟
بازنویسی نکردهام؛ اما در کارگردانی این نوع نمایش میطلبد که مسائل روز در آن مطرح شود. فاصله این پیس، با نمایشی که علی نصیریان روی صحنه برده، دقیقا 43 سال است. این کار مسائل روز را مطرح میکند. ما هماکنون جملهای داریم که ممکن است برای اجراهای بعدی آن را عوض کنیم. جایی که ایرج راد خودش را مأمور مالیات معرفی میکند و از آنجاییکه امروز معضل مالیاتی برای مردم آنچنان مطرح نیست، میتوانیم آن را با یارانهها جابهجا کنیم. ما سعی میکنیم مسائل روز را بیان کنیم، شخصیتها در نمایش در قسمتهای مختلف شهر گردش میکنند و ما جایی به عشرتکدهها (طبق نمایشنامه اصلی) میرسیم. این مسئله روز است و وقتی با عنوان دوردور مطرح میشود، همه میخندند؛ چراکه میدانند ماجرا چیست. بههرحال او علی نصیریان است و من هادی مرزبانم. هرکدام دید خودمان را داریم؛ کارگردان مؤلف دوم است و من بهعنوان کارگردان حق دارم یکسری چیزها را تغییر بدهم که ماحصل آن نمایشی است که امروز میبینیم.
به نظر میرسد نمایشنامه ماهیت خود را حفظ کرده؛ اما در دیالوگها کاملا با توجه به فضای فرهنگی و مسائل امروز جامعه بازنگری صورت گرفته است.
بله؛ مثلا در بخشی از نمایشنامه به مسئله خونفروشی که در آن سالها رواج داشته اشاره شده است؛ اما امروز ما دیگر خونفروشی نداریم و اغلب تماشاگران نمیدانند خونفروشی چیست. البته فیلم «دایره مینا» ساخته داریوش مهرجویی براساس این معضل اجتماعی ساخته شده است. این بخش را کنار گذاشتیم هرچند میشد کلیهفروشی را جایگزین این بخش کرد؛ اما تلخی این اتفاق زیاد بود و ترجیح دادم در نمایش نباشد. بخش دیگر نمایش اشاره به بازار و حال و هوای آن دارد که امروز هم هست و مردم و نسل جدید هم کاملا با آن در ارتباط و آشنا هستند.
آیا بخشی هم بود که شما به نمایشنامه اضافه کرده باشید؟
بله؛ لالهزار را ما اضافه کردیم که «محمود بصیری» در آن قسمت وارد صحنه میشود. در این سالها به ایشان خیلی ظلم شد. من عمدا از ایشان دعوت کردم و بصیری منت گذاشت و دعوت من را برای حضور در این پروژه پذیرفت.
به نظر میرسد در انتخاب بازیگران نمایش تعمدی برای حضور چهرههای کهنهکار این عرصه داشتهاید که با ورودشان به صحنه تماشاچیان را سر ذوق میآورند؛ شخصیتهایی که پیشبینیناپذیر به نظر میرسند و بازیهای متفاوتی در کارنامه هنریشان محسوب میشود.
بله، یکی از این شخصیتها هم «ایرج راد» است. حتی نزدیکانم به من میگفتند آقای راد اهل این نقشها نیست؛ اما من طنازیهای ایرج راد را میشناختم و از قدرت بازیگری او خبر داشتم. نزدیک به 40 سال است که دوستیم؛ از دوران دانشگاه تا امروز. اکنون هم یکی از نقشهایی که خوب از آب درآمده، شخصیتی است که ایرج راد بازی میکند.
انتخاب بازیگران در این کار برای من خیلی مشکل بود. از یک سال قبل دنبال بازیگران این کار بودم؛ زیرا میخواستم آنچه دوست دارم اتفاق بیفتد. آخرین کسی که بیاغراق بیش از یک سال به دنبالش گشتم، بازیگر نقش سیاه بود. دوست داشتم کسی در این نقش قرار بگیرد که سیاهبازی را بشناسد؛ اما تابهحال نقش سیاه را بازی نکرده باشد. «علی فتحعلی» آن بازیگر بود. البته برای اینکه نقش آنطورکه میخواهم از آب دربیاید، خیلی وقت گذاشتیم؛ اما من این را ترجیح میدهم. علی نصیریان به من سیاهباز معرفی میکرد؛ اما من سراغ آنها نمیرفتم و در آخر هم گفتم من دنبال سیاهباز نمیگردم. میخواهم کسی باشد که خودم پیدایش کنم و خوشبختانه این اتفاق افتاد. «میرطاهر مظلومی» هم که زنپوشی در تئاتر را تمام کرد و فکر نمیکنم بعد از این، از او زنپوشتر در تئاتر ببینیم.
«داوود فتحعلیبیگی» با اینکه تئاتر روحوضی زیاد کار کرده؛ اما من با او بسیار راحت بودم. کوچکترین بینظمی در کارش ندارد، همهچیز را با هماهنگی انجام میدهد و روی صحنه استادانه و هنرمندانه کار خود را جلو برده است. او بسیار تکنیکی کار میکند و نقش را مال خود کرده است. او ابتدا دوست داشت نقش سیاه را بازی کند؛ اما امروز هر بار که از صحنه بیرون میآید، میبینم که با نقش خو گرفته و میگوید من با نقشم عشق میکنم.
بازیگر جوانِ کار، «امین زندگانی» است که در میان این چهرههای کارکشته تئاتر یکی از نقشهای اصلی را ایفا میکند. چطور او را انتخاب کردید؟
امین را دوست دارم و وقتی برای کار با او تماس میگیرم، نمیگویم برای فلان نقش انتخاب شدهای؛ فقط به او میگویم در زمان تعیینشده سر کار بیاید. او هم رابطه خوبی با من دارد. نقش امین زندگانی هم متفاوت است. تمام کسانی که در این نمایش کار میکنند، نقشی ندارند که کلیشه قبلیشان باشد.
تعداد بازیگران و همسرایان کار زیاد است و همه لباسهایی خاص و با تنوع رنگ به تن دارند. طراحی نور و دکور صحنه نیز ساده به نظر میرسد؛ اما به کمک بازیگر آمده و در خدمت نمایش است.
برای اولینبار است که با «رضا مهدیزاده»، طراح صحنه و لباس و استاد دانشگاه کار میکنم. اما جوان است که کار طراحی صحنه را بر عهده دارد. در این کار همکاری داشتیم و از این به بعد حتما با او ادامه خواهم داد. در کنار او خانم «صدف شجاعی» طراح لباس کار است که ادعاهای هنرمندان الکی را ندارد و کارش را میفهمد. بیاندازه خوشحالم که با این دو نفر آشنا شدم. طراح صحنه و لباسم در کنار هم فضایی را فراهم کردند که 50، 60درصد به من کمک ذهنی کرد و قصد دارم در کارهای بعدی هم با این دو نفر ادامه بدهم.
به نظر میرسد بخش موسیقیایی کار هم تأثیر زیادی در ایجاد فضاهای مختلف نمایش داشته باشد که شما اجرای زنده سازهای مختلف را برای آن در نظر گرفتهاید.
داستان کار با گروه موسیقی طولانی است. با گروههای مختلفی برای همکاری صحبت کردم که درنهایت با این تیم جوان به توافق رسیدیم. من در تمام کارهایم بازیگران مسنتر را کنار جوانها قرار میدهم و معتقدم این قبیل نمایشها برای جوانان مثل دانشگاه است. در این کار هم برای اولینبار از یک گروه جوان استفاده کردم. ممکن است در کار مشکلاتی هم پیش آمده باشد؛ اما بههرحال جوان هستند و خواستم که کمکشان کنم و خیلی راحت این مسائل را پذیرفتم. اکثر آنها به درد این کار میخورند خصوصا رهبر گروه، «علی المعی» که بهخوبی از پس کار برآمده و امیدوارم با این گروه هم بتوانم ادامه بدهم.
کارکردن با جوانان و ایجاد فرصتی برای دیدهشدن آنها در یک کار حرفهای و در کنار بازیگران پیشکسوت، برای بسیاری از کارگردانان تئاتر مطرح نیست و به این بخش توجه چندانی ندارند.
درواقع کارگردانان نمیخواهند ریسک کنند. من این کار را میکنم و تپقزدنهای احتمالی و مشکلات کارکردن با جوانترها را میپذیرم؛ مثلا «فرزین صابونی»، «کوروش سلیمانی»، «نسیم ادبی» و ... جزء همین آدمها بودند که درحالحاضر به بهترین بازیگران جوان تئاتر و تصویر تبدیل شدهاند. من این ریسک را میکنم درحالیکه با بیشتر بزرگان تئاتر این مملکت کار کردهام. با تنها کسی که کار نکردهام «عزتالله انتظامی» است. با ایشان هم تا شروع کار پیش رفتیم؛ اما به دلیل مشکلاتی که پیش آمد، نتوانستیم کار کنیم وگرنه با «جمشید مشایخی»، «علی نصیریان»، «منوچهر والیزاده»، «پرویز پرستویی» «امین تارخ» و... کارکردهام که در کنار آنان همیشه جوانان حضور داشتهاند و اتفاقا در کارشان گل کردهاند.
«علی نصیریان» نمایش را دیده است؟
اصولا در کارهایم از هنرمندان دعوت نمیکنم که برای دیدن نمایش بیایند؛ زیرا گاهی که خودم هم برای نمایشها دعوت میشوم، حوصله ندارم؛ اما مجبورم که بروم. نمیخواهم برای هنرمندان چنین وضعیتی را ایجاد کنم و به همین دلیل شب هنرمندان یا دعوت شخصی نداریم. با وجود این در هر اجرا میزبان تعدادی از هنرمندان هم هستیم که علاقهمند دیدن نمایش هستند و خودشان آمدهاند. گروه نمایش پیشنهاد دادند که شب هنرمندان داشته باشیم و از آقای نصیریان هم دعوت کنیم. من ابتدا قبول نکردم و گفتم اهل این کارها نیستم؛ اما به دلیل تعداد بالای تماشاچیان و اینکه تمام بلیتها فروش رفته است، بلیتفروشی شنبه چهار شهریور را باز کردیم و قرار است علی نصیریان و چند نفر از دوستان ایشان و هنرمندان دیگر نیز در کنار تماشاچیان برای دیدن نمایش بیایند. پسر ایشان برای دیدن نمایش آمده بود و از کار برایشان تعریف کرده بود که علی نصیریان هم گفته بود: «از هادی مرزبان همین انتظار هم میرفت». البته ایشان به من لطف داشتند.
بهعنوان یک کارگردان پیشکسوت وضعیت تئاتر مستقل را چطور ارزیابی میکنید؟
تئاترهای مستقل و این سالنهایی که ایجاد شد، درواقع اعتراض جوانان به مدیران و سیاستگذاران هنر مملکت بود. این یک اعتراض است، ایجاد سالنهای تئاتر کار جوانان نیست، آنها باید جوش و خروش خود را روی صحنه به نمایش بگذارند. اما سیاستگذاران هنر ما آنقدر کمکاری کردند که خود جوانان به فکر افتادند. درحالحاضر میبینیم که سالنهای مستقل زیادی در سراسر تهران هست. اینها را نباید به حال خودشان گذاشت؛ نه اینکه دخالت بکنیم اما کاری برایشان انجام دهیم. ما یاد گرفتهایم که نصف کار را پیش ببریم و در ادامه آن را رها کنیم. اگر وزارت ارشاد نظارت میکند، باید سر کیسه را شل کند و به آنها کمک بکند. این سالنها باید تجهیز شود و رهاکردن سالنهای مستقل کملطفی است.
اینکه تئاتر مستقل باید روی پای خودش بایستد، یک شعار است. باید به یاد داشته باشیم در همه کشورهای پیشرفته دولت باید کمک مالی کند و تئاتر بدون کمک دولت و شهرداریها نمیتواند روی پای خود بایستد. اگر غیر از این باشد، به ابتذال میرسیم. همه چشم به گیشه میدوزند و به خاطر آن به هزار چیز تن میدهند.
کیفیت کارهایی که در تئاتر مستقل روی صحنه میرود در مقایسه با دیگر نمایشها چگونه است؟
این سالنها کارهای خوبی را روی صحنه میبرند؛ ولی نباید رها شوند. تئاتر مستقل درد دارد و کمک میخواهد و فقط دولت میتواند به آنها کمک کند.
12jav.net