2024/11/21
۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
پیشنهادات ما
دختران دم بخت در تله خواستگار هزار چهره

دختران دم بخت در تله خواستگار هزار چهره

وقتی دختران در دایرکت پیام می‌دادند،‌ وارد صحبت با آنها می‌شدم. اگر متاهل بودند، یک‌جوری از سرم باز می‌کردم اما اگر مجرد یا مطلقه بودند به صحبت با آنها ادامه می‌دادم و خیلی زود این صحبت‌ها به قرار و خواستگاری می‌رسید.

دوات آنلاین -پسر جوانی که در پوشش خواستگار،‌ دختران دم ‌بخت را فریب می‌داد و از آنها سرقت و سوء‌استفاده می‌کرد، دستگیر شده است.

 

به گزارش تپش جام جم این پسر درباره جرایمش چنین می گوید:۳۶ سال دارم و در ۲۰ سالگی برای اولین‌بار راهی زندان شدم. آن زمان خام بودم و در اولین ماجرای سرقت گرفتار شدم و به زندان افتادم. با رضایت شاکی و برگرداندن طلاهای سرقتی خیلی زود آزاد شدم اما همین مدت کوتاه هم برای من مثل یک عمر گذشت؛ عمری که تجربه‌ای شد برای این‌که حرفه‌ای‌تر عمل کنم. البته حرفه‌ای‌شدنم باعث نشد هیچ وقت گیر نیفتم اما باعث شد از دختران دیگری اخاذی کنم و زود گیر نیفتم.

 

عکس هایی در لباس خلبانی

خب بریم سر اصل ماجرا، می‌بینید که من پسر خوش‌هیکل،‌ زیبا‌رو و در لباس غیر زندان خوش‌تیپی هستم که حالا اگر شغلم پزشک، ساختمان‌ساز و خلبان باشد بهترین گزینه برای هر دختر دم‌بختی هستم. وقتی به توانایی خودم و سادگی برخی دختران دم‌بخت پی بردم،‌ تصمیم گرفتم از آن استفاده کنم‌. البته استفاده که نه، سوء‌استفاده.

 

چند صفحه در اینستاگرام راه‌اندازی کردم. در یکی با لباس خلبانی عکس منتشر کردم و از پروازهایم گفتم. در یکی دیگر عکس خودم را کنار ساختمان‌های در حال ساخت منتشر کردم و در دیگری، ‌عکس‌های طلا و جواهرات گذاشتم.

 

این صفحه‌ها تله بود‌. هر دختری با توجه به علایق خود،  جذب صفحه می‌شد. دروغ نگفته باشم،‌ صفحه طلافروش از همه بیشتر طرفدار داشت.

 

دام خواستگار قلابی

تله را که کار بگذاری طعمه خودش گرفتار می‌شود. وقتی در دایرکت پیام می‌دادند،‌ وارد صحبت با آنها می‌شدم. اگر متاهل بودند، یک‌جوری از سرم باز می‌کردم اما اگر مجرد یا مطلقه بودند به صحبت با آنها ادامه می‌دادم و خیلی زود این صحبت‌ها به قرار و خواستگاری می‌رسید.

 

دخترها آن‌قدر جذب حرف‌های من می‌شدند که سراغ تحقیق و کارآگاه‌بازی نمی‌رفتند که این کار من را راحت می‌کرد. وقتی اعتمادشان جلب می‌شد به بهانه سرمایه‌گذاری در ساختمان‌سازی یا راه‌اندازی دفتر سیاحتی از آنها پول و طلا می‌گرفتم. گاهی نیز ادعا می‌کردم به‌دلیل علاقه‌ای که به آنها دارم، می‌خواهم طلاهای آنها را با طلاهای بهتر عوض کنم و این‌طوری طلاهایشان را می‌گرفتم. این پروسه حدود سه ماهی طول می‌کشید و خیلی با برنامه پیش می‌رفتم.

 

در هر رستوران فقط یک‌بار قرار می‌گذاشتم و با پول به‌دست آمده از طعمه اول،‌ طعمه دوم را به رستورانی شیک یا سفر دعوت می‌کردم. خانه که نداشتم در هتل می‌ماندم و بخشی از پول هم کرایه خانه‌ام می‌شد. به نظر خودم مقصر اصلی خودشان بودند که خیلی راحت اعتماد می‌کردند. طمع می‌کردند که به شوهر پولداری رسیدند اما خودشان در تله گرفتار شدند.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.