آزار شیطانی دختر 17 ساله توسط مرد فریبکار
دختر نوجوان: چند روزی در تهران حیران و سرگردان بودم تا اینکه پولهایم تمام شد. خیلی پشیمان شده بودم، اما نه راه برگشت داشتم و نه راه پیش. تا این که ...
دوات آنلاین -دختری نوجوان که برای فرار از سرزنشهای پدرش از خانهشان در جنوب کشور به پایتخت گریخته بود، پس از گرفتار شدن در دام مردی فریبکار موفق شد با تماس پنهانی پدرش را از ماجرا باخبر و نجات پیدا کند.
به نوشته روزنامه جوان، اواخر دیماه امسال مردی در یکی از شهرهای جنوب کشور به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن دختر ۱۷ سالهاش شهین شکایت کرد. شاکی گفت: دخترم همراه من و نامادریاش زندگی میکرد که امروز صبح برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. ما خیلی نگران او شدیم و به خانه دوستان و بستگان سر زدیم، اما ردی از دخترم پیدا نکردیم. از سویی به بیمارستانها و مراکز درمانی رفتیم، اما اثری از دخترمان نبود. الان تلفن همراهش خاموش است و احتمال میدهم برای دخترم اتفاقی افتاده باشد.
با طرح شکایت تیمی از مأموران پلیس تحقیقات را درباره این حادثه آغاز کردند، اما مأموران در بررسیهای خود به نتیجهای نرسیدند تا اینکه چند روز قبل شاکی به اداره پلیس رفت و ردی از دختر گمشدهاش را به مأموران پلیس داد. وی گفت: ساعتی قبل دخترم با تلفن همراهش با من تماس گرفت در حالی که صدایش میلرزید، گفت در تهران در خانهای اسیر مردی شده است. پس از این تلفنش خاموش شد و دیگر من نتوانستم با او ارتباطی داشته باشم. بدین ترتیب مأموران با گرفتن نیابت قضایی راهی تهران شدند و پس از تحقیقات فنی رد دختر نوجوان را در خانه مجردی در منطقه یافتآباد زدند و برای نجات وی وارد عمل شدند. مأموران پلیس در خانه مجردی دختر نوجوان را همراه پسر ۲۳ سالهای به نام کامران بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
دختر نوجوان چه گفت
دختر نوجوان در توضیح به مأموران پلیس گفت: پدر و مادرم پنج سال قبل از هم جدا شدند و من همراه پدرم زندگی میکردم. پدرم مدتی بود به من سخت میگرفت و به رفت و آمدهای من با دوستانم اعتراض میکرد. وقتی دیر به خانه میآمدم، پدرم با من دعوا میکرد. گاهی روزها که با دوستانم قرار داشتم اجازه نمیداد با آنها بیرون بروم، به همین دلیل از رفتارهای پدرم خسته شده بودم و تصمیم گرفتم از خانهمان فرار کنم. روز حادثه مقداری پول و مدارک شناساییام را برداشتم و به ترمینال آمدم و به امید اینکه کاری پیدا کنم راهی تهران شدم.
چند روزی در تهران حیران و سرگردان بودم تا اینکه پولهایم تمام شد. خیلی پشیمان شده بودم، اما نه راه برگشت داشتم و نه راه پیش. نمیدانستم چه کار کنم. در تهران تک و تنها بودم. در پارک با پسری جوان آشنا شدم. او فهمید که من از خانه فرار کردهام. او قول داد که به من جا و مکان بدهد و برایم کاری فراهم کند. من به او اعتماد کردم، اما فکر نمیکردم که بخواهد مرا مورد آزار قرار دهد و در خانه حبس کند.
چند روز پیش او بودم که مرا به مرد دیگری تحویل داد و او هم با من بدرفتاری کرد و پس از چند روز او هم مرا به مرد جوان دیگری تحویل داد. مرد جوان مرا در اتاقی حبس کرد و هرچه التماس کردم که مرا رها کند، فایدهای نداشت تا اینکه مخفیانه تلفن همراهم را روشن کردم و با پدرم تماس گرفتم و گفتم در تهران اسیر شدهام که پدرم به پلیس خبر داد و من نجات پیدا کردم.
متهم نیز به مأموران پلیس گفت: چند روز قبل یکی از دوستانم این دختر را به من تحویل داد و گفت چند روزی از او نگهداری کنم و اجازه ندهم از خانه خارج شود تا دوباره خودش او را تحویل بگیرد. من در این چند روز فقط دختر نوجوان را حبس کردم، اما به او صدمه نزدم.
با اعتراف متهم، مأموران سه مرد دیگر را که در جریان حادثه نقش داشتند شناسایی و آنها را بازداشت کردند. متهمان در بازجوییها به جرم خود اعتراف کردند. تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.
12jav.net