دوات آنلاین -ساخت سریال سنجرخان که ضیاءالدین دری مدتها مشغول نگارش آن بود بعد از فوت این هنرمند به محمدحسین لطیفی سپرده شد. جزییات کاملی از این سریال، داستان و موضوع آن و گفت و گو با بازیگران را به نقل از جام جم بخوانید.
داستان سریال سنجرخان
این سریال همان طور که از نامش مشخص است سریالی تاریخی است که به زندگی سنجرخان می پردازد، قصه سردار کردی که نامش در تاریخ ماندگار شده است و این سریال قرار است از ایستادگیها و زندگی او در مقطعی از تاریخ که پر از حادثه بود بگوید.
سنجرخان شهید اهل سنت از روستای زیبای نران در قلب کردستان است. شهیدی که در ظهر عاشورای یکصد سال قبل با دسیسه حکام مستبد وابسته به بیگانه بعد از چند سال مبارزه و ایستادگی در مقابل نفوذ بیگانگان روس و انگلیس و رد القاب و عناوین اهدایی عثمانی و مخالفت با ظلم و ستم خوانین محلی به شهادت رسید. این سردار بزرگ کرد وطنپرست ایرانی همعصر میرزا کوچکخان جنگلی بود.
بازیگران سریال سنجرخان
بومیبودن عوامل و خیلی از بازیگران اصلی این سریال از ویژگیهای اصلی سنجرخان است. در این سریال محمود پاکنیت نقش حاکم سنندج را بازی میکند.
احمد نجفی به عنوان فرمانده قوای روس، جلیل فرجاد در نقشِ آیتا... شریعتمدار (یکی از روحانیون سنی منطقه)، پیام دهکردی خلیلخان برادر سنجرخان، علی اوسیوند پیشکارِ حاکم سنندج (آصف دیوان)، فاطمه شکری (ندیمه زن سنجرخان)، حمیدرضا نعیمی (رضاخان)، و قطبالدین صادقی نقش سردار رشید و سمت ناظر کیفی پروژه را به عهده دارد. همچنین حسن ترقی (فیضا... خان)، شیما ملایی (زنِ سنجرخان)، لیلی سعیدی (زن خلیلخان)، سودا قنبری (زن برادر سنجرخان)، زاهد زندی (برادر دیگر سنجرخان) و تارا قبادی (زن دوم سنجرخان) به عنوان بازیگران بومی در این سریال حضور دارند.
قطبالدین صادقی در نقش سردار رشید
قطبالدین صادقی که از باسوادترین چهرههای دنیای هنر است و کارنامه بلندبالایی در حوزه کارگردانی، بازیگری، نویسندگی و... دارد، در این سریال علاوه بر نقش سردار رشید، به عنوان ناظر کیفی قصه هم حضور دارد. در ادامه با او گپ و گفتی درباره این نقش و دشواریهای نظارت روی مجموعههای تاریخی اینچنینی داشتیم.
*با نقش سردار رشید شروع کنیم. کمی از شخصیت این سردار و شناختی که از او دارید، بگویید.
سردار رشید آخرین سردار بزرگ از دودمان اردلان است که دو بارحتی قبل از سنجرخان روسها را شکست داد و یک سال هم در کردستان حاکم بود. در ادامه او را فریب میدهند و شریفالدوله به دنبال ترفند دولت مرکزی که میخواست همه مقتدران مناطق مختلف ایران را دستگیر و قتل عام کند، او را هم فریب دادند و گفتند که تو قرار است بعد از من حاکم کردستان شوی. بعد هم کلی برای او مراسم برگزار میکنند و خلعت و شمشیر میدهند تا فردا صبح زود که او را بیهوش شده در رختخوابش دستگیر میکنند و به تهران میفرستند. ما تا اینجای کار را میبینیم، برای اینکه یک سال بعد او از زندان فرار میکند و باز هم مبارزه را شروع میکند. آخرین بار هم که او را میگیرند، خودش با پای خودش به تهران میرود و بعد تا سال ۱۳۴۲ تحتالحفظ آزاد میشود. او آدم بسیار بزرگی است که نقشههای دور و درازی دارد و دارای تشخص نژادی و شخصیتی است.
*شما در مورد هر نقشی که میپذیرید، اغلب با مطالعه پیش میروید. در مورد سردار رشید چطور؟ جدا از سبقه تاریخی آن که گفتید، چقدر خودتان در خلق آن دخیل بودید و چقدر از متن کمک گرفتید؟
بسیاری از دیالوگهای این شخصیت را خودم نوشتم چون سناریویی که هم آقای زندهیاد دری و هم شخصی که بعد از ایشان آمدند و نوشتند؛ به شکلی بود که نشان میداد جزئیات شخصیتی و تاریخی او را به اندازه من نمیشناسند چرا که شخصیت مبارز و انسانی او خیلی جالب و گسترده بود. البته همه این تغییرات و مواردی که قرار بود به کار اضافه شود را اول برای آقای لطیفی میخواندم و اگر ایشان موافقت میکرد آن را به کار اضافه میکردم.
*کمی هم از این تعامل با آقای لطیفی به عنوان کارگردان بگویید.
مولف اصلی هرکاری کارگردان است و شما هر دانشی داشته باشید و بخواهید نکتهای را لحاظ کنید، باید از خط فکری کارگردان آن را عبور دهید. اینجا هم کار گروهی است و هر اتفاقی باید با هماهنگی با کارگردان اجرایی شود وگرنه آشفتگی به بار میآید. این هماهنگی هم بین همه اعضای گروه در این مجموعه وجود داشت.
*شما سمت ناظر کیفی سنجرخان را هم به عهده دارید، با توجه به اطلاعات و شناختتان از تاریخ و این قصه، در چه بخشهایی از کار لازم بود تا تغییراتی ایجاد کنید؟
من در خیلی از بخشهای سناریو، اعمال نفوذ و چون اشتباه تاریخی داشت آنها را تصحیح کردم. همچنین از آنجا که آقای لطیفی هم در جریان اطلاعاتی که در این فضا داشتم، بود هر پیشنهادی را که داشتم میپذیرفت. من حتی بازیگر عوض کردم و در همه بخشها حواسم به این بود که اشتباهی رخ ندهد، ماجرایی برعکس یا با خطا تعریف نشود، جایی ناخواسته به کردها و اعتقاداتشان توهینی نشود و موارد دیگری که جزو کار ناظر کیفی است.
در واقع من ناظر مسؤولیت روایت صحیح این ماجرا بودم و اگر اشتباهی رخ میداد، همان موقع میخواندم و جلویش را میگرفتم، از دکور و صحنه گرفته تا لباس. در حین این کار هم مثلا بارها لباس بازیگران را تغییر دادم، چون اطلاعات کافی درباره آن شخصیت و بخشهایی از کار وجود نداشت. اصلا به همین دلیل با حکم تلویزیون و به تقاضای استاندار کرمانشاه قرار شد سر این کار به عنوان ناظر کیفی حضور داشتهباشم تا موضوعات دکور، شخصیتسازی، صداقت در روایت، حفظ حرمتها، آیینها، مراسم و... به درستی اتفاق بیفتد. آقای لطیفی هم همیشه متواضعانه و با لطفی که دارد، میگوید اصلا این کار برای توست به همین دلیل در یک قاب گروهی منسجم که با احترام و ارتباط همراه است، من هرآنچه تجربه و دانش داشتم را در اختیار گروه قرار دادم و آنها هم بحق به آن توجه و نکات لازم را رعایت کردند.
*نظارت روی شخصیت بیشتر از ۳۰۰ بازیگر سخت نبود؟
این کار حدود ۳۵۰بازیگر دارد و اگر هرکدام یک اشتباه حتی کوچک هم داشته باشند، فاجعه رخ میدهد. از سوی دیگر ایران کشور کثیرالملتی است که در آن اعتقادات، باورها و نگاههای مختلفی کنار هم زندگی میکنند. در این بین اگر خدای ناکرده اشتباهی در بعضی موارد رخ دهد، اسباب دلخوری اقوام ایجاد میشود.
مردم هر منطقه روی ارزشها و شخصیتهای کاریزماتیکشان حساس هستند به همین علت با همه سختیهایی که وجود دارد، کنترل فرهنگی و روایتی در چنین آثاری یک اصل لازم و ضروری است، نگاهی که باید براساس صداقت باشد، نه دروغ و جریانهای دیگر به همین دلیل هر دو سو مرا برای این کار انتخاب کردند، حتی مرحوم دری هم گفتهبود اگر تو نباشی، من این کار را نمیسازم.
*خود شما هم که اصالتا کرد هستید، این اتفاق چقدر روی نگاه و نظارت شما در کنار مطالعات تاریخی که داشتید، اثر گذاشت؟
خیلی زیاد، از آنجا که کرد هستم و فرهنگم کردی است و تمام منطقه و تاریخ اینجا را میشناسم، فکر میکنم مناسبترین کسی بودم که میتوانستم این همکاری را با گروه نویسندگی و کارگردانی داشتهباشم.
*در بین بازیگران مختلف چهرههای بومی زیادی از جمله بازیگر نقش سنجرخان از اهالی کردستان است، به نظر شما این انتخابها چطور از آب درآمدهاند؟ آیا این ریسک نبود؟
مردم در وهله اول باید کار را دوست داشته باشند، نه چهره را. در این بین باید اطوارهای سینمای تجاری و عوامزدگیهای معمول را کنار گذاشت و به کیفیت و نتیجه فکر و نگاه کرد. اینجا هم در کنار هنرمندان کرد، چهرههای ملی زیادی حضور دارند.
من سربلندم که بگویم بچههای کرد اگر تواناتر نگوییم در حد بازیگران ملی هستند. آنها کارشان درست است اما فرصت رسانهای شدن نداشتند. اتفاقا یکی از اهداف این نوع خلاقیتهای تلویزیون در همکاری با مناطق مختلف ایران همین است؛ میدان دادن به کسانی که توانایی و خلاقیت دارند اما مناسبات روزمره دنیای تصویر به آنها اجازه و فرصت بیشتر ندادهاست.
بیضایی، مهرجویی، تقوایی و...نیز همین کار را کردند،چراکه نباید مدام وابسته و آویزان چهرههای روز تجاری بود. اصل، هنر است و باید از این باب دست به انتخاب و اظهار نظر زد. شک نکنید اگر ضعفی وجود داشت، آن بازیگر را تغییر میدادیم اما در این میان من فقط بازیگران غیرکرد را عوض کردم، چون بقیه واقعا خوب بازی میکردند.
محمود پاک نیت در نقش حاکم جلاد کردستان
محمود پاک نیت در قصه سنجرخان در نقش شریف الدوله و یک حاکم حاضر شده است. البته پیش از این کار هم ما او را در نقش حکما و امیران دیده بودیم؛ موضوعی که از پاکنیت درباره تمایزش با بقیه این تجربهها پرسیدیم و او در گپ و گفتی که داشتیم، بیان کرد: شریفالدوله، شخصیت منفی قصه است که از تهران برای سرکوب انقلابیون آنجا راهی سنندج میشود. او در این کار موفق میشود و آخر سر هم به تهران برمیگردد. از آنجا که او بسیار خونخوار بوده و این شاید یکی از اصلیترین ویژگیهایی است که آن را با بقیه تا حدی متمایز میکند، همه او را به اسم شریف قصاب میشناسند.
قصه و فضای این سریال هم موضوع دیگری بود که پاکنیت با اشاره به آن گفت: داستان سنجرخان بسیار گیرا و دلنشین است و فکر میکنم اگر تماشاگر شروع به دیدن آن کند، دیگر تا پایان کار رهایش نمیکند، چون دارای تعلیق و گرههای زیادی است که هر کدام گیرایی خاص خودش را دارد. همچنین گروهی که در حال کارند، اکثرا از اهالی کردستان هستند و به نظرم این یکی از لطفهای کار است که اهمیت زیادی دارد. این اتفاق، دلگرمی برای مراکز استانهاست که نشان میدهد خودشان نیز میتوانند آثار باکیفیتی تولید کنند و از سوی دیگر من اعتقادم بر این است که باید به استعدادهایی که در شهرستانها دور افتادند، کمک شود. این فاصله باعث شده خیلی از بچههای مستعد این فضا نتوانند آنطور که باید خودشان را نشان دهند.
این بازیگر که خودش تا به حال در کارهای استانی زیادی حاضر شدهاست، با بیان لزوم توجه به پتانسیلی که در شهرستانها وجود دارد، افزود: واقعا لازم است از شهرستانها حمایت بیشتری شود و از آنها بخواهند کار تولید کنند. در طول این جریان هم باید از نظر بودجه در مضیقه قرارشان ندهند. مثلا همین سریال مدتی به دلیل مسائل مالی تعطیل شد و حالا دوباره در حال راه افتادن است؛ اتفاقی که اصلا درست نیست و آسیبهایی را به دنبال دارد. این حرکت واقعا اشتباه است که ما تمام بودجه سریالسازی تلویزیون را صرف ساخت چند مجموعه مشخص کنیم و بقیه عواملی را که در مراکز استانها کار میکنند رها کنیم. این سیاستگذاری صحیح نیست و در کل جوامع هنری دلسردی به وجود میآورد.
او ادامه داد: ما باید این بودجه را برای ساخت سریالهای مختلف درست تقسیم کنیم و یکدفعه بخش زیادی را به یک کار اختصاص ندهیم تا بعد باعث شود بقیه را معلق نگه داریم. امروز بیشتر بازیگرانی که به آنها ملی میگوییم شهرستانیاند اما چون در مراکز خودشان کاری وجود نداشته به تهران رو آوردند. این اتفاق خیلی بدی است چرا که آن استانها هم به این نیروها نیاز دارند. خود من چرا باید از شیراز به تهران میآمدم، چون آنجا کاری انجام نمیشد. این جریان لطمه زیادی به آن مرکز وارد میکند چون باعث کوچ استعدادها از شهرستان به بقیه فضاها میشود.
گویا سنجرخان، اولین مجموعهای است که پاک نیت به عنوان کارگردان با لطیفی همراه شدهاست. او در این باره تصریح کرد: قبلتر با آقای لطیفی در یک کار سینمایی کار کردم که او آنجا طراح صحنه و گریم بود. سنجرخان اولین تجربه همکاری با او در مقام کارگردان است و این آقا آنقدر دلنشین، راحت و خوشمشرب هستند که با آنکه حدود ۷۰ روز در شهرستان مشغول بودیم، اصلا از کار خسته نشدم. این در حالی است که سکانسهای طولانی را میگرفتیم که گاهی ساعتها درگیرش بودیم اما به دلیل برخورد لیدر گروه، بچهها اغلب خستگی را احساس نمیکردند، چرا که ایشان عوامل را تحت فشار نمیگذاشتند و فضای آرامی وجود داشت.
فاطمه شکری از ایفای نقش دایه سنجرخان گفت
فاطمه شکری که تا امروز در سینما، تئاتر و تلویزیون نقشهای مختلفی را از او دیدهایم، در سنجرخان با عنوان ندیمه همسر او حضور دارد. شکری ابتدا با اشاره به فضای کلی این سریال، درباره این شخصیت در گفتوگویی که داشتیم، بیان کرد: همانطور که میدانید سنجرخان یک کار حماسی از مردم دلیر کردستان است که مدتهاست به این شکل به آنها پرداخته نشدهاست. در نهایت هم با دوندگیهای بسیار محمدحسین لطیفی و تیمش توانستند دست به ساخت چنین قصهای بزنند.
او افزود: من ندیمه زن سنجرخان هستم که با او ازخانه مادرش میآید و در درگیریها و اختلافاتی که گاهی به وجود میآید پادرمیانی میکند. این جریان تاریخی برای مقابله با ظالمان در اصل سه گروه دارد، یکی رئیسعلی دلواری است که از بوشهر کارش را شروع میکند، میرزا کوچکخان از جنگل و سنجرخان هم از کردستان این اتفاق را پیش میبرد. در این بین اتفاقاتی رخ میدهد که ریتم جالبتوجهی هم دارد و هر کدام از آنها قابل بحث هستند.
شکری با یادآوری مابهازای واقعی نقشش در بین آدمها گفت: قدیمترها خیلیها دایه داشتند که مثل مادر آنها را بزرگ میکردند. من هم در طول این قصه در نقش دایه از قدیم با سنجرخان همراه بودم و در ادامه همراز و هم درد همسر او میشوم. این دایه خیلی مورد احترام سنجرخان است و به او بهعنوان مادرش نگاه میکند، همین نگاه هم باعث شده تا او جایگاه ویژهای داشته باشد.
این بازیگر با اشاره به بخشی از دشواریهایی که در طول کار تا الان با آن روبهرو شدند، عنوان کرد: ما اتفاقات زیادی را در طول این کار تجربه کردیم، مثلا یکبار بارش باران باعث شد تا کلبهها و دکورها را آب بگیرد. کرونا هم که مدام سایهاش بر سر ما بود و خودم دو ماه نتوانستم سرکار بروم. بهطور کلی روستایی که در آن کار میکردیم خیلی شرایط دشواری داشت اما همه این اتفاقات با داستان و گروه خوبی که وجود داشت، شیرین میشد. من هم این فضا را میشناختم و با لهجه و فرهنگ کردی آشنا بودم، جریانی که باعث میشد همه چیز برایم آشنا باشد.
شکری در آخر هم از این همکاری با لطیفی گفت و افزود: این پنجمین همکاری من با آقای لطیفی بعد از قلب یخی، سردلبران و... بود. او واقعا بینظیر است و من هیچوقت بهعنوان یک کارگردان به او نگاه نکردم، ایشان نیز همینطور، او همیشه برادر من بوده و تا وقتی که زندهام و کاری از من برمیآید حتی بدون دستمزد حاضرم برای ایشان انجام دهم چرا که کار کردن با او لذتبخشترین تجربهای است که یک بازیگر میتواند داشته باشد.
12jav.net