اجیر کردن 2 آدمکش برای قتل دوست صمیمی
متهم می گوید چون دوستش پشت سرش بدگویی کرده بود دو نفر را اجیر کرد تا او را بکشند.
دوات آنلاین -مردی که متهم است دو قاتل اجارهای را برای قتل دوستش اجیر کرده مدعی است بدگوییهای مقتول پشت سر وی انگیزهای برای ارتکاب جنایت شده است.
به نوشته جوان، ساعت۲۲ شامگاه یکشنبه دهم مرداد امسال قاضی رحیم دشتبان، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری۱۶۳ ولنجک از قتل مرد جوانی در خانه ویلایی در یکی از خیابانهای اطراف با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در محل حادثه که اتاق سرایداری در خانه ویلایی بزرگی بود با جسد مرد ۳۵سالهای به نام صفدر روبهرو شدند که با اصابت جسم سختی به سرش به قتل رسیده بود. در حالی که معاینات اولیه پزشکی قانونی نشان میداد ۱۷ساعت از مرگ مرد جوان گذشته است، مأموران پلیس دریافتند مقتول در این خانه بزرگ سرایدار بوده و صاحبخانه هم خارج از ایران زندگی میکند.
همچنین بررسیهای محل حادثه حکایت از آن داشت عامل یا عاملان قتل تلفن همراه و اموال مقتول را سرقت کردهاند. مردی که موضوع را به مأموران پلیس خبر دادهبود، گفت: نیمههای شب قبل متوجه سر و صدایی از داخل خانه ویلایی شدم، اما سر و صدا خیلی زود تمام شد و من هم کنجکاو نشدم تا اینکه دقایقی قبل برای خرید از خانه بیرون آمدم که دیدم در خانه ویلایی باز است و از سرایدار هم خبری نیست. هر چقدر او را صدا زدم جواب نداد که به داخل اتاق سرایداری رفتم و دیدم جسد خونینش در گوشه اتاق افتاده وهمه وسایل او بهم ریختهاست که موضوع را به پلیس خبر دادم.
رد پای دوست
مأموران پلیس در تحقیقات میدانی به رد پای یکی از دوستان مقتول به نام حامد رسیدند که مشخص شد مدتی است با مقتول اختلاف دارد. همچنین مشخص شد مقتول و حامد روزها با هم در یک کارگاه مبلسازی کار میکردهاند و در محل کارشان هم چند باری با هم مشاجره لفظی داشتهاند.
از سوی دیگر بررسیهای فنی هم نشان داد حامد به خانه سرایداری مقتول رفت و آمد داشته و شب حادثه هم در آن نزدیکی دیده شدهاست که او را دستگیر کردند.
بازداشت قاتل
متهم پس از دستگیری جرم خود را انکار کرد و مدعی بود که از قتل دوستش بیخبر است و نمیداند چه کسی او را به قتل رسانده است. متهم سرانجام صبح دیروز در دادسرای امور جنایی وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد و به جرم خود اقرار کرد و مدعی شد که از مقتول کینه به دل داشتهاست و برای تنبیه او دو نفر را اجیر کرده، اما آنها او را به قتل رساندهاند.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت. مأموران در تلاشند تا دو مرد اجیر شده را که متهم ادعا میکند آنها صفدر را به قتل رساندهاند، بازداشت کنند.
گفت و گو با متهم
*چرا مقتول را به قتل رساندی؟
من او را به قتل نرساندم. اما دو نفر را اجیر کردم او را تنبیه کنند که او را به قتل رساندند.
*چه دشمنی با او داشتی؟
دشمنی نداشتم، به خاطر رفتارهایی که داشت از او کینه به دل گرفتهبودم، اما قصد قتل او را نداشتم فقط میخواستم او را تنبیه کنم تا کمتر در کار من دخالت کند.
*چه کاری؟
من حدود ۱۱سال است در کارگاه مبلسازی کار میکنم تا اینکه یکسال و نیم پیش صفدر به عنوان کارگر وارد کارگاه شد. او روزها درکارگاه مبلسازی کار میکرد و شبها هم به خانه ویلایی میرفت و سرایدار آنجا بود. ابتدا با هم دوست شدیم و رفت و آمد میکردیم، اما کمکم متوجه شدم پشت سر من پیش صاحبکارم از من بدگویی میکند. مثلاً میگفت که من کارها را خوب انجام نمیدهم. از زیر کار شانه خالی میکنم و بیشتر وقتها کارهای خودم را انجام میدهم. بههر حال برای اینکه خودش را پیش صاحبکارم عزیز کند، همیشه از من بد میگفت که آخرش متوجه شدم با اینکه سابقهاش از من خیلی کمتر است، حقوقش از من بیشتر شده است. همین موضوع باعث شد از او کینه به دل بگیرم و تصمیم بگیرم او را تنبیه کنم.
*چرا با صاحبکارت صحبت نکردی؟
صاحبکارم حرفهای او را باور کردهبود و به من اطمینان نداشت و اصلاً کار به من نمیداد.
*دو مرد اجیر شده را از کجا میشناختی؟
من موضوع را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و به او گفتم که میخواهم یکی از همکارانم را تنبیه کنم و او هم گفت دو نفر را میشناسد که در قبال گرفتن پول هر کاری را انجام میدهند. دوستم وقتی فهمید تصمیم من جدی است به من قول داد که با آنها صحبت میکند به من خبر میدهد.
*بعد چه شد؟
یک روز قبل از حادثه آنها از طرف دوستم با من تماس گرفتند و برای ساعت۱۰ شب در میدانالغدیر در شرق تهران قرار ملاقات گذاشتند. وقتی آنها را دیدم موضوع را به آنها گفتم و سهنفری راهی محل زندگی صفدر شدیم. ساعت۱۱ شب بود که من زنگ خانه را زدم و صفدر هم وقتی دید من پشت در هستم در را باز کرد و سه نفری وارد خانه ویلایی شدیم.
من داخل حیاط ماندم و دو نفر به داخل خانه رفتند که صدای داد و فریادشان به گوشم رسید. آنها او را به قصد کشتن میزدند و در نهایت هم دقایقی بعد در حالی که تلفن همراه صفدر را برداشتهبودند از اتاق او خارج شدند و گفتند کارشان را انجام دادهاند. من به آنها نگفته بودم که او را بکشند و وقتی هم اعتراض کردم مرا هم تهدید به مرگ کردند که سکوت کردم. پس از این آنها شروع به صحنهسازی کردند که مأموران پلیس را فریب دهند، اما در نهایت دست ما رو شد.
12jav.net