درخواست بخشش بعد از قتل شریک
کنترل اعصابم را از دست دادم و کارد میوه خوری را از دوستم گرفتم و چند ضربه به او زدم. در یک لحظه به خودم آمدم که فهمیدم نفس نمیکشد.
دوات آنلاین -مرد جوانی که به خاطر اختلاف مالی شریکش را به قتل رسانده است از اولیایدم درخواست کرد به خاطر فرزندانش از او اعلام گذشت کنند.
به نوشته روزنامه جوان، نهم تیرماه سال۱۳۹۹، مردی مأموران پلیس تهران را از ناپدید شدن پسرش طاها باخبر کرد و گفت: «پسرم طاها تاجر و صاحب شرکت تهیه و توزیع مواد غذایی و شوینده است. او روز گذشته به باغ گیلاس دوستش در منطقه کن رفت و دیگر بازنگشت. تلفن همراهش هم خاموش است و نگرانم که اتفاق بدی برایش افتاده باشد.»
شاکی ادامه داد: «پسرم یک شریک به نام ساسان دارد. ساسان از پسرم چند میلیون تومان پول گرفتهبود، اما بدهیاش را پرداخت نمیکرد. آن روز هم قرار بود طاها با ساسان به کن برود. احتمال میدهم او از سرنوشت پسرم اطلاع داشته باشد.»
با ثبت این توضیحات، مأموران از ساسان تحقیق کردند. آن مرد در حالیکه آثار سوختگی روی دستانش نمایان بود مدعی شد از طاها خبری ندارد و دستانش به خاطر انفجار گاز پیکنیک دچار سوختگی شده است.
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه جسد طاها در حاشیه روستایی حوالی کن پیدا شد که با ضربات چاقو کشته شدهبود. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران پلیس در روند تحقیقات خودروی مقتول را هم در حاشیه اسلامشهر پیدا کردند که بر اثر آتشسوزی سوخته بود.
اعتراف به قتل
با تشکیل پرونده قتل، ساسان به عنوان مظنون بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او سعی داشت پلیس را گمراه کند تا اینکه با اقرار به قتل گفت: «طاها تاجر و صاحب شرکت مواد غذایی و شوینده بود. من و او سال۸۳ با هم آشنا شدیم. مدتی قبل با هم صحبت کردیم و قرار شد مبلغ یکمیلیارد تومان به من بدهد تا برای انجام کاری با هم شراکت کنیم، اما یکباره از شراکت منصرف شد و قرار شد پولش را برگردانم. به سختی پولش را تهیه کردم و آنرا پرداخت کردم، اما او گفت سود پولش را هم میخواهد. من تازه خانه خریده بودم و بدهکار بودم. از طرفی تمام داراییام یک خودروی سانتافه بود که میخواستم آن را بفروشم و وام خانهام را تسویه کنم. در این شرایط با اصرارهای او برای گرفتن سود پول تحت فشار بودم به همین خاطر نقشه قتل به سرم زد و تصمیم گرفتم او را بکشم.»
متهم ادامه داد: «یکبار تصمیم گرفتم او را با سیانور بکشم، اما نتوانستم تا اینکه قرار شد او را به بهانه چیدن گیلاس و شاتوت به کن ببرم. طاها قبول کرد و با هم در اتوبان همت قرار گذاشتیم. طاها با خودرواش آمد و من به بهانه ویروس کرونا روی صندلی عقب نشستم و طاها پشت فرمان نشست. وقتی نزدیک کن رسیدیم با هم از ماشین پیاده شدیم تا اینکه در فرصتی مناسب او را داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی او از حال رفت با چاقو او را کشتم و گوشیاش را که عکسهای سلفیمان در آن بود، شکستم و فرار کردم.»
متهم در خصوص سوزاندن خودروی مقتول گفت: «در راه برگشت با همسرم تماس گرفتم و گفتم با موتور تصادف کردم سپس چند مرد ناشناس به من و طاها حمله کردند و طاها را کشتند و جسدش را با خودشان بردند. همسرم از شنیدن حرفم ترسیده بود به همین خاطر اصرار کرد به اداره پلیس برویم، اما قبول نکردم. برای اینکه ردی نماند ماشین مقتول را حوالی اسلامشهر بردم و آتش زدم که در آن حادثه دستان خودم هم سوخت.»
با اقرارهای متهم وی راهی زندان شد و پرونده با درخواست قصاص از سوی اولیایدم کامل شد و قرار بود، متهم در اولین جلسه رسیدگی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شود، اما او شب قبل از محاکمه با خوردن قرص در زندان خودکشی کردهبود که بعد از انتقال به بهداری زندان به طور معجزهآسا زنده ماند. بنابراین جلسه دادگاه به روزهای بعدی موکول شد تا اینکه پرونده صبح دیروز روی میز هیئت قضایی شعبه دوم به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
ابتدای جلسه وکیل اولیایدم در غیاب آنها درخواست قصاص کرد.
درخواست بخشش
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و جرمش را گردن گرفت، اما خلاف اظهاراتش گفت: «قبول دارم مرتکب قتل شدم، اما از قبل نقشه کشتن او را نداشتم. در دادسرا تحت فشارهای بازجویی آن اظهارات را گفتم. باور کنید قتل اتفاقی بود.»
او در ادامه درباره جزئیات قتل گفت: «وقتی طاها از شراکت منصرف شد من مبلغ یک میلیارد تومانی که از او گرفته بودم را پس دادم و فقط مبلغ ۲۰میلیون تومان از آن باقی مانده بود، اما او اصرار داشت از من یک چک بابت سود پولش بگیرد. به او گفتم چک ندارم ولی طاها دست بردار نبود و اصرار داشت با هم قرار بگذاریم تا حضوری در این مورد حرف بزنیم. قبول کردم و آن روز وقتی سوار خودروی او شدم، طاها دوباره حرف چک را زد. سپس وقتی فهمید چک همراهم نیست عصبانی شد و با کارد میوه خوری که در ماشین داشت به من حمله کرد. در حالیکه دستانم زخمی شده بود کنترل اعصابم را از دست دادم و کارد میوه خوری را از او گرفتم و چند ضربه به او زدم. در یک لحظه به خودم آمدم که فهمیدم نفس نمیکشد.»
او در پاسخ به این سؤال که چرا هنگام قتل دستکش در دستانت بود؟ گفت: «به خاطر کرونا از ماسک و دستکش استفاده کرده بودم و باور کنید برای از بین بردن اثر انگشتان آنها را نپوشیده بودم.»
متهم درحالیکه سرش را پایین انداخته بود با درخواست بخشش از اولیای دم گفت: «من سرپرست سه فرزند هستم و به خاطر فرزندانم درخواست گذشت دارم.»
با این درخواست ریاست دادگاه سؤال کرد: «تنها نام یک فرزند در شناسنامهات درج شده است، اما مدعی هستی سرپرست سه فرزند هستی؟» متهم در پاسخ گفت: «سالها پیش خواهرم در حالیکه دو فرزند کوچک داشت فوت کرد. آن زمان مجرد بودم به همین خاطر قبول کردم از آنها نگهداری کنم. بعد از ازدواج نیز خودم صاحب یک فرزند شدم. در این مدت با سختی زیاد سعی کردم زندگی خوبی برای آنها فراهم کنم، اما وقتی به زندان افتادم نگهداری آنها به گردن همسرم افتاد. او روزهای سختی را میگذراند.»
متهم در آخر گفت: «باور کنید از قبل نقشه قتل نداشتم و به خاطر فشارهای بازجویی آن اظهارات را گفتم. مقتول خودش با چاقو حمله کرد و من هم در یک لحظه که کنترل اعصابم را از دست داده بودم چاقو را گرفتم و به او ضربه زدم. حالا در زندان شرایط روحی خوبی ندارم به همین خاطر یکبار دست به خودکشی زدم، اما زنده ماندم. به همین خاطر از اولیای دم درخواست گذشت دارم.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شورشد.
12jav.net