گفتوگو با برکه فروتن درباره نمایشی که با تأخیر 2ساله روی صحنه آمد
کارگردان «الف وارد میشود»: چی بودیم، چی شدیم...
دوات آنلاین-«برکه فروتن»، کارگردان جوان تئاتر در سالهای اخیر با کارگردانی نمایشهای مختلف بسیار فعال ظاهر شده است. او مرداد و شهریور سال گذشته نمایش «هزار و یک مکر» را در تالار محراب روی صحنه برد. این کارگردان پیش از این اجرا قرار بود با کارگردانی نمایش «الف وارد میشود»، در جشنواره تئاتر فجر شرکت کند، اما این اتفاق نیفتاد و او این روزها با این اثر نمایشی در خانه نمایش اداره تئاتر اجرا دارد. با او گفتوگویی درباره اجرای این نمایش داشتیم.
چطور شد متن «الف وارد میشود» را برای اجرا انتخاب کردید؟
این متن قبلا اجرا نشده بود، آرمان طیران نویسنده ثابت گروه ما است. از زمانی که در شیراز بود تاکنون من همیشه متنهایش را میخوانم و اجرا میکنم و بیشتر از شش کار با او انجام دادهایم. او معمولا متنهایی را که مینویسد برای من میفرستد، زمانی که متن «الف وارد میشود» را خواندم، با توجه به محور اصلیای که دارد - درباره بازیگرانی که دیگر در جایگاهی که داشتند نیستند- به نظرم رسید متن برای نمایش در جشنواره تئاتر فجر جالب است. متن برای شرکت در جشنواره دو سال پیش پذیرفته و تمرینات شروع شد، با همین بازیگران و عوامل، اما درنهایت بنا به شرایط، کار را برای اجرا از جشنواره کنار گذاشتیم تا بعد آن را اجرای عمومی کنیم. دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر نیز به نیابت از سعید اسدی، دبیر وقت جشنواره تئاتر فجر، نامههایی مبنی بر اجرای عموم این اثر برای سالنها فرستادند.
اولین انتخاب شما اجرا در خانه نمایش بود؟
نه، ابتدا به تئاتر شهر رفتم که خانم مقتدی آن زمان مدیر تئاتر شهر بودند و نوبت خاصی به من ندادند و بعد آقای راسخراد از طرف اداره تئاتر به من زنگ زدند و گفتند این نمایش را برای اجرای عمومی در خانه نمایش میخواهند. ابتدا قرار بود دیماه سال 95 اجرا برویم، اما چون مرداد و شهریور سال گذشته اجرای عمومی داشتم کمکهزینهای نمیتوانستم دریافت کنم و این شد که اجرا را به مردادماه سال 96 موکول کردیم.
جمعکردن گروه پس از دو سال وقفه سخت نبود؟
نه، زمانی که این گروه را جمع کردیم، بهویژه دوران انتخاب بازیگر خیلی طول کشید و زمان زیادی برای انتخاب بازیگر گذاشتیم، زیرا متن خیلی خاص است و نیازمند حضور بازیگرانی است که در عین اینکه استار سینمایی نیستند، برای تماشاگران چهره هستند و البته در سالهای اخیر کمتر فعالیت کردهاند. قصد داشتم با یک انتخاب درست، روایت را برای تماشاگر ملموستر کنم و کاراکترهای واقعی به نقش ذهنی من نزدیک باشند. در یک سال گذشته مختار سائقی و حسن اسدی، دو بازیگر اصلی این نمایش، مدام پیگیر زمان اجرای عمومی این نمایش بودند، چون نقش و کاراکتر را دوست داشتند و میخواستند کارشان به نتیجه برسد.
گروه در این وقفه متزلزل نشد؟
نه. همه باهم تصمیم گرفتیم این کار را به اجرای عمومی برسانیم و رساندیم. میدانستیم که کار قابلیت اجرای عمومی دارد.
این نمایش این روزها اجرای خود را در خانه نمایش آغاز کرده، این روایت چقدر نسبت به متن اصلی طیران تغییر کرده است؟
من کلا کارگردانی نیستم که عادت داشته باشم طبق متن پیش بروم و از اول به نویسندهها میگویم چیزی که روی صحنه میبینید با کار شما تفاوت دارد. آقای طیران خیلی منعطف است و تغییراتی که اتفاق افتاد با هماهنگی و اطلاع او و گاهی از سوی خود او انجام میشود و او براساس خواست ما متن را تغییر میداد. ما پایه اولیه متن را داشتیم و خیلی کارگاهی شروع به تمرینات کردیم تا اتفاق نهایی افتاد.
کلیت نمایش، داستانِ دو بازیگر قدیمی است که نسبت به حرفهای که قبلا به آن عشق داشتند افسرده و دلسرد شدهاند؛ اما تماشاگر با یک ملودرام اجتماعی روبهرو نیست و در اجرا، طراحی حرکت، موسیقی زنده و عناصر مختلفی میبیند.
به نظر من تئاتر در درجه اول قبل از اینکه یک تئاتر صرف باشد باید سرگرمکننده و جذاب باشد، زیرا مخاطب ما تماشاگر ماست و مهم است. اگر یک سالن خالی از تماشاگر باشد آن تئاتر وجود ندارد؛ بنابراین سعی کردیم آن یکخطیبودن داستان را با جذابیت بصری همراه کنیم. سعی کردیم همه اجزائی را که در یک تئاتر میشود استفاده کرد تا آن را جذاب کند در اجرا داشته باشیم. البته همهچیز در جهت پیشبرد داستان و روی صحنه اتفاق افتاده است. داستان یک فضای رئال دارد، اما کاراکترهای داستان یک فضای سورئال درونی دارند؛ ما آن فضای ذهنی درونی آنها را از ذهنشان بیرون کشیدیم تا به جذابیت داستان و پیشبرد داستان کمک کند. البته درباره عروسکها توهماتی برای این دو نفر اتفاق میافتد که در متن اصلی نیز وجود دارد و ما فقط آن را پررنگتر کردیم.
سعی داشتید اجرائی همراه با مولتیمدیا ارائه کنید؟
تقریبا از همه اجزا استفاده کردیم تا کار جذابتر باشد و ارتباط بیشتری برقرار کند. تئاتر یک هنر بصری است و در هنر بصری بهتر است همهچیز بیشتر دیده شود تا شنیده. من مخالفم با اینکه تئاتر سرشار از دیالوگ باشد. تئاتر هماناندازه که دیالوگ دارد میتواند تابلو بسازد و نمایشی باشد و با ذهن و چشم مخاطب بازی کند و باعث شود در فکر مخاطب ماندگار شود، اگر قرار باشد فقط شنیداری باشد که آن اتفاق در رادیو میافتد و ما قرار نبود نمایش رادیویی کار کنیم که صرفا و کاملا براساس دیالوگ باشد، بههمیندلیل جنبههای بصری کار را بالا بردیم.
خانه نمایش اداره تئاتر در سالهای اخیر با تغییر مکان اداره تئاتر از ساختمان قدیمی به یک مدرسه اجارهای خیلی مناسب اجرا نیست. برای اجرا مشکل نداشتید؟
اینجا از مدیر جدید اداره تئاتر آقای راسخراد تشکر میکنم که با آمدنشان اوضاع اداره تئاتر خیلی بهتر شده است. البته باید توجه کنیم که اداره تئاتر قدیمی هم ساختمانی در حال ریزش و ناایمن و سالن اجرایش نیز غیراستاندارد بود - ستونی وسط سالن بود - اینجا هم یک مدرسه است و کلاسهایش آکوستیک نیستند و تمرین در فضای دربسته خیلی سخت است، زیرا فضا کوچک است و صدا میپیچد و اکسیژن بهاندازه کافی وجود ندارد. اینها مسائلی است که باید مسئولانی که در رأس قرار دارند به آن توجه کنند؛ اما با وجود این شرایط مدیر جدید اداره تئاتر شرایطی را فراهم کرد تا گروهها در مکان بهتری بتوانند تمرین کنند. در زمان مدیریت قبلی همین حداقلها هم وجود نداشت. دیوارها موکت نشده بودند و وسایل سرمایشی در تابستان وجود نداشت! این حداقلها هرچند کوچک است، اما به همت و پافشاری مدیر جدید برای گروههای مظلوم تئاتری در نظر گرفته شده، قبلا اینجا خیلی متروکه بود. ما قبلا حتی امکان تمرین در اداره تئاتر را هم نداشتیم، اما الان همه گروههای حرفهای از ساعت 8 تا 10 شب امکان تمرین در پلاتوها را دارند. این موارد کوچک انگیزه و امید را در دل تئاترهایی جوان ایجاد میکند. به خاطر دارم در زمان دانشجویی آرزوی اجرا داشتیم و مثل الان سالنهای خصوصی برای اجرا نبود، البته امروز نیز باز درِ این سالنهای خصوصی برای گروههای حرفهای باز است، چون دانشجویان پولی برای اجاره سالن ندارند. در این شرایط حداقل اداره تئاتر فضایی را به وجود آورده تا بچههای جوان این موقعیت را داشته باشند که برای تمرین و اجرای یک اثر نمایشی فضایی داشته باشند. اجراهایی خوبی نیز در چند وقت اخیر در این سالن روی صحنه رفتند و اتفاقات بهتری در شرف وقوع است.
گروههای تئاتری بهدلیل بضاعت کم امکان تبلیغات شهری و تلویزیونی را ندارند. بهتر نبود در سالن پرمخاطبتری اجرا میرفتید؟
این فکر را میکردیم که در فضای مناسبتری اجرا کنیم و صحبتهایی با آقای شریعتی، مدیر تئاتر، داشتم، اما باید صبر میکردیم. ماجرا این است که بهدلیل فضای نمایش، این فضا را برای اجرا انتخاب کردیم، اگر در فضای مناسبتری مانند تئاتر شهر اجرا میرفتیم، این اتفاقی که در نمایش ما میافتد، دیگر تعریف نمیشد. آن فضا ازیادرفته نیست، این در حالی است که در فضای نمایش ما آدمهایی هستند که مثل تبعیدیها میمانند، آنها بازیگران قدیمی تئاتر و سینما هستند که دیگر کسی کمتر آنها را به یاد میآورد، مثل اداره تئاتر که یک فضای حرفهای تئاتر است - در سالهای قبل از انقلاب فقط اداره هنرهای دراماتیک برای اجرا وجود داشته- اما الان کمتر کسی اداره تئاتر را به خاطر دارد. قصد داشتیم فضایی درباره چی بودیم و چی شدیم را از سالن اجرا گرفته تا طراحی و انتخاب بازیگران لحاظ کنیم. این اتفاق برای کاراکترهای نمایش ما نیز افتاده است و قصد داریم در همین فضایی که به آن اشاره کردم روایتش را تعریف کنیم.
اجرای «الف وارد میشود» چقدر توانست به ایده ذهنی شما در اجرا نزدیک شود؟
من استادان خودم را برای بازی در این نمایش انتخاب کردم و آنها نیز توانستند بهخوبی به فضای ذهنی من نزدیک شوند. خیلی جاها خودشان هم به این نتیجه میرسیدند که گاهی این اتفاقات را تجربه کردهاند و هر دو نفر این تم را دوست داشتند که در دهههای گذشته این اتفاقات برایشان افتاده و از نزدیک روایت را لمس کرده بودند. همه این عوامل به ملموسترشدن فضا کمک بیشتری کرد.
پرونده اجرای «الف وارد میشود» با 20 اجرا بسته میشود؟
نه، اصلا قصد نداریم به این تعداد اجرا قناعت کنیم، زیرا این نمایش قابلیت این را دارد که بیشتر از اینها دیده شود. فکرهایی برای ادامه اجرای این اثر داریم که بعدا درباره آن صحبت میکنم.
12jav.net