پیشنهادات ما
بازیگران کم‌تجربه هم باید دیده شوند
گفت‌وگو با «مسعود دلخواه» کارگردان نمایش «مفیستو»:

بازیگران کم‌تجربه هم باید دیده شوند

از زمانی که در آمریکا کار می‌کردم و حتی در دوره دانشجویی، هم بازیگران حرفه‌ای در کارهایم بودند و هم جوانان دانشجو. در این 12، 13 سالی که ایران بودم، تمام کارهایی که انجام دادم از ترکیب جوانان آماتور و بازیگران حرفه‌ای تشکیل می‌شد

دوات آنلاین-این روزهای تالار مولوی میزبان نمایشی است که بیش از 100 نفر از اهالی تئاتر اعم از حرفه‌ای و مبتدی را به‌عنوان گروه سازنده در خود جای داده است. «مفیستو» تازه‌ترین اثر «مسعود دلخواه» کارگردان، بازیگر و مدرس بازیگری است که یکی از اجراهای متفاوت در حوزه تئاتر را رقم زده است. نمایشنامه این اثر متعلق به «آریان منوشکین» نویسنده ‌فرانسوی است که با اقتباس از رمان‌ «کلانوس‌مان» نوشته شده است. نکته جالب توجه در این نمایش کلاسیک استفاده از هنرجویان و فارق‌التحصیلان تئاتر است که در این نمایش سنگین سه‌ساعته حضور دارند. «مسعود دلخواه» در این‌باره می‌گوید: «من از زمانی که در آمریکا کار می‌کردم و حتی در دوره دانشجویی، هم بازیگران حرفه‌ای در کارهایم بودند و هم جوانان دانشجو. کار‌کردن با جوانان برای من هیچ سختی ندارد و شاید یکی از توجهات جدی من همین باشد: «جوانان کم‌تجربه» اعتقادم این است که آن‌ها نباید کم دیده شوند».

‌اجرای یک نمایشنامه فاخر و بلند که در سال‌های اخیر سالن‌های تئاتر کشور کمتر نظیر آن را به خود دیده‌اند، برای شما با چه چالش‌هایی همراه بود؟

تغییراتی باید در متن ایجاد می‌شد. مسئله چالش‌برانگیز کار بخش «دراماتورژ» آن است؛ البته آن‌قدر این مفهوم در تئاتر ایران دستمالی شده که آدم ترجیح می‌دهد کارش را انجام بدهد و عنوانی برای آن نگذارد. مسلما اگر می‌خواستیم تمام متن را اجرا کنیم، چهارساعت و نیم طول می‌کشید؛ به همین دلیل مجبور بودیم متن را کوتاه کنیم. ما یک ساعت متن را کوتاه کردیم؛ ولی همزمان مثل همه کارهای دیگر من ایده‌های کارگردانی به متن تزریق شد، مثل حضور هم‌سرایان. تکرار بعضی صحنه‌ها و اینکه شروع نمایش در‌واقع از پایان است، در‌نتیجه یک «دراماتورژی» روی کار صورت گرفته که بخش مهمی از پروسه تمرین‌ها بود.

ما حتی بخش‌هایی از رمان را برای جمع خواندیم که بدانند در رمان چه اتفاقی می‌افتد. با احترام به مترجم و نویسنده نوعی بازنگری در اصل متن انجام شده؛ اما از لحاظ فرم و قالب معمولا تغییراتی را ایجاد می‌کنم. در‌حقیقت شیوه اجرای ما مختص خودمان است و هیچ‌کس در دنیا این نمایشنامه را به شکل ما اجرا نمی‌کند؛ معنای خلاقیت هم همین است: «راهی را بروید که کسی تا به حال نرفته باشد».

‌یعنی در طول نمایش ردپایی از اجرای اصلی نمایش در فرانسه را نمی‌بینیم؟

من اجرای «آریان منوشکین» را ندیدم و فیلم آن را هم پیدا نکردم؛ اما چند نفر از اساتید که اجرای زنده را در فرانسه دیده بودند، تعریف‌های زیادی کردند که در آن چهار ساعت تماشاچی اصلا خسته نمی‌شد و اجرای فوق‌العاده‌ای بود؛ ولی می‌دانم اجرای ما هیچ ربطی به آن اجرا ندارد و اگر «آریان منوشکین» می‌توانست اجرای ما را ببیند، (کمااینکه ممکن است فیلم اجرا را برای او بفرستیم) خیلی تعجب خواهد کرد که این نمایش را به این شکل هم می‌شود اجرا کرد؛ البته این به‌خاطر پتانسیلی است که در متن او وجود دارد، امکانات متن به ما این اجازه را می‌دهد که به شیوه‌ای خلاقانه آن را اجرا کنیم.

در طول نمایش مضامین سیاسی و اجتماعی می‌بینیم که در بیشتر آن‌ها نوعی بومی‌سازی به نسبت ویژگی‌های جامعه و مردم ایران شکل گرفته است. در این مضامین بیشتر جنبه سیاسی کار برای شما اهمیت داشت یا بعد جامعه‌شناسانه و اخلاقی اثر؟

برای من اول جنبه هنری و فرهنگی اثر اهمیت داشت و بعد بخش‌های جامعه‌شناسانه. بعد سیاسی آن‌قدرها مهم نیست؛ اما به‌هر‌حال آن بخش هم مهم است و مردم ارتباط برقرار می‌کنند. من خیلی کم به آن بخش پرداختم و خواستم همه دیدگاه‌ها در کار مطرح شود. من فکر می‌کنم بعضی آثار ادبی و هنری جهان شامل مرور زمان نمی‌شوند و همواره برای همه جوامع حرفی برای گفتن دارند و بخش‌های مختلفی از جامعه با آن رابطه برقرار می‌کنند.

 آیا موقعیت سیاسی و اجتماعی امروز باعث شد که بخواهید این اثر را روی صحنه ببرید؟

هیچ‌وقت به این مسئله فکر نکردم که در شرایط کنونی باید این نمایش را کار کرد، می‌توانستم 10سال دیگر این نمایش را روی صحنه ببرم یا اصلا در آمریکا کار کنم. این متن قوی است و موقعیت انسان را در شرایط خاص مطرح می‌کند. وقتی انسان‌های متفاوت در شرایط مشترک قرار می‌گیرند، انتخاب‌های متفاوت می‌کنند. به‌طور کلی مسائل سیاسی بیشتر اموری گذرا هستند و من در کارهایم به مسائل روزمره چندان اهمیت نمی‌دهم؛ با‌این‌حال در «مفیستو» به مسائل روزمره هم اشاره می‌شود، مثل املاک و حقوق‌های نجومی که در شعرها آمده است؛ اما اینها حرف‌های گروه تئاتری است که می‌خواهند انقلابی باشند. در‌واقع با یک تیر دو نشان زدن است. من اجازه دادم در تئاتر انقلابی که نمایش در نمایش است، هر‌چه خواستند بگویند و در همان فضا یکدیگر را نقد کنند. ما در نمایش نمی‌گوییم کدام درست و کدام غلط است و تماشاگر با هر اید‌ئولوژی و رویکرد سیاسی با بخشی از این آدم‌ها رابطه برقرار می‌کند. ما سعی کردیم یک اثر هنری را که هم فاخر است و هم با مردم ارتباط برقرار می‌کند، ایجاد کنیم که خوشبختانه انرژی‌هایی که من از این جمع بزرگ گرفتم، این اجازه را داد که همه کارهایم را کنار بگذارم و وقتم را صرف این اثر کنم.

چرا برای اجرای چنین نمایش سنگین و پربازیگری بیشتر از جوانان دانشجو و تازه‌کار استفاده کردید؟

یکی از علت‌ها این است که آرزو داشتم چیزهایی را که یاد گرفتم، به نسل جوان ایرانی منتقل کنم. تعهد اولیه من این است که به‌عنوان یک ایرانی، برای جایی که در آن به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام و زبان و فرهنگ آن را دارم، کار کنم. بعد از این اگر بتوانم دوست دارم دانسته‌هایم را به تمام جوانان دنیا منتقل کنم؛ همانطور که در آلمان هم کارگاه تئاتر برگزار کردم‌ و سال‌ها در دانشگاه‌ها و کلاس‌های بازیگری آمریکا درس دادم؛ اما اول مادرم و بعد جوانان این آب و خاک باعث شدند که به ایران برگردم. با اینکه شرایط بسیار خوبی برای ادامه فعالیت در آمریکا برایم فراهم بود.

آیا حضور بازیگران جوان و هماهنگ کردن آن‌ها با حرفه‌ای‌ها سخت نبود؟

نه؛ چون برای این کار تجربه دارم و این کار را از استادم «رکن‌الدین خسروی» یاد گرفتم. ایشان بازیگران حرفه‌ای و جوانان دانشجو را در کنار هم قرار می‌داد تا از هم بیاموزند. من از زمانی که در آمریکا کار می‌کردم و حتی در دوره دانشجویی، هم بازیگران حرفه‌ای در کارهایم بودند و هم جوانان دانشجو. در این 12، 13 سالی که ایران بودم، تمام کارهایی که انجام دادم از ترکیب جوانان آماتور و بازیگران حرفه‌ای تشکیل می‌شد. تفاوت «مفیستو» این است که در این کار بازیگران حرفه‌ای هم جوان هستند؛ مثل «مرتضی اسماعیل‌کاشی»، «پریسا رضایی»، «محمدرضا اکبری» یا «ژیلا آل‌نژاد». اینها کسانی هستند که هر کدامشان 10، 15 سال است که تئاتر کار می‌کنند و حرفه‌ای هستند؛ اما جوانند. برای من هیچ سختی ندارد و شاید یکی از توجهات جدی من همین باشد: «جوانان کم‌تجربه». اعتقادم این است که آن‌ها نباید کم دیده شوند.

مسئولان از پروژه «مفیستو» حمایتی کرده‌اند؟ 

قول‌هایی داده شد؛ درواقع حمایت اصلی ما از طرف مدیریت تالار مولوی بوده که امکانات را در اختیار ما گذاشتند و نهایت همکاری را در بعد‌های مختلف داشتند. مرکز تئاتر مولوی برای چنین پروژه بزرگی بودجه‌ای ندارد به همین دلیل به برخی مسئولان فرهنگی دانشگاه تهران رجوع کردیم که تلاش‌هایی در این زمینه انجام می‌دهند که وزارت علوم برای تأمین مالی پروژه پا پیش بگذارد. اگر وزارت علوم اهمیت این مسئله را به‌عنوان یک الگو درک کنند، امیدوارم بار مالی را که به عهده شخص من افتاده، برداشته شود.

از طرفی رئیس مرکز هنرهای نمایشی قول‌هایی دادند و حمایت‌هایی هم کردند؛ زیرا تا‌به‌حال هیچ‌وقت پیش نیامده که ایشان زیر قول‌شان بزنند، امیدوارم‌ اتفاقات خوبی در این زمینه بیفتد؛ البته بستگی دارد که تا چه حد می‌توانند کمک کنند. هزینه‌های ما خیلی زیاد است؛ دستمزد بازیگران حرفه‌ای، گروه نوازندگان، آهنگساز، طراح صحنه و لباس و ... و هزینه‌هایی که ما هر روز برای گروه صرف می‌کنیم که در 40 شب رقم سنگینی است. این فقط 40 روز اجراست و ما قبل از این پنج ماه تمرین داشتیم. در کل این پروژه 200 میلیون هزینه دربر دارد. در این نمایش روی فروش گیشه هم نمی‌توان خیلی حساب کرد؛ زیرا ما بلیت را برای دانشجویان تقریبا رایگان کرده‌ایم. در‌حال‌حاضر برای چنین نمایشی بلیت‌ها با قیمت 30 هزار تومان ارائه می‌شود که این مبلغ برای دانشجویان 12 هزار تومان است، به این دلیل که می‌خواستیم نمایش در خدمت دانشجویان باشد.

حداقل کار این است که وزارت علوم تفاوت این رقم را که 18 هزار تومان است، پرداخت کند که حدود 50 تا 70 میلیون تومان می‌شود. اگر وزارت علوم نیمی از این مسئولیت را به عهده بگیرد و وزارت ارشاد یا مرکز هنرهای نمایشی هم بخش مهمی از هزینه‌ها را تقبل کند، با پول کمی که از گیشه به دست می‌آید، این همه زحمت ارزشش را داشته است، در غیر این صورت واقعا چرا اینجا کار می‌کنیم؟ چرا با جوانان و جمعیت زیاد؟ چرا یک کار کم‌بازیگر روی صحنه نبریم و پول بسازیم؟ البته هدف من از تئاتر پول ساختن نیست و هیچ‌وقت هم این نبوده است.

اگر این حمایت‌ها نباشد، با فروش گیشه چقدر از هزینه‌های صرف‌شده برمی‌گردد؟

اگر حمایت‌ها نباشد، فقط یک‌چهارم این هزینه‌ها برمی‌گردد. این در شرایطی است که ما تا امروز همه اجراها را با سالن پر روی صحنه برده‌ایم و چند شب هم حدود 20 تا 25 نفر روی زمین نشسته‌اند. مسئله دیگر آن است که ما نمایش‌های یک‌ساعته و کم‌بازیگری را می‌بینیم که قیمت‌ بلیت‌های‌شان بیشتر است. حداکثر مبلغ در تالار مولوی 25 هزار تومان بود و ما فقط توانستیم این قیمت را پنج هزار تومان بالاتر ببریم.

نمی‌توانستید نمایش را در سالن دیگری اجرا کنید؟

ما متعهد به تالار مولوی بودیم و با مدیریت این مرکز، آقای حریری با هم به این پروژه فکر کردیم با این امید که بودجه آن تأمین شود و هنوز هم امیدواریم این اتفاق بیفتد.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.